به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 61
  1. #41
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 تیر 90 [ 11:17]
    تاریخ عضویت
    1389-1-08
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    2,565
    سطح
    30
    Points: 2,565, Level: 30
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 RE: اختلاف با همسر و ماندن سر دو راهي

    سلام دوست خوبم
    راستش من به هر دري مزنم به بن بست ميخورم .من دوست دارم زندگي درست بشه مثل همه و خداييش هم سعي ميکنم . اما نمي دونم چرا اينقدر رو دود حساسم. يا رو بي توجهي . پنجشنبه عصر ما رفتيم کاشان براي گردش به همراه خانواده‌ام و تعدادي ديگه از اقوام (اقوام خودم) رفتارش با هام بد نبود اما زياد خوبم نبود .گاهي وقتي کاريي ميکرد که واقعاً لجامو در ميآورد مثلاً يهو همه تو خونه بوديم شوهر من غيبش ميزد ...
    خلاصه روز جمعه هم که همه رفتيم باغ و گلاب گيري دوباره سيگار کشيد البته نه جلو خانواده‌ام جلو خودم همش گير داده بود سيگا بکشم بهم ميگفت برو پيش خاواده‌ات بشين تا من سيگارم بکشم بهش گفتم نه جلو خودم بکش . اونم ر فت سيگارش را روشن کرد نتونستم زياد نگاهش کنم اشکام دراومد رفتم يه طرف ديگه اونم چند دقيق بعد اومد پيشم گفت فقط يه پک زدم نتونستم بکشم(اما ميدونم دروغ ميگفت و کاملا،کشيده بود.) دلم شکست . بهش گفتم خيلي دوستش دارم اما نمي تونم تحمل کنم وقتي سيگار ميکشه همه سعي خودمو کردم که جلو خانواده‌ام و فاميلام چيزي نشون ندم . تا آخر شب سعي کردم خودمو آروم نشون بدم با اينکه خيلي داغون بودم اما دگه چيزي بهش نگفتم ...واقعاً نمي دونم با اين مسئله چي کار کنم .

    من قبل از خواستگاري زياد شوهرمو نمي شناختم و بعدا ز اون بود که بيشتر شناختمش البته اون موقع فکر ميکردم که اونو ميشناسم اما الان که فکر ميکنم ميبينم که من هيچي از اون نمي دونستم اون سيگار ميکشده و من نمي دونستم و خيلي کارهاي ديگه هم ميکرده و من نمي دونستم . اون اونقدر که ميگفته پول نداشته ( خداييش من به پولش کاري ندارم زياد ولي اين مسئله دودش خيلي اذيتم ميکنه .)
    من چون اون موقع اين مسائل را نمي دونستم بهش گير نمي دادم . وقتي ازش ميپرسيدم چرا اون موقع اينقدر مهربون بودي ميگه آخه ميخواستم مختو بزنم .
    ميگم الان که مهمتر از اون موقع‌هاست ميگه خدا بزرگه تو خيلي حساسي . واز اين جور حرفها.

  2. #42
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اسفند 89 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1389-3-04
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,026
    سطح
    27
    Points: 2,026, Level: 27
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف با همسر و ماندن سر دو راهي

    پاییز بارانی عزیز
    شاید بهتر باشه کمی همسرت رو در فشار قرار بدی و همیشه به خواسته هاش عمل نکنی، البته با سیاست و نکته سنجی. نباید بذاری همسرت فکر کنه که همیشه می تونه به شما و درآمدت متکی باشه
    به نظر من نباید همسرت رو کاملا در جریان امور مالی خودت قرار بدی تا امکان سوء استفاده براش فراهم نشه. این نکته رو بهش یادآوری کن که در امور مالی، زن باید متکی به مرد باشه، نه بالعکس

    به هرحال امیدوارم مشکلاتتون به زودی حل بشه. توکل به خدا

  3. #43
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 تیر 90 [ 11:17]
    تاریخ عضویت
    1389-1-08
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    2,565
    سطح
    30
    Points: 2,565, Level: 30
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف با همسر و ماندن سر دو راهي

