به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 28

Hybrid View

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array

    دارم دق می کنم.بعد 3.5 سال اولین بارهه خونه ام و ترک کردم

    خواهش می کنم کمکم کنید دوستان
    من و شوهرم بعضا با هم بحث و دعوا می کردیم.البته بیشتر مواقع با هم خوبیم و همدیگه رو خیلی دوست داریم.ولی ایراد بزرگی که شوهرم ره اینه که به محض اینکه ما سر یه موضوک وچک و مسخره با هم دعوا می کنیم,همه روزهای خوبمون رو فراموش میکنه و میزنه زیر همه چیز.مثلا بیشتر وقت ها تو دعوا میگه تو اصللللا به من ارامش نمیدی. یا میگه اصلا از زندگیم راضی نیستم. در صورتیکه مثلا روز قبلش کلی ازم به خاطر زندگی اروم و خوب تشکر کرده و ابراز علاقه کرده
    تازگی ها هم هر بار بحثمون میشه میگه نمی خوای پاشو برو خونه بابات
    من تو زندگی و با خواندن مطالب این سایت یاد گرفتم که هیچ وقت خونه ام و ترک نکنم. هر بار شوهرم این و میگفت بهش میگفتم اینجا خونه من هم هست.اگه مشکلی داری تو برو خونه بابات.
    اما واقعیتش این حرفش خییییلی من و ناراحت می کرد و تا چند روز بعد از اشتی کردنمو ن هم به خاطر این حرفش ازش دلخور و دلسرد بودم.
    هفته پیش باز هم ما یه دعوای کوچیک داشتیم و باز شوهرم اینو تکرار کرد.من شدیدا ناراحت شدم.اما نرفتم.چون شدیدا شوهرم و دوست دارم و بهش وابسته هستم. او هم متاسفانه این قضیه روفهمیده و به همین خاطر خیالش راحته و سو ء استفاده میکنه.خلاصه بعد از دعوای هفته پیشمون وقتی مشکلمون حل شد, به شوهرم گفتم این حرفش من و واقعا ناراحت می کنه و ازش خواهش کردم که دیگه تکرارش نکنه. بهش گفتم اگر بعد از این خواهش من دوباره به زبون بیاره به این معنی است که دیگه واقعا من و نمیخواد. (در صورتیکه مطمئنم خییییلی دوستم داره) .و من واقعا میرم.
    اما متاسفانه بدون توجه به خواسته من دوباره دیشب حتی قبل از اینکه کارمون به دعوا بکشه و بعد از اینکه در برابر تصمیم غیر منطقی ای که گرفته بود اعتراض کردم,خیلی راحت و ریلکس و در ارامش کامل بهم گفت:همینه که هست.نمیخوای برو خونه بابات.
    فهمیدم قبح این قضیه براش شکسته و چون مطمین شده خیلی راحت تر از قبل به زبون میاره
    تصمیم گرفتم خونه رو ترک کنم و بهش گفتم حالا که میخوای من میرم تا بفهمی نبودن من چه به سرت میاره
    اژانس گرفتم و 12 شب از خونه زدم بیرون.ولی اصلا جلومو نگرفت.باورم نمیشد
    اگه خونه بابام می رفتم مطمینا بینشون شکراب میشد و رابطه خوب پدرم و شوهرم به هم می خورد. ضمن اینکه از این به بعد پدر و مادرم دایم نگرانم می مونند
    اومدم خونه پدر شوهرم.ولی خییییلی حال بدی داشتم.همه فکر می کردند زندگی ما ایده اله و هیچ مشکلی نداریم.هیچ وقت نگذاشته بودم کسی چیزی بفهمه
    دارم اینجا دق می کنم.دلم برای شوهرم و خونه ام تنگ شده.ولی احساس کردم باید اینکار و می کردم تا بفهمه سر هر اختلاف نظر کوچیکی به من نگه از خونه برو
    به نظر شما کارم اشتباه بود?
    اگه شوهرم نیاد دنبالم چی?
    دارم دق می کنم.اگه بفهمید چه حالی دارم

  2. کاربر روبرو از پست مفید shabe niloofari تشکرکرده است .

    سنجاب بازیگوش (شنبه 20 مهر 92)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array
    دوستان خواهش می کنم کمک کنید.
    احساس میکنم قلبم داره از سینه در میاد

  4. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    حالا که پیش خانواده همسرت هستی، حواست باشه آبروش را پیش خانواده اش نبری.
    ریز اختلافات و همه حرفهای نگفته ات را براشون نگی.

