به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22

Threaded View

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array

    از حرف زدن با شوهرم وحشت دارم

    سلام. من قبلا موضوعی را اغاز کرده بودم با عنوان اینکه همسرم نمیتواند مرا درک کند. تا حدی جوابهای خوبی گرفتم ولی باید بگم مشکل من داره روز به روز بیشتر و بیشتر میشه و این باعث شده تمام تمرکز و فکر منو درگیر کنه.
    دیشب با یکی از دوستامون (زن وشوهر) برای شام رفتیم بیروم. قرار بودمن با اونها برم وشوهرم که بیرون بود از همونجا بیاد پیشمون. قبلا هم گفتم شوهر من علاقه خیلی زیادی به روابط جمعی داره طوری که خیلی حالش خوبه وقتی با کسی بیرون باشیم ولی به محض اینکه میرسیم خونه کلا تغییر میکنه و میشه یه ادم دیگه. فوری میره سراغ تلویزیون و خلاصه سعی میکنه خودشو به چیزی مشغول کنه.
    من بیچاره هم فقط باید بریزیم تو خودم چون هر وقت حرفی زدم نتیجه عکس داده. به همه روشها سعی کردم خواسته هامو بهش بگم. ولی گاهی وقتا حس میکنم از این اخلاق من سواستفاده میکنه. درست که نمیشه بدتر هم میشه.

    خلاصه دیشب اونجا که بودیم با اینکه من کنارش نشسته بودم ولی همش به اون دوتا نگاه میکردو طرف صحبتش اونها بودن. اگر شوهر اون حرفی به خانمش میزد این جتما باید چیزی میگفت. کلا نسبت به اطرافیان شدیدا واکنش نشون میده.

    در حالی که من دوست دارم از صحبت کردن با من هم لذت ببره. وقتی بهش میگم میگه خوب تو هم حرف بزن. دلش میخواد بخنده با همه شوخی کنه و .. دلم میخواست به ذره هم به این فکر کنه که ایا کارهایی که میکنه باعث میشه به من هم خوش بگذره؟
    روز حمعه پیشنهاد داد با دوستان بریم بیرون. من گفتم اگر کسی نیومد خودمون دوتایی میریم بیرون. اصلا کلا بیرون رفتنو کنسل کرد. صبح از خونه میزنه بیرون شب موقع افطار میاد.

    اگر یه خانمی با ما باشه اونقدر ریز میشه تو رفتارهای اون که من خودم خجالت میکشم. میدونم منظوری نداره ولی اون خانم جه فکری میکنه. من خودم زنم. میدونم خانمها رو زود توهم میگیره.

    اگر باهاش حرف بزنم و مشکلمو بگم عصبانی میشه و بهتر میدونم چیزی نگم.
    زمانی که میبینه ناراحتم به جای اینکه سعی کنه یه جوری مشکل رو جل کنه شورع میکنه به قلقک کردن من و مسخره بازی دراوردن. اگر هم من تحویل نکیرم دیگه کاری به کارم نداره.

    هر موقع میخوام جدی در مورد مساله باهاش حرف بزنم یا از زیرش در میره یا ایکه عصبانی میشه.

    احساس میکنم از لحاظ شخصیتی اصلا به هم نمیخوریم. دنبای من و اون خیلی با هم فرق میکنه. من خوشبحتی راتوی رابطه خوب زن وشوهر و درک متقابل میبینم . اون خوشبختی ذا درکنار دیگران و تفریح و سرگرمی.
    نمیدونم باید چیکار کنم. ما هر دو دانشجو هستییم و دو ساله ازدواح کردیم. پیش مشاور حضوری به خاطر هزینه بالا نمیتونیم بریم.
    ممنون میشم اگر کمک کنید وبگید چه باید بکنم؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید نارجیس تشکرکرده است .

    maryam240 (سه شنبه 20 مرداد 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.