نوشته اصلی توسط
yas bano
سلام دوستان. امروز یه چیز جالب براتون دارم. چند روز پیش داشتم بزرگترین خاله ام که الان حدود 60 سال دارد در مورد این سایت و بخش خصوصیات مثبت شوهرم صحبت می کردم خالم بهم پیشنهاد کرد که خصوصیات یک مرد و (یعنی شوهرش ) از زبان خودش بنویسم و بعد یک نامه ای به من داد که شوهرش براش نوشته بود که در نهایت سلیقه در تمام بند هاش عکس چسبانده بود من نمی دانم ایشان این نامه را از جایی برای همسرشون نوشته اند یا زایده ذهنشان هست اما شاید باورتان نشود اما این دو نفر بعد از42 سال زندیگی مشرک چنان عاشقانه زندگی کرده اند که زبانزد فامیل هستن.داستان ازدواج این دو نفر هم خودش داستانی دارد. من فقط چند بند از اون نامه زیبا رو می نویسم خودم وقتی این نامه رو با عکساش می خوندم فقط اشک می ریختم که مرد خوب هم در این دنیا کم نیست شاید مردان ما زبان گفتار چنین حرفای رمانتیکی ندارن اما قطعا همینن. حالا بخونید شاید شما هم با من هم عقیده بشد:
برای روزی که پدر و مادرمان پیر شوند و تو بترسی که دختر خوبی برایشان نبوده ای من کنارت هستم تا کمکشان کنیم و نترسی.
برای روزی که پدر و مادرمان به بهشت می روند من کنارت هستم تا درد یتیمی را کمتر حس کنی مردی که موهای پریشانت را شانه می زد و اشکهایت را می بوسد منم.
برای ثانیه ای که فرشته ای از بهشت در رحم تو جای می گیرد منم که کنارت هستم و تو در اغوش من می ارامی.
در تمام ان 289 روز بارداری وقتی از قیافه میفتی و شکمت خط خطی می شود و حتی نمی توانی درست راه بروی منم که کنارت هستم و تن خسته ات را در اغوش می کشم.
مردی که دستانت را در ان لحظات پر درد و امید تولد می گیرد و عرق از پیشانی پر دردت پاک می کند منم.
مردی که موهای تو و دخترمان را قبل از خواب شانه می کند و هر دوی شما را در اغوش مردانه اش می خواباند منم.
مردی که شبهای بی خوابی کنارت می نشیند تا قصه زندگیت را گوش کند منم.
در شبهای زمستان وقتی به پشت پنجره می روی مردی که روی شیشه بخار گرفته اسم تو را نوشته کیست؟ منم.
مردی که اصرار دارد موهایش را تو اصلاح کنی منم.
کسی که بارها و بارها نازت را می کشد و قهرهایت را خریدار است منم.
مردی که تمام شهر را زیر پا پا می گذارد تا تو ان روسری که دوست داری بخری هنوز منم.
مردی که هر پنجشنبه به خاطر نذر روز خواستگاری و به شکرانه بودنت در خیریه ای کار می کند منم.
مردی که وقتی از سر کار می خواهی به خانه بروی میاید دنبالت تا با هم قدم بزنید منم.
وقتی در اینه اولین تار موی سفید را روی موهایت می بینی و اشک در چشمانت حلقه می زند منم که تو را محکم در اغوش می گیرم و در گوشت زمزمه می کنم که امروز دو برابر عاشقت هستم ای شراب کهنه من.
وقتی که فرزندانمان هر کدام به دنبال سرنوشت خود می روند کسی که شبانه دست تو را میگیرد و به دریا می برد تا هر چقدر می خواهی از دلتنگیهایت بگویی منم.
کسی که بعد از سالها همسفری چهره و اندام از تناسب افتاده ات و می بوسد و می بوید و می پرستد منم.
مردی که بعد از نماز صبحش با بوسه ای بر پیشانی تو را از خواب بیدار می کند منم.
مردی که سال ها قامت تو را در چادر سپید نماز با بهشت معاوضه نمی کند منم.
تو همه معنویتی هستی که من در تمام عمرم توشه بر داشته ام.
عشق تو دروازه ورود من به بیکران الهی بود.
بک یا الله من تویی بگذار نامحرمان فکر کنن من کافرم اما کفر و ایمان من تویی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)