    نکنه یهو کاسه صبرت لبریز بشه و همه چیز را بگی.
    الان ناراحتی و خسته، ممکنه بعدا پشیمون بشی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  5. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    tamanaye man (شنبه 20 مهر 92)

  6. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array
    ممنون که جواب دادی درسا جان. نمیدونی چقد دلم گرفته
    نه.از دیشب اصلا به روی خودش نیاورده.نه زنگی.نه اس ام اسی.هیچی...
    توی خونه پدر شوهرم تقریبا برخوردها خوب بود.هوامو دارند. البته پدز شوهرم که اخلاق هاشمل شوهرمه 100%حق و به شوهرم میده و خواهر شوهرم که از شوهرم بزرگتر و مجرده حق و به من داد. مادر و برادر شوهرم هم هر دومون و مقصردانستند. خواهر شوهرم تنها کسیه که شوهرم خیلی قبولش داره.با شو هرم تلفنی صحبت کرده و ازش خواسته تا یکی 2 ساعت دیگه قرار بگذارن و با هم صحبت کنند.
    واقعا امیدوارم امشب بیاد دنبالم.وگرنه دق می کنم.خیلی تحقیر می شم اگه نیاد
    همه فکر میکردند که چقد ما عاشق همیم و هیچ مشکلی نداریم. هر چی رشته بودم پنبه شد.
    خیییلی بد شد

    - - - Updated - - -

    ممنون که جواب دادی درسا جان. نمیدونی چقد دلم گرفته
    نه.از دیشب اصلا به روی خودش نیاورده.نه زنگی.نه اس ام اسی.هیچی...
    توی خونه پدر شوهرم تقریبا برخوردها خوب بود.هوامو دارند. البته پدز شوهرم که اخلاق هاشمل شوهرمه 100%حق و به شوهرم میده و خواهر شوهرم که از شوهرم بزرگتر و مجرده حق و به من داد. مادر و برادر شوهرم هم هر دومون و مقصردانستند. خواهر شوهرم تنها کسیه که شوهرم خیلی قبولش داره.با شو هرم تلفنی صحبت کرده و ازش خواسته تا یکی 2 ساعت دیگه قرار بگذارن و با هم صحبت کنند.
    واقعا امیدوارم امشب بیاد دنبالم.وگرنه دق می کنم.خیلی تحقیر می شم اگه نیاد
    همه فکر میکردند که چقد ما عاشق همیم و هیچ مشکلی نداریم. هر چی رشته بودم پنبه شد.
    خیییلی بد شد

    - - - Updated - - -

    شیدا جان متاسفانه خیلی چیزا رو گفتم.مثلا تا حالا چند بار شوهرم بدجور دست روم بلند کرده.اونا رو گفتم.کاش نمی گفتم.:'(
    شوکه شده بودند. خیلی چیزایی رو هم که کلی با تلاش حفظ آبرو کرده بودم تعریف کردم.اخه به دعوای اخیرمون مربوط بود.
    البته خیلی چیزا رو هم نگفتم. خیلی جا ها هم ازش طرفداری کردم.
    حالا هم زار زار دارم گریه می کنم.دلم برایش تنگ شده اخه.
    جلوی مادر شوهرم گریه می کنم که دلم برای پسرت تنگ شده.چیکار کنم اخه گریه ام بند نمیاد

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 آبان 92 [ 19:24]
    تاریخ عضویت
    1392-7-10
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    123
    سطح
    2
    Points: 123, Level: 2
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shabe niloofari نمایش پست ها
    ممنون که جواب دادی درسا جان. نمیدونی چقد دلم گرفته
    نه.از دیشب اصلا به روی خودش نیاورده.نه زنگی.نه اس ام اسی.هیچی...
    توی خونه پدر شوهرم تقریبا برخوردها خوب بود.هوامو دارند. البته پدز شوهرم که اخلاق هاشمل شوهرمه 100%حق و به شوهرم میده و خواهر شوهرم که از شوهرم بزرگتر و مجرده حق و به من داد. مادر و برادر شوهرم هم هر دومون و مقصردانستند. خواهر شوهرم تنها کسیه که شوهرم خیلی قبولش داره.با شو هرم تلفنی صحبت کرده و ازش خواسته تا یکی 2 ساعت دیگه قرار بگذارن و با هم صحبت کنند.
    واقعا امیدوارم امشب بیاد دنبالم.وگرنه دق می کنم.خیلی تحقیر می شم اگه نیاد
    همه فکر میکردند که چقد ما عاشق همیم و هیچ مشکلی نداریم. هر چی رشته بودم پنبه شد.
    خیییلی بد شد

    - - - Updated - - -

    ممنون که جواب دادی درسا جان. نمیدونی چقد دلم گرفته
    نه.از دیشب اصلا به روی خودش نیاورده.نه زنگی.نه اس ام اسی.هیچی...
    توی خونه پدر شوهرم تقریبا برخوردها خوب بود.هوامو دارند. البته پدز شوهرم که اخلاق هاشمل شوهرمه 100%حق و به شوهرم میده و خواهر شوهرم که از شوهرم بزرگتر و مجرده حق و به من داد. مادر و برادر شوهرم هم هر دومون و مقصردانستند. خواهر شوهرم تنها کسیه که شوهرم خیلی قبولش داره.با شو هرم تلفنی صحبت کرده و ازش خواسته تا یکی 2 ساعت دیگه قرار بگذارن و با هم صحبت کنند.
    واقعا امیدوارم امشب بیاد دنبالم.وگرنه دق می کنم.خیلی تحقیر می شم اگه نیاد
    همه فکر میکردند که چقد ما عاشق همیم و هیچ مشکلی نداریم. هر چی رشته بودم پنبه شد.
    خیییلی بد شد

