سوده عزیزم ممنون از اینکه به تایپیک من سر زدید و ممنون از راهنماییتون. سوده عزیزم تمام این مدت من کارهای خودنو انجام میدادم خونه هم همیشه مرتب بود . مژده عشق عزیز و سوده عزیز بازهم به راهنماییتون تیاز دارم هفته پیش هنون دوستمون با همسرش اوندن خونمون همسر من در حضور اونا با نن هم حرف میزدمیخندید حتی محبتم میکرد از اون شب دیکه کم کم با من حرف میزنه ..تو تعطیلات من به همراه خانوادم رفتم مسافرت زمانی که ازش خداحافظی کردم منوبوسید گفت مواظب خودت باش حتی تو مسافرت زنگ زد ویا اس ام اسی حالمو میپرسید ولی هنوز مثل قبل نشده هنوز صمیمی نشده از شما میخوام بهم بگید الان تو این شرایط من چه طوری باهاش رفتار کنم بهش محبت کنم برم سمتش .یا من فعلا کاری نکنم واقعا نمیدونم چه جوری رفتار کنم اون پنج ماه زندگی منو جهنم کرد مادر من تو این مدت دوبار کارش به بیمارستان کشید بخاطر همه این رفتاراش تو این مدت اصلا دلم نمیخواد بهش محبت کنم شما بگین چیکار کنم. دیگه حرف جدایی نمیزنه. الان بیشتر از هروقتی به راهنماییتون نیاز دارم.