به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اسفند 88 [ 16:20]
    تاریخ عضویت
    1388-10-24
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    2,477
    سطح
    30
    Points: 2,477, Level: 30
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 123
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 27 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بازم من بازم اون

    با عرض سلام مجدد رشته من فنی هست ولی اونچه که من الان می تونم به همین قضیه ربط بدم اینه که تنها فرمول هایی که در رشته فنی نیاز به اثبات ندارند فرمول های تجربی هستند. حدس می زنم حتی در رشته روانشناسی هم این ایده ها و نظریات از جمع بندی و امارگیری تجربیات دیگران بدست اومدن. اگر من چنین راه حلی ارائه می کنم برای اینه که در احساس مشابه خانم "مثل هیچکس" قرار داشتم و تنها با دلیل و مدرک واقعی می تونستم قضیه رو تموم کنم وگرنه خیالات من نه 5 سال بلکه 6 سال ادامه دار بود.
    در مورد کمک خداوند به من باید به عرض برسونم از این کمک به مدت 6 سال خبری نبود در حالیکه من همیشه دعا می کردم و تنها موقعی انجام شد که من از لاک خودم بیرون اومدم و به یک اقدام جدی دست زدم و پرواضحه که در این اقدام جدی بود که به دلایل منطقی رسیدم و استاد خودم رو واقعا شناختم.
    این خیلی مهمه که برای رفتن در این راه باید مواظب بود ولی همه موفقیتها در اون طرف ترس قرار دارند.
    من هم خیلی دلم می خواد که یه روز برسه که برای پیشنهاد آقای مدیر اینجوری کف بزنم ولی واقعا اینو موقعی انجام می دم که خانم :مثل هیچکس" اينکارو انجام بدن و مشکلشون حل شه. چون هدف من پیدا کردن راه آرامش و حل مشکل برای ایشونه و نه چیز دیگه. در نهایت ایشون هستند که باید بهترین راه رو انتخاب کنن تا به جواب برسن و این پرونده مفتوحه رو ببندن.

  2. 3 کاربر از پست مفید امروزهمان فرداست تشکرکرده اند .

    امروزهمان فرداست (پنجشنبه 06 اسفند 88)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: بازم من بازم اون

    [align=justify]سلام دوست عزیز

    با اطلاعات محدودی که شما دادید، و اینکه ما شناخت درستی از شخصیت شما و آقایی که درموردش صحبت می کنید، نداریم، نمی شه نظر قاطعی داد.

    لطفا یک مقدار بیشتر از شخصیت و منش ایشون بگید.

    و اینکه چند سالشونه، و 5 سال پیش در چه شرایطی بودند، سربازی رفته بودند؟ تحصیلاتشون تموم شده بود؟ شاغل بودند؟ کلا شرایط ازدواج رو داشتند و اقدام نکردند؟

    چه ویژگی هایی از ایشون بیشتر توجهتون رو جلب کرده و باعث علاقه تون شده؟

    و در مورد خودتون توضیح بدید که این مدت تا چه حد ذهنتون درگیر ایشون بوده؟ تا چه حد فعالیت ها و روحیاتتون تحت تاثیر فکر کردن به این شخص واقع شده؟

    موارد دیگری تو زندگیتون بوده که بخاطر ایشون رد کنید؟

    در سایر روابطتون بیشتر احساسات حاکم هستش یا منطق؟

    و در کنترل روابطتون با سایر اشخاص، مثل همکار و همکلاس و ... تا چه حد موفق هستید؟ تا چه حد می تونید احساساتتون رو از دید دیگران مخفی کنید؟

    رابطه تون با خونواده چطوره؟

    در وضعیت روحی و اجتماعی مطلوبی به سر می برید یا برعکس؟

    در کل فکر می کنم با روشن تر کردن مسئله، دوستان دقیق تر بتونن راهنماییتون کنند.


    و در نهایت با توجه به تشخیص آقای مدیر:

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    یک نکته مهم: مشکل ، تردید امروز شما نیست، بلکه عدم کنترل احساس سالهای قبل شماست که هنوز فراموش نکرده ای و رویاپردازی هایت ادامه داشته هست.
    پیشنهاد می کنم فعلا مسئله قبول شغل رو به حالت تعلیق دربیارید و جواب قطعی ندید. و با نگاه دقیق تری به ارزیابی خودتون و واکنش هاتون بپردازید.