    سلام ريحان عزيز کاش به همين آسوني ‌ها که تو ميگفتي بود .
    من دو هفته پيش ناگهاني مجبور شديم که شوهرم عمل کنيم اما موقع عمل هيچکدام از خانواده شوهرم اصلاً نپرسيدند از نظر مالي مشکلي دارم يا نه تازه بعد از عمل شوهرم مادر شوهرم اومد خونمون ميگفت چيز خاصي نبوده نمي خواسته عمل کني . اين پول هزينه کني . خلاصه چون شوهرم عمل کرده بود کلي خوراکي گرفتم تا تقويت بشه و خانواده شوهرم هم خونمون بودند . اما يکمم از خودشون خرج نکردند. خلاصه اينکه با اينکه اين ماه وضعيت ماليمون خوب نبود اما خانواده شوهرم هيچ کمکي نکردند و حتي پول بيمه ماشين را هم پدر و مادرم دادند . هفته پيش تولد زن عموي شوهرم بودو پول زيادي خونمون نبود و مادر شوهرمم اصرار داشت که حتما‌بايد برويم شوهرم گفت زنگ ميزنم به زن برادرم و هرچي که اونا خواستند بخرند ميگم يه چيزم براي ما هم بردارند . و بريم تولد اما خانم برادرش گفت که خودتون از خونتون يه چيزي برداريد بياييد تولد شما دو تا کارمنديد چطوري پول نداريد. خلاصه من خودم رفتم و يه گلدون تزيني خريدم و رفتيم تولد . اونجا همه مشروب ميخوردند . شوهرمم خورد تازه سيگارم کشيد من خيلي سعي کردم تا تونستم خودمو کنترل کنم . و چيزي بهش نگفتم .اون همش قول ميده که سيگارشو ترک کنه اما اين کارو انجام نمي ده. شوهرم دو هفته استعلاجي بود . و چون مريض بود کاري به سيگار کشيدنش نداشتم ميفهميدم که ميخواد سيگار بکشه اما بهش گير نمي دادم و وقتي نبود گريه ميکردم . من فکر کردم وقتي خودش ديد در مواقعي که واقعاً نياز داشتيم و کسي کمکمون نکرد يکم درک ميکنه و قدر منو بيشتر ميدونه اون روزا يکم ميگفت ولي الان که رفته سر کار دوباره يادش رفته .

  4. #44
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اسفند 89 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1389-3-04
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,026
    سطح
    27
    Points: 2,026, Level: 27
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف با همسر و ماندن سر دو راهي

    پاییز بارانی عزیزم
    درست میگی! کاش خانواده همسرت کمی قدرشناس بودن
    در مورد مشروب و سیگار، و کلا کارهایی که باب میل شما نیست، فکر می کنی
    کمی
    قهر و کم محلی، اوضاع رو بهتر نمی کنه؟
    گاهی وقت ها باید نارضایتی ها رو به نحوی نشون داد، البته تا حدی که خودش مشکل ساز نشه.


    ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت گیرد ، جبرانش غیرممکن خواهد بود (بورنز)

  5. #45
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: اختلاف با همسر و ماندن سر دو راهي

    سلام خانوم پاییز بارانی
    چقدر فصل پاییز زیباست مخصوصا اینکه توش نم نم بارون هم بیاد
    اون وقت قدم زدن روی خش خش برگهای طلایی خیلی رویایی میشه
    در خصوص پست 43
    چرا شما از خانواده هاتون (چه خانواده خودتون چه خانواده همسرتون ) توقع کمک و همیاری دارید؟
    مگه کمک کردن و همراهی دادن به اجبار میشه؟خوب وقتی دوست ندارند و نمی خواهند چه اصراری دارید؟این طوری خودتون بیشتر رنج می کشید ...برای اونها فرقی نداره چون اون طوری که دوست دارند عمل می کنند اما شما خوشحال بودنتون و آرامش داشتنتون وابسته به این هست که خانواده ها خصوصا خانواده همسرتون بهتون کمک بدهند ازجمله کمک مالی

