با عرض سلام مجدد رشته من فنی هست ولی اونچه که من الان می تونم به همین قضیه ربط بدم اینه که تنها فرمول هایی که در رشته فنی نیاز به اثبات ندارند فرمول های تجربی هستند. حدس می زنم حتی در رشته روانشناسی هم این ایده ها و نظریات از جمع بندی و امارگیری تجربیات دیگران بدست اومدن. اگر من چنین راه حلی ارائه می کنم برای اینه که در احساس مشابه خانم "مثل هیچکس" قرار داشتم و تنها با دلیل و مدرک واقعی می تونستم قضیه رو تموم کنم وگرنه خیالات من نه 5 سال بلکه 6 سال ادامه دار بود.
در مورد کمک خداوند به من باید به عرض برسونم از این کمک به مدت 6 سال خبری نبود در حالیکه من همیشه دعا می کردم و تنها موقعی انجام شد که من از لاک خودم بیرون اومدم و به یک اقدام جدی دست زدم و پرواضحه که در این اقدام جدی بود که به دلایل منطقی رسیدم و استاد خودم رو واقعا شناختم.
این خیلی مهمه که برای رفتن در این راه باید مواظب بود ولی همه موفقیتها در اون طرف ترس قرار دارند.
من هم خیلی دلم می خواد که یه روز برسه که برای پیشنهاد آقای مدیر اینجوری کف بزنم ولی واقعا اینو موقعی انجام می دم که خانم :مثل هیچکس" اينکارو انجام بدن و مشکلشون حل شه. چون هدف من پیدا کردن راه آرامش و حل مشکل برای ایشونه و نه چیز دیگه. در نهایت ایشون هستند که باید بهترین راه رو انتخاب کنن تا به جواب برسن و این پرونده مفتوحه رو ببندن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)