    سعی کنید به روانشناس مراجعه کنید. چون همونطور که جناب سنگتراشان اشاره فرمودند، مسئله کنترل احساسات در اولیت هستش، حالا چه این رابطه شکل بگیره، چه وارد رابطه دیگری بشید.

    موفق باشید.

    [/align]

  4. 4 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    THEN (پنجشنبه 12 فروردین 89)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 31 فروردین 89 [ 11:13]
    تاریخ عضویت
    1386-10-07
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    4,109
    سطح
    40
    Points: 4,109, Level: 40
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بازم من بازم اون

    سلام
    ممنون از کمک هاتون
    تردید و دودلی من هم از همینه
    که با 4 سال دوری فراموشش نکردم و اگه ببینمش وضعم بدتر بشه و دیگری اینکه تا عمر دارم خودمو نبخشم به خاطر یک فرصت از دست داده

    من یادم رفت بگم که من از اون آقا سه سال بزرگترم اما نمیدونه. من بعد از اینکه ازش خوشم اومد اینو فهمیدم اما تاثیری رو عشقم نذاشت.
    این هم جواب سوال هایی که کردید:
    :
    اون پسر خیلی فهمیده و عاقلیه و خیلی بزرگتر از سنش رفتار میکنه هر دو لیسانس داریم تو رشته های مختلف.
    5 سال پیش هر دو دانشجو بودیم و ایشون شاغل بود.
    ادب و نزاکت درک بالا صداقت و خیلی چیزای دیگه در مورد اون منو جذب کرده
    تو این مدت خیلی بهش فکر میکردم . چند وقت پیش به دوستم میگفتم که دلم برای x تنگ شده و بعید میدونم روزی بتونم جز اون کسی رو دوست داشته باشم و ...
    در مورد هیچ پسری هم فکر نمیکنم.هیچ حسی نسبت به هیچ پسر دیگه ای ندارم
    همیشه سعی میکنم عاقلانه تصمیم بگیرم خیلی ها در مورد کارهاشون با من مشورت میکنن اما این بار تو کار خودم موندم
    در کل نه خیلی زود با دیگران صمیمی میشم نه اینکه سردم باهاشون
    با خانوادم خیلی خوب و صمیمی هستم خدا رو شکر هیچ مشکلی نداشتم اون آقا خیلی تو کار و زندگی موفق هستن وقتی گفتم که دیدمش خواهرم گفت بودن کنار اینجور آدما خیلی خوبه میشه کلی چیز ازش یاد گرفت.
    وضعیت روحیم دو سه ماهه تعریفی نداره. فکر اونه که بیشتر آزارم میده.البته من چند روزه که دیدمش

    راستی هنوز مجرده

  6. کاربر روبرو از پست مفید کسی مثل هیچکس تشکرکرده است .

    کسی مثل هیچکس (پنجشنبه 06 اسفند 88)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 31 فروردین 89 [ 11:13]
    تاریخ عضویت
    1386-10-07
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    4,109
    سطح
    40
    Points: 4,109, Level: 40
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Talking RE: بازم من بازم اون

    با توجه به اطلاعاتی که دادم چرا کسی هنوز جواب نداده؟؟؟

  8. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: بازم من بازم اون

    سلام کسی مثل هیچکس امیدوارم هرگز مثل هیچ کس نباشی.

    چه خوب هست که مشکلت را در این جا مطرح کردی و البته مشاوران عزیز از جمله مدیر به خوبی شما را راهنمایی کردند دیگر جایی برای بحث نیست.. اما من توجهت را به نکاتی جلب می کنم:

    یک: گاهی کسی را دوست داریم و بهای این دوست داشتن را که همانا صبر و تحمل و در نظر گرفتن محدودیت هاست را به جان می خریم تا هم خود را سنجیده و هم برای هدف والاتر دست به تلاشی خردمندانه زنیم.

    دو: اما گاهی کسی را دوست داریم تنها به این علت که او "محدودیت" های ما را پوشش می دهد.

    در نوع دوم دوست داشتن باید قدری تعمل و تفکر کرد.... این جاست که باید از خود سوال کنی آیا راه را درست انتخاب کرده ای و از همه مهم تر چه کسی را؟و برای چه؟

    اگر قدری تعمل کنی می بینی عاشق آن فردی شده ای که همان فرد ساخته شده در ذهن توست. عاشق همان فردی شده ای که روزی دوست داشتی حداقل منش و رفتارت شبیه او باشد و یا آرمانت زندگی در چنین شرایطی بود.