    ==اینکه مادرشوهرتون گفته : " چیز مهمی نبوده نمی خواسته عمل کنید"
    به نظر شما مهم هست؟!
    ایشون نظرخودشون رو گفته اند...مهم کار صحیح شما بوده که به موقع برای سلامتی شوهرتون اقدام کرده اید
    می توانستید با یه جمله سنجیده ایشون رو شرمنده ی خودتون کنید
    مثلا:" ممنون مامان که به فکرش هستید...با دکترهای زیادی مشاوره کردیم ..اونها صلاح دیدند که باید عمل بشود...می دونم عمل عواقب بدی داره ولی اگه عمل نمی شد ممکن بود بعدها بدتر بشه و نتونیم کاری بکنیم
    امکان دارد مادرشوهرتون بر حرف خودش اصرار بورزد ..اینجا صبر و تحمل و درایت شما را می طلبد که در کمال خونسردی (چون تصمیم گیرنده نهایی خودتون بوده و هستید) به ایشون بگید ممنون از توجهتون انشااله دیگه مشکلی پیش نیاد

    ==این ماه کمکتون نکردند...خوب نکنند....چنانچه قول و قراری هم بوده و اکنون زیر قول و قرار کمکشون می زنند مهم نیست...تنها شما و همسرتون هستید که دست به دست هم می خواهید این زندگی را با هیچ بسازید تا به همه چیز برسید..و اما در مورد بیمه ماشین ...مسئله بسیار مهمی هست و دست پدر و مادرتون درد نکنه بابت این قضیه ...اگرچه بهتر بود چنانچه پول بیمه ندارید اصلا از ماشین استفاده نکنید تا وقتی که بیمه اش کنید .. درسته که سخت هست اما اینکه صبر کنید تا به اونچه می خواهید برسید ارزش بیشتری دارد
    نمی دانم همسرتون به چه شغلی مشغول هستند و شرمنده که همه تاپیکتون رو نخوندم من باستناد همین یه دونه پستتون نظر خودم را می گویم
    .... بهتر است این مسئولیت ها را همسرتون بر عهده بگیرد ...حتی بابت اینکه قرضی بگیرد ایشون بابت قرض از خانواده ها تقاضا کند(شما تحت هیچ عنوانی در مسائل مالی خودت را به میان نینداز )

    == تولد زن عموی شوهر...نمی دونم ارتباطات خانوادگیتون چگونه است ... چنانچه در مضیقه مالی قرار می گیرید لزومی نداشت بروید
    ولو اینکه مادرشوهرتون اصرار کنه اینجا شما باید قاطع باشید و سیاست زنانه و محبت شوهرتون رو هم با خودتون هم عقیده کنید که نروید ...نباید دیگران از زندگیتون باخبر بشوند که آیا شما پول دارید یا نه...بعدها همین مسائل ریز را دیگران بزرگ می کنند و به خودشون اجازه می دهند برای زندگیتون تصمیم بگیرند
    نمونه اش>>شما هردوتاتون کارمندید چطور پول ندارید(یعنی شما زن و شوهر از اینکه امور اقتصادی خونتون را پیش ببرید ناتوان هستید ..(آیا واقعا ناتوانید؟ایا نیاز دارید دیگران برای شما تصمیم بگیرند که کجا خرج کنید کجا پس انداز کنید؟)
    اینکه خودتون رفتید یه گلدون خریدید بزرگ ترین اشتباه بود که طبعات زیادی خواهد داشت
    *اینکه با همسرتون صادق نبودید ...گفتید پول ندارید ...اما رفتید کادو خریدید
    آسیب==
    ممکن است اینگونه برداشت شود

    شما پولتان را مخفی می کنید...
    در اوج تنگنا همیشه شما پول دارید و مشکل را حل می کتنید در حالی که اصلا وظیفه شما نیست
    به مرور زمان این تامین هزینه وظیفتون میشه و شما تحت فشار قرار می گیرید و همسرتون مدعی
    اون وقت خیلی خیلی سخت خواهد بود که به شوهرتون وظایفش رو گوشزد کنید ...اکثر مردها به دنبال راحتی هستند شاید اولش زیر بار کمک مالی زنشون نروند ولی وقتی زنها اصرار بورزند اون وقت اونها هم قبول می کنند اون وقت هست که کم کم نقش مرد با زن عوض می شود


    یک نصیحت
    در مورد مشروب و سیگار سعی نکن قبح این قضیه بینتون از بین بره

    موفق باشید

    اگر تمایلی داشتید در مورد این دو مسئله صحبت خواهیم کرد

  6. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (دوشنبه 10 خرداد 89)

  7. #46
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 تیر 90 [ 11:17]
    تاریخ عضویت
    1389-1-08
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    2,565
    سطح
    30
    Points: 2,565, Level: 30
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف با همسر و ماندن سر دو راهي

