با سلام به همه دوستان عزیز.
من تقریبا سه ماه و نیم میشه عقد کردم. موقعیت اجتماعی خیلی خوبی دارم. از نظر شغلی و تحصیلات. از نظر ظاهر هم خوبم فقط چند جای جوش روی صورتم مونده و در حد پنج شش کیلو اضافه وزن دارم. روزای اول عقد بد نبود. ولی هنوز یکماه نشده نامزدم شروع کرد به ایراد گرفتن از ظاهرم. پوست و اندامم. چند باری گفت کاش صیغه بودیم نه عقد دایم. بعدشم حرف از جدایی. من اولش خیلی سختم شد ولی بعد قبول کردم. دیدم دوستم نداره گفتم جدا شم بهتر از زندگی اینجوریه. ولی نمی دونم چرا نظرش برگشت. دیگه جامون عوض شد از من اصرار برای جدایی از اون انکار. هیچ وقت هم نگفت چون دوست دارم فقط ترس از اینده مبهم و طرد شدن داشت. در حال حاضر بهم محبت می کنه ولی من دیگه نمی تونم مطمین باشم که واقعیه یا تظاهر. از بس هم هی حرف از جدایی شده دیگه خانوادم باورشون نمیشه که شاید منو واقعا دوست داشته باشه. خودمم همینطور.
- - - Updated - - -
لطفا راهنماییم کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)