    سه: ازدواج کامل شدن نیست مکمل بودن است... هدف انتخاب شخص مناسب است برای خویشتن مناسب... ولی آن هنگامی که خویشتن و خود ما مناسب نباشیم چطور؟

    در این صورت انتخاب ما ناشی از نیاز فعلی ماست. حال اگر بعد از انتخاب نیاز رفع شد اولین اولویت انتخاب زیر سوال می رود و از همه بدتر اگر خلاف میل ما نیاز برطرف نشد آن اولویت سرکوب می شود و زندگی نابود.

    چهار: گاهی تفکر و افکار اعمال ما را جهت می دهند ..... تفکری که بر تصورات ذهنی بیشتر تاکید دارد در دنیای ذهنی و مجازی به سر برده و زندگی می کند...

    در پاره ای از موارد ما از روبه رو شدن با "واقعیات" زندگی ترس داریم که همانا انگیزه ترس از شکست است. ترس از شکست ما را محدود ساخته و به یک منبع محدودتر وابسته می سازد که خروج از آن منبع(فرد مورد علاقه) یعنی قبول شکست... هراس از شکست.

    پنچم: بنابراین در انتخاب نباید به دنبال کامل شدن بود بلکه هدف شناخت خویشتن و به حداقل رساندن ضعف ها و تحلیل های غلط است.

    در مورد سن.... توصیه اغلب بر این است دختر باید کوچکتر از پسر باشد... ولی این توصیه پایدار نیست و نسبت به افراد و موقعیت ها قابل تغییر است...
    مانند اینکه آیا خانمی که از مرد بزرگتر است در سایر معیارها رتبه قابل قبولی را می گیرد یا نه.
    و آیا خود مرد و خانواده ها راضی به این ازدواج است.


    ...................
    در آخر توصیه می کنم >>>
    تمرکز را از شخص محدود به هدف نامحدود جلب نمایید.


    موفق باشید

  9. 3 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (پنجشنبه 12 فروردین 89)

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: بازم من بازم اون

    [align=justify]سلام دوست عزیزم

    با توجه به توضیحاتی که دادید، و مطالعه تاپیک قبلیتون:

    1:: اولین نکته ای که توجه من رو جلب می کنه، مسئله سن هست. البته شاید این سلیقه ای باشه، به هر حال من 3 سال فاصله سنی رو مناسب نمی دونم. ممکنه امروز که 27 و 24 ساله هستید، این تفاوت به چشم نیاد، اما وقتی 50 و 47 ساله شدید، احتمالا این موضوع باعث آزارت، و مقدمه مشکلات دیگری بشه.(حداقل ریسک قابل توجهی در این انتخاب نهفته ست).

    2:: نوشتید که بعید می دونید کسی غیر از ایشون رو بتونید دوست داشته باشید. اما عزیزم حدود 1.5 سال پیش شما شخص دیگری رو دوست داشتید. و اگر اشتباه نکنم در مورد اون آقا هم همین حس رو داشتید که ممکنه هیچوقت نتونید فراموشش کنید.

    نتیجه ای که می خوام بگیرم اینه که: دوست خوبم، خیلی ها هستند که معیارهای شما رو دارن و می تونی دوستشون داشته باشی و باهاشون خوشبخت بشی. هیچوقت عشق رو محدود به یک شخص نکن. پسرهای فهمیده و مودب و بانزاکت و ... دیگری هم هستند که عشق رو در قلبت زنده خواهند کرد. و شاید خیلی هم مناسب تر از ایشون باشند.

    (هرچند شخصا "عشق" رو نمی پسندم و اعتقاد دارم "دوست داشتن" تضمین کننده قابل اطمینان تری برای موفقیت یک پیوند هستش.)

    3::
    نقل قول نوشته اصلی توسط کسی مثل هیچکس
    وقتی گفتم که دیدمش خواهرم گفت بودن کنار اینجور آدما خیلی خوبه میشه کلی چیز ازش یاد گرفت.
    خانمم، ازدواج ثبت نام در یک کلاس آموزشی نیست.

