ا سلام
شاید خیلی از دوستان منو بشناسن یا اسمم واسشون اشنا باشه .من 5 ماهه که با این سایت همراهم ولی هنوز نتونستم بفهمم که بالاخره مشکلم چیه؟تا امروز که بالاخره به پیشنهاد دوستان همدردی به مشاوره رفتم .اولین باری بود که که جلوی یک غریبه گریه میکردم .سفره ی دلمممم رو باز کردم و بلاخره مشکل مشخص شد و معلوم شد گناه من بدبخت اینه که با عقل ازدواج کردم یعنی به حرف عقلم گوش دادم .یعنی واقعا این گناه من اینقدر بزرگ که باید تاوان اون رو بدم من 5 ماهه ازدواج کردم ولی هنوز احساس و عشق در من به وجود نیومده.دچار افسردگی شدم اونم واکنشی.دوست دارم همسرم رو بزنم همش خرابش کنم و... واون هم داره ازم سرد میشه.هیچ راه برگشتی هم ندارم .نمیدونم کسی هم بوده که مشکل من رو داشته باشه یا نه؟مشاور میگفت مشکل خودتی حتی اگر یوزارسیف هم شوهرت بود بازم میگفتی زشته و دوستش نداری.من چه جوری میتونم خودم رو درست کنم تو رو خدا کمکم کنید.