حال بدی دارم چند سال پیش بهم تجاوز شد برگه پزشکی قانونی گرفتم ولی برای ترس از ابروم سکوت کردم از غصه دار شدن پدر و مادرم نگاه های تحقیر امیز و سرزنش کننده ترسیدم و....2سال میشه ازدواج کردم اوایل که عقد موقت بودیم همسرم فهمید مجبور شدم سخت ترین روز زندگیمو براش تعریف کنم.یکبار همسرم تو دعوامون گف تو رو بهم انداختن و فحش های ناموسی، دلم خیلی شکسته نمیدونم.چیکار کنم جرات رفتن دنبال این کارو ندارم تداعیش برام سخته از طرفی میترسم همسرم ابرومو ببره.و زمان.که از دست بره روند قانونی مشکل پیدا.میکنه و دیگه نمیتونم ثابت کنم که تجاوز بوده...چیکار کنم؟؟؟؟