    این آقا شاید همکار یا دوست خوبی باشند، و شما بتونید ازشون یاد بگیرید. (البته خودم به شخصه از خیر یادگیری از خیلی از اشخاص می گذرم!)، ولی ازدواج حسابش جداست. پارامترهای دیگری رو باید در نظر گرفت.

    یک شخص دانا و با تجربه، الزاما همسر مناسبی نیست.

    4::
    نقل قول نوشته اصلی توسط کسی مثل هیچکس
    من 5 سال پیش با آقایی آشنا شدم و عاشقش شدم.بهونه ای جور کردم تا بیشتر با هم باشیم و ...
    عزیزم این نوع صحبت کردن شما، این شک رو در من ایجاد می کنه که مبادا میزان احساسات درتون زیاد باشه!

    منظورم از ابتدا عاشق شدنه! (البته اگر درست متوجه شده باشم و از اول احساساتتون رو دخیل کرده باشید.)

    منطق حکم می کنه که وقتی کسی رو می بینیم که به نظر می رسه معیارهای ما رو داراست، زمان نسبتا طولانی ای، بدور از هر گونه احساسات صرف شناختش کنیم. و اگر بخوایم احتمال اشتباه های شناختی رو در انتخاب همسر به حداقل برسونیم، باید دقت کنیم که هرگز موقع شروع، احساساتمون غالب نباشند.

    اگر از ابتدا خیلی از ایشون خوشتون اومده، (احتمالا ادب و نزاکتش یا رفتارهای ظاهری دیگری چشمتون رو گرفته) و بعد فهمیده بودن و صداقت و ... بهتون ثابت شده، باید به این برداشت ها با تردید نگاه کنید.

    بعلاوه اگر ارتباط شما فقط از طریق کلاس زبان بوده، نمی شه انتظار داشت که ویژگی های اخلاقی ایشون رو کاملا واضح دیده باشید.

    5:: و در نهایت فکر می کنم نکته اصلی اینجاست:

    نقل قول نوشته اصلی توسط کسی مثل هیچکس
    وضعیت روحیم دو سه ماهه تعریفی نداره. فکر اونه که بیشتر آزارم میده.البته من چند روزه که دیدمش
    اینطور به نظرم می رسه که تشخیص شما مبنی بر اینکه فکر این شخص باعث تغییرات روحی اخیرتون شده، درست نیست. عوامل روحی و روانی دیگری دخیل هستند، که باید کشف و برطرفشون کنید.

    حالا که بهار با ورودش داره همه چی رو زنده می کنه، بهترین فرصت برای خودشناسی و تغییره، اینطور نیست دوست من؟

    [/align]

  11. 3 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    THEN (چهارشنبه 11 فروردین 89)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 31 فروردین 89 [ 11:13]
    تاریخ عضویت
    1386-10-07
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    4,109
    سطح
    40
    Points: 4,109, Level: 40
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بازم من بازم اون

    سلام ممنون از پاسخ ها تون.
    در مورد چند مدت پیش و اون آقا اینو قبول دارم که بی گدار داشتم به آب می زدم و اشتباه بود و خوشحالم که ازش دوری کردم. اما این آقا فرق میکنه .میشناسمش و می تونم روش حساب کنم.اما خوب خودم تصمیم گرفتم که فراموشش کنم.البته پیشنهاد کاری رو قبول میکنم چون یه شرکت معتبره اما اگه برم به چشم یه همکار بهش نگاه می کنم همین.خسته شدم دیگه.خیلی خودمو اذیت کردم بسه دیگه دلم به حال خودم میسوزه.
    یه مدت آرامشم رو بهم زده بود اما چی کار کنم دیگه اینجوریه دیگه به زور که نمیشه کسی رو مال خود کرد.
    اگه رفتم و دیدم دوباره فکرش اذیتم می کنه دیگه کارم و عوض می کنم.
    اگه منو بخواد دیوونه نیست که چیزی نگه اصلا تا حالا گفته بود.
    واسه عیدم حتی یه اس ام اس تبریک نفرستاد منم بهش نفرستادم به خودم گفتم ولش کن نمی خوادت دیگه چرا انقدر گیر دادی.
    می رم سر کار و به آینده فکر میکنم
    [color=#800080][i]


    باز ممنون از راهنماییهاتون دوستای گلم

    سال خوبی داشته باشید

  13. 2 کاربر از پست مفید کسی مثل هیچکس تشکرکرده اند .

    کسی مثل هیچکس (چهارشنبه 11 فروردین 89)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.