    - - - Updated - - -

    شیدا جان متاسفانه خیلی چیزا رو گفتم.مثلا تا حالا چند بار شوهرم بدجور دست روم بلند کرده.اونا رو گفتم.کاش نمی گفتم.:'(
    شوکه شده بودند. خیلی چیزایی رو هم که کلی با تلاش حفظ آبرو کرده بودم تعریف کردم.اخه به دعوای اخیرمون مربوط بود.
    البته خیلی چیزا رو هم نگفتم. خیلی جا ها هم ازش طرفداری کردم.
    حالا هم زار زار دارم گریه می کنم.دلم برایش تنگ شده اخه.
    جلوی مادر شوهرم گریه می کنم که دلم برای پسرت تنگ شده.چیکار کنم اخه گریه ام بند نمیاد
    عزیزم فقط خواهشا آروم باش شیطون نگفتی که دست روت بلند کرده این خودش 1مشکل بزرگه

  8. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array
    اخه مربوط به چند ماه پیش میشد
    ربطی به دعوای اخیرمون نداشت

  9. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    یه روزه چطور دلت اینقدر تنگ شد؟

    بهتره قبل از این که بیاد با خواهرشوهرت که می گی بادرایت تر هست صحبت کنی و بگی که عصبانی بودی که خیلی حرفها را گفتی
    فکر می کنی که نباید بعضی حرفها را می زدی و اگر شوهرت اومد طوری صحبت نکنند که به غرورش بربخوره.

    بگو که چون آبروی خودت و شوهرت برات مهم بوده پیش خانواده ات نرفتی که مبادا از سر عصبانیت حرفی زده بشه و حرمتها بشکنه.
    بگو الان هم نمی خوای خدای نکرده خانواده اش چیزی بگند که غرور شوهرت جریحه دار بشه.

    نکنه همه حرفها و دعواها را منتقل کنند و اوضاع بدتر بشه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    tamanaye man (شنبه 20 مهر 92)

  11. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array
    دعوای اخیرمون سر مسایل مالی بود که قبلا هم ابنجا تاپیک باز کردم براش.چند روز پیش ازش خواستم که اگه اصرار داره با 600 میشه 1 ماه رو سر کرد, اول ماه 200 به من بده برای خرج های شخصی خودم که برعکس دفعه قبل این بار گفت پیشنهاد خوبیه و بهس فکر میکنه.2 روز طی موقعیت های مناسب ازش پرسیدم که بهش فکر کرد ? و نتیجه اش چی شد? گفت هنوز به نتیجه نرسیدم
    تا دیشب که برگشت گفت به خاطر اینکه حرف تو نباشه ماهی 100 بهت میدم . اگه خرج کردی و کم اوردی از خودم بیا بگیر
    واقعا بهم برخورد.پدر من الان ماهی 400 تومن به برادر و خواهرم پول توجیبی میده
    بعد شوهرم با 3 مبلیون درامد ماهیانه 100 تومن به من بده?
    اعتراض کردم و زود برگشت گفت نمیخوای برو خونه بابات.تازه من اصلا قبل از این جمله اش ماهیانه برادر و خواهرم و به رخش نکشیده بودم که یه موقع بهش برنخوره

    - - - Updated - - -

    جالب اینه که خانواده شوهرم راه حل قضیه رو در این میدونن که من سر کار برم و مستقل شم. مگه وظیفه شوهرم نیست که حتی در صورت کار کردن من بهم خرجی بده?

  12. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نه.بار اولش نبود که منو میزد. اخریش مربوط به چند ماه پبش بود.
    مثلا بهشون گفتم یادتونه فلان وقت رگ چشمم پاره شده بود گفتم در کمد بهش خورده? اون موقع پسرتان من و زده بود :'(

    - - - Updated - - -

    اگه امشب نیاد دنبالم چیکار کنم?
    میمیرم :'(

  13. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط درسا شیرازی نمایش پست ها
    چرا عزیزم در این مورد حق با توهست و تو اصلا وظیفه نداری بری سر کار واینو بگم همیشه میگن موقع دعواهم باید حواسمون باشه حرفی و بی جا بیان نکیم چون دعوا یک دقیقه هست و اثراتش تا مدتها باقی میماند نباید این حرفو میزدی و مقایسه میکردی
    اره میدونم کار اشتباهی کردم.ولی بعد از اینکه به من گفت برو خونه بابات خیلی بهم برخورد و تازه اون وقت گفتم


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.