به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 156

Threaded View

  1. #11
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ..............
    سلام دوستان
    چند وقتی بود تصمیم داشتم عضو بشم اما دودل بودم با دیدن راهنمایی دوستان دیگه مصر شدم تا بیام وعضو بشم
    دوستان گلم من خدوم مشگلی ندارماما خواهرم با شوهرش داره و هرچی بهش میگم تا پیش مشاوره بره یا خودش اینجا موضوع میگفت راضی نمیشه و میگه شوهرش مدام تو اینترنت ممکن ببینه من تصمیم گرفتم تا خودم بگم و دوستان و کارشناسان محترم و بزرگوار راهنماییم کنند
    خواهرم سال ۸۳با پسری دوست شد درست درزمانی که ان اقا شکست عشقی خورده بود و خواهر من تونست از بحرانهای روحی درش بیاره چون خانواده اش در گیر ازدواج پسر دیگه اشان بودند دوستی اینا دو سال طول کشید در این دو سال ۱ان اقا با خواهر من تمام کرد اما خواهرم باز مقدمه اشتی کردن چید البته ایشون با برادر من دوست بودند و برادر من باب این دوستی اماده کرد و زمانی که لاز اشتی کردند خواهر من به مدت ۳روز گوشی ان اقا ازش گرفت تا بببنه واقعا با کسی دیگه هست یا نه که نبود بعد از ۶ماه ان اقا با اصرار خانواده اسرا راضی کرد امدند خواستگاری و عقد محضری کردند تا دو سال که عروسی بگیرند توی این دو سال این دوتا اکثرا با هم بودند و مسافرت هم رفتند اما خانواده ابشون اصلا نمی پسندیدند این چیزها را و درگیری های هم بینشان پیش امد که خواهر منم بی تقصیر نبود گذشت تو تین دو سال ان اقا همه اش منزل ما بود بعد از دو سال پدرش گفت برای گرفتن جشن عجله نکنید من الا دستم خالی نمیدانم چرا اما پدر من کوتاه نیامد و به این دوتا پول داد تا خودشان جشن بگیرند و این پسر هم از خانه قهر کرد ما جشن گرفتیم حتی زنگ زدیم و گفتیم حاج اقا فردا شب جشن عروسی امیرتان تشریف بیارید به بچه ها هم بگید اما دریغ از یک نفرشان امیر با بغض شب گذراند و ماشینش فروخت پول پیش خانه داد بعد پدر من یک خانه اقساطی خرید به نام خواهرم داد بهشان که قسطاش خودشان میدهند یکسال و نیم امیر با خانواده اش رفت وامد نداشت تا پدرش از دوریش سکته کرد و رفت اشتی کرد اما خواهر من نرفت میگفت من ۴بار رفتم و انها تحویلم نگرفتند و بسنده میکرد به زنگ زدن و به منم میگفت من پسرشان فرستادم دانشگاه داداش من کار جور کرده براش خانه من دادم انا باید بیان اشتی در مدت مریضی پدرش زنگهای مشکوکی میشد به امیر په فهمیدیم بله ایشان با دختر دیگه تی دوست اما به ما گفت دوست نییت پدرش دکتر معالج باباشه من خواهرم راضی کردم که قبول کنه اما خودم ته توی جریان فهمیدم که ایشان از همان سالی که خواهر من با ابشان عقد کرده اینا دوست شدند و این خانم برای پدرس دکتر فرستاده و کلی امیر راضی کرده که بره سمت خانواده اش و حتی من شماره اش پیدا کردم بهش زنگ زدم گفتم که امیر زن داره و عاشق همند گفت میدانم ما فقط دوستیم منم دارم ازدواج میکنم اما من با امیر قطع ارتباط میکنم و اینکارم کرد بعد از این جریان امیر هوای خانواده اط بیشتر داشت انها هم محبت بیشتری میکردند ان دختر با خانواده امیر حرف زده بود انهایی که یک ریال بهش ندادند حالا کلی هواش دارند حتی پدرش کار دیگه بهش پیشنهاد کرده و پولی دادند این دوت فرستادند مسافرت حتی ماشین هم دادند بهسان خواهرم امیر وادار کرد خطش عوض کنه اما ااا چند وقتی که امیر عوض شده موبابلش زنگ نمیخوره اما مدام خسته ایت خواهرمیگه بک بار شنیده که باباش گفت امیر حیف تو زود زن گرفتی وگرنه سحر به این خانمی چرا انم سکوت کرده الان خواهرم نمیره انجا اماامیر میره شب میمونه.حالا اینها هیچی خواهرم میگه امیر یک مزاحم داشت مدام زنگ میزد یک دفعه غیبش زد نه زنگی نه اس مسی در ضمن خط جدیدش هم به نام خواهر من هست خواهر من خیلیییییییییی حساس و چک میکنه من باز زنگ زدم به ان دختره و گفتم تو از امیر خبر داری گفت نه چطور اما تو لحن صداش فهمیدم باهم استی کردند و این داره دوباره امیرساپورت میکنه و چون پدرش سرشناس و برش دار شر مزاحم از سر امیر باز کرده امیر حتی از زیر بچه دار شدن شانه خالی میکنه من بهش یکبار گفتم امیر میخوام شوهر کنم اما خانواده پسر دوستم ندارند گفت اگه دوست ندارن قبول نکن گفتم مگه تو الا ناراضی گفت نه شکر خدا راضی ام اما خوب بعضی وقتها احساس میکنم عجله کردم مینا زن خوبیه بخاطر من روی همه چی پا گذاشت اما میگم نکنه اونی نبود که من فکرمیکردم مریم بیگدار جواب نده بعد زیر نظر گرفتمش فهمیدم که اره واقعا هنوز با ان خانم دوست اینبار محکمتر رفتم جلو که حرف های ان دختره من شوک زده کرد حالا از طرفی خواهرم راضی نمیشه با انها اشتی و رابطه اش با همسرش سرده و.......البته طلاق هم توی خانواده ما معنی نداره نمیدانم حالا ایا به نظر شما به خانواده ام بگم یا به خود خواهرم خیلی دلم میخواد کمکی کنم اما نمیدانم به چه صورت و ان دختر هم بهم گفت که منم خسته شدم از این وضعیت که هروقت میخوام نیست اما انقدر وابستگی دارم بهش که برام مهم نیست و انها حتی رابطه.... داشتند و این درست زمانی اتفاق افتاده بوده که خواهر من در گیر استخدام شدن بود وفکرش مشغول بود و ان خانم ان موقعه فکر میکرده که امیر در حال جدایی هست نه زندگی البته این رابطه ..... ان دختر هنوز تجربه نکرده بوده و امیر اولین نفری بوده که به حریمش دست درازی کرده و حالا ناراحت هم نبود اما الا من چکار میتونم کنم امیر بفهمه میگه مدرک بیار منم هیچی ندارم و ان دختر هم اسباب کشی کرده ودیگه من دسترسی ندارم بهش به نظرتان من چکار کنم و چرا امیر دچار این اتفاق شده ان که عاشق خواهر من بود چرا دلزده شده

  2. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 30 آذر 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. *:* پیوست تاپیک دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر >>>
    توسط فرشته مهربان در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 آذر 93, 17:30
  2. ابراز علاقه پسر به دختر چقدر واقعیه؟؟؟
    توسط green smile در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 مرداد 90, 20:56

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.