سلام
مستیم میرم سراصل موضوع
پدر و مادرم 54 و 50 ساله هستند و از زمانی که من یادم میا اختلاف و دعوا دارن
من و خواهرم هیچکدوم به دلیل دانشجو بودن در شهر محل زندگی پدر و مادرم نیستیم. این باعث شده پدرم مادرم را که مریض هم هست و 10 سال تحت نظر پزشکه اذیت کنه، کتکش بزنه و حتی از خونه بیرونش کنه. مثلا اخیرا ساعت11 شب بیرونش کرده. از پدرم متنفرم ولی مادرم به خاطر ابروی ا ازش طلاق نمیگیره.گرچه ابروی زیادی هم نداریم. چون پدرم با این سنش مادرم رو بیرون میکنه و اون مجبوره بره خونه فامیل و تقریبا همه میدونن دیگه.
ارامش ندارم دلم به حال مادرم میسوزه از اول زندگیش خوشی ندیده حالا که مریضه و دکتر بارها و بارها گفته که استرس و عبانیت براش سمه بای رفتارهای این مرد روهم تحمل کنه. جالب این که وقتی همسایه ها دعوامیکنن پدرم کاسه داغتر از اش میشه و میره نصیحت میکنه و اشتیشون میده
اما مادرمو بدجور کتک میزنه (یه بار نمیدونم باچی به دستش زده بود که مادرم به دروغ به مگفت چیز سنگین افتاده روش و مجبور شدم بریم دکتر) فحش میده نیمه شب ازخونه بیرون میکنه و....
من واقعا دارم دیوونه میشم نمیدونم چیکر کنم. الان هم مادرم زنگ زد و به زور از زیر زبونش کشیدم که گفت بابا غذا نمیخوره و فقط نون خالی میخوره. ایم بگم فقط همین یه بارنیست. شاید ده ها بار این اتفاق افتاده
دلم به حال مادرم میسوزه. درموندم به خدا.
علاقه مندی ها (Bookmarks)