به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24

Hybrid View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 شهریور 93 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1391-6-10
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,595
    سطح
    22
    Points: 1,595, Level: 22
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    درد داره (با هم همخانه بودیم، ولی موافق ازدواج نیست)

    من دختر 23 ساله هستم که درسم تموم شده و مشغول به کار در شاخه معماری داخلی هستم از سن 18 سالگی،موقