دوستان لطفا راهنمایی و کمک کنید

پسری دارم که از سن ۱۴سالگی انرا با خودم به خارج از کشور اوردم در ایران بسیار درسخوان و با هوش ولی در المان با زحمت دیپلمش را گرفت دانشکاه و رشته های متعدد برای یاد گیری شغل رفته همه را نیمه کاره رها کرده در سن ۱۹سالگی و در سال اول دانشگاه از ما جدا شد و همراه با دوست دخترش به شهر دیگر رفت و چون تنها فرزند ما بود بر عکس بقیه ادمها نه از او پولی دریغ کردیم و نه اورا تشویق به کار کردن نمودیم نتیجه این شده که الان هیچی ندارد و یا از دولت کمک میخواهد که ان همه با بهانه اینکه خوصله کاغذ بازی ندارم انرا هم دنبالش نمیرود و نه کار میکند در حالیکه بار ها ما برایش خانه و زندگی تهیه کردیم ولی همه را از دست داده و الان شاید همه ی زندگیش یک ساک هم نمیشود . خصوصیات ایشان

۱/ متوهم است و فکر میکند ۱۰۰ ها دوست دارد در حالیکه هیچی حتی یک دوست هم ندارد
۲- از شهری که ما در ان زندگی میکنیم وشاید از همه دنیا و همه شهر های المان خوشش نیم اید فقط یک شهر را میکوید بدون دلیل ختی حاضر است در ان شهر در کنار خیابان بخوابد اما مثلا پیش ما نمیاید که یک اطاق مجزا برایش تهیه میکنیم تا در ان مث هتل زندگی کند
۳- هیچ نوع راهنمایی را یا نمیپذیرد یا فراموش میکند یا قول دروغ میدهد
۴- فقط پدر و مادرش را موقع احتیاج مبرم و برای پول میخواهد و هیچوقت نه دلش برای ما میسوزد نه احوالی میپرسد و نه از مشکلات خبر دارد و نه موقع بیماری یا مسافرت احوالی میپرسد و نه حتی مشکلات خودش را به ما میگوید.


داستانش زیاد است لطفا اگر میخواهید سوال کنید

ما با این مرد ۳۲ ساله که هیچ کاری بلد نیست و نمیخواهد هم یاد بگیرد چیکار کنیم ؟؟؟؟