بی حرف پیش دیگه تصمیم به ترک گرفتم ، ترک خود فریبی ، ترک دوست داشتن ها ، ترک بیش از اندازه فکر کردن به بی نهایت ها، ترک زیادی سخت گرفتن همه چیز. ترک همه ی " یک بار مصرف " ها .
حالا خوشبختی به نظر م ، یعنی همین که مثلا در یک روز گرم تابستانی ، له له زنان ، زیر تیغ آفتاب ، ناگهان منبع آب صلواتی جلوی چشمهایت سبز شوند ، و تو بی خیال از هزار جور بیماری واگیر دار، لیوان زنجیر شده به منبع آب را ، پر کنی و تا ته سر بکشی ، به همین سادگی . درست مثل آن وقت ها که پپسی کولا می خوردیم و خیالمان هم نبود که از این شیشه ، چندصد نفر هم قبلاً نوشابه خوردند.
راستی این روز ها هیچ فکر کردید ، آنهایی که به شما نزدیکند ، انگار چقدر نیستند ؟ امروز دیگر، محرم اسرار، چراغ خواب ها شدند که با همان اندک روشنایی کم سوخود ، قوت قلب ما در تاریکی هستند .
علاقه مندی ها (Bookmarks)