سلام دوستان، مادر من سه تا داماد داره همشون هم نسبتا خوبن ولی از وقتی خواهرم ازدواج کرده و همه مشکلات زناشوییشون و به مادرم انتقال میده مادرم به همه رفتارهای دامادها حساس شده و کلا ازشون بدش میاد و الان به خاطر مسائل پیش پا افتاده که به نظرش خیلی مهمن دیگه ارتباطش و با دامادها قطع کرده و خونه هیچ کدوم نمیره الان من چند تا مشکل دارم. اولا اینکه شوهرم ناراحته و میگه چرا مادرت این طوری میکنه ثانیا مادرشوهرم بهم تیکه میپرونه که مادرت اینا چرا به فکرت نیستند و خونت نمیان ثالثا چون ما یه شهر دیگه دور از مادرم اینا زندگی میکنیم و به خاطر کار و درس نمیتونیم بریم پیششون خودم از دیدن خانوادم محروم شدم. مادرم هیچ جوری کوتاه نمیاد هر چقدر از شوهرم و محبتش به مامانم تعریف میکنم میگه در عمل باید ثابت بکنه.البته شوهرم بی تقصیر نیست چون خیلی رکه و بعضی وقتا رفتاراش غیر قابل تحمله.مامانم هم در مقابل با بعضی رفتاراش شوهرم رو رنجونده. حالا من این وسط موندم چه کار کنم کارم فقط شده توجیه رفتار مادرم برای شوهرم و بالعکس!از این وضع خسته شدم همیشه از اینکه این دو کنار هم قرار بگیرن واهمه داشتم و دارم. لطفا راهنماییم کنید.