    سلام بالهاي صداقت عزيز ممنون از صحبتات
    خانم گل در موردي که به مادر شوهرم اشاره کردي من به ايشون گفتم که پيش چند تا دکتر رفتيم و عمل شوهرم در قسمت بد جاي بدن او بود (فيستول عفوني ) اگر عمل نمي شد عواقب بدي داشت . من احترام به خانواده همسرم ميزارم اما کارهاي اونها بد جوري روي عصابم راه ميره . در مورد نکته ‌اي که در مورد کمک مالي خانواده همسرم گفتيد قبل از زدواج مادر ش.هرم گفت که شوهرم پول زياد به اونها کمک کرده و ما خودمون جبران ميکنيم والا من تقاضاي کمک اونجوري ندارم اما همين که پولي که بعد از ازدواج همسرم به اونها قرض داده بود و قرار بود 2 ماه پيش برگردونند را بدهند خيلي ممنون هم ميشم . اونها وقتي شوهرم مريض بود حتي يک آبميوه هم نگرفتند. در مورد تولد زن عموي شوهرم من اگر تولد نميرفتم دوباره خانواده شوهرم ميگفتند که من از عمد نرفتم و تقصير تو بوده و شوهرم هم تا مدتي با من برخورد خوبي نمي کرد. در مورد گلدونم گفتم از مغازه دوستم قرض برداشتم ميدونم درست ميگس در مورد مسائل مالي اما وقتي ميگم اين وظيفه مرد عزيزم که خرج خونه را بده ميگه من زن کارمند گرفتم که تو خرج خونه کمکم کنه اين حرفش بدجوري آتيشم ميزنه
    راستش بخواهي خودمم موندم چي کار کنم . ديگه حوصله دعوا با همسرم را هم ندارم سعي ميکنم زياد باهاش بحث نکنم سر مسايل مادي خيلي روحيم داغونه. کشيدن سيگارش هم شده سوهان روحم اما چيزي بهش نمي گم گاهي شبا با خوبي و خنده ميگم يعني ميشه تو يه روزي سيگارتو ترک کني اون ميگه ترک ميکنم . اما کي خدا دونه. من اوايل فکر طلاق بودم اما وقتي به آبروي خانواده ام فکر کردم و تايپيکاي مربوط به طلاق و مشکلات بد اون خوندم منصرف شدم و تصميم گرفتم به شوهرم کمک کنم . من همسرمو دوست دارم اما نمي دونم چطور با اين مشکلات کنار بيام و بتونم اونا را حل کنم .
    خدايا خودت کمکم کن .

    ريحان عزيز من يه مدت پيشش قهر کردم و رفتم خونه پدرم اما نمي دوني که خاواده شوهرم چه حرفهايي که بهم نگفتند (مادرشوهرم و پدر شوهرم) تازه مادر شوهرم يک سري حرف دروغ جلو خانواده خودم زد . وقتي ياد اون حرفاش ميافتم آتيش ميگيرم که يه آدم چطور ميتونه اينقدر دورو باشه. و الانم دگه کاري به کارش ندارم فقط سعي مينم بخاطر ادب احترامشو نگه دارم . اين هفته داره ميره مشهد خدا کنه يکم رفتارش عوض بشه

  8. #47
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اسفند 89 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1389-3-04
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,026
    سطح
    27
    Points: 2,026, Level: 27
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف با همسر و ماندن سر دو راهي

    پاییز عزیز
    مشکل شما اینقدر حاد نیست که تنها راه حلش، طلاق باشه. راه حل مشکل شما شاید سخت به دست بیاد اما دردی نیست که درمون نداشته باشه. مسئله طلاق، حتی فکرش هم آدمو عذاب میده. بهش فکر نکن عزیزم

    کارخوبی می کنی که احترام خانواده شوهرتو نگه می داری. برای حرفشون اهمیت قائل نباش اما ظاهرا بهشون احترام بذار. با اینکار ارزش خودتو بالا می بری

    من هم مثل بالهای صداقت فکر می کنم که شما حتی الامکان مسائل مالی و اقتصادی زندگیتون رو مثل یه راز فقط پیش خودتون نگه دارید

    شما پولتان را مخفی می کنید...
    در اوج تنگنا همیشه شما پول دارید و مشکل را حل می کتنید در حالی که اصلا وظیفه شما نیست
    به مرور زمان این تامین هزینه وظیفتون میشه و شما تحت فشار قرار می گیرید و همسرتون مدعی
    اون وقت خیلی خیلی سخت خواهد بود که به شوهرتون وظایفش رو گوشزد کنید ...اکثر مردها به دنبال راحتی هستند شاید اولش زیر بار کمک مالی زنشون نروند ولی وقتی زنها اصرار بورزند اون وقت اونها هم قبول می کنند اون وقت هست که کم کم نقش مرد با زن عوض می شود


    حرف کاملا درستیه. مواظب باش در چنین دامی نیفتی


    آموخته ام ... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم (چارلی چاپلین)

  9. کاربر روبرو از پست مفید ریحان تشکرکرده است .

    ریحان (دوشنبه 10 خرداد 89)

  10. #48
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    142
    Array

    RE: اختلاف با همسر و ماندن سر دو راهي

    پاییز بارانی عزیز تنها به نکته رو به نکته های خیلی خوب و عالی خانوم بالهای صداقت عزیز اضافه می کنم و اون اینکه شما تمام سعیت رو در جذب محبت همسرت انجام بده، تا اون جا که می تونی باید سعی کنی که خودت رو به همسرت نزدیک تر کنی و روشهای جدیدی رو توی زندگیت پایه گذاری کنی که بتونه شما رو به هدفت برسونه!
    تمام سعیت رو انجام بده و مطمئن باش که اگر از لحاظ محبتی به هم نزدیک تر باشید نه کسی می تونه خودش رو بین رابطه ی شما بندازه و هم اینکه شما می تونی با صبر و محبت و شکیبایی مشکلاتت رو اولویت بندی کنی و در موردش با همسرت صحبت کنی تا یه زندگی قشنگ تر و با برنامه تر رو ادامه بدی!
    عزیزم، شما حتما باید از شیوه ی جذبی استفاده کنید تا موفق بشید همسرتون رو به مسئولیت پذیری توی این زندگی راهنمایی کنید نه اجبار!
    مطمئنم که می تونی، فقط همت کن و تلاش!

  11. کاربر روبرو از پست مفید del تشکرکرده است .

    del (دوشنبه 10 خرداد 89)

  12. #49
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 تیر 90 [ 11:17]
    تاریخ عضویت
    1389-1-08
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    2,565
    سطح
    30
    Points: 2,565, Level: 30
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف با همسر و ماندن سر دو راهي

    [quote=ریحان]
    پاییز عزیز



    من هم مثل بالهای صداقت فکر می کنم که شما حتی الامکان مسائل مالی و اقتصادی زندگیتون رو مثل یه راز فقط پیش خودتون نگه دارید


    حرف کاملا درستیه. مواظب باش در چنین دامی نیفتی
    سلام ريحان عزيز ميدوني آخه من شوهرم تو يه شرکت کارميکنيم ولي محل هاي کاريمون متفاوته و اون تقريباً ميدونه من چقدر حقوق ميگيرم. ولي سعي ميکنم پرفراژ حقوقمو بهشون نشون ندهم تا بتونم حداقل اگه شد يه مقدار کم پس انداز کنم براي روزهاي که احتياج داريم . و خداييشم اکثر پولهاي که کم آورديم از پس اندازم خرج کرده‌ام .
    delعزيز از صحبتات ممنونم اگه ميشه يکم روش جذبي برام توضيح بدهي ممنون ميشم

  13. #50
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اسفند 89 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1389-3-04
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,026
    سطح
    27
    Points: 2,026, Level: 27
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف با همسر و ماندن سر دو راهي

    پاییز عزیز
    البته من منظورم از اینکه مسائل مالیتون رو پیش خودتون نگه دارید، این بود که شما و شوهرتون این مسائل رو به کسی نگید. یعنی برای دیگران مثل راز باشه. فکر می کنم منظور بالهای صداقت عزیز هم همین بود.
    البته اینکه مقداری از حقوقت رو مخفی نگه داری کار درستیه. ولی به هرحال، مخفی کاری زیاد هم خوب نیست.

    امیدوارم موفق باشی عزیزم

  14. کاربر روبرو از پست مفید ریحان تشکرکرده است .

    ریحان (یکشنبه 16 خرداد 89)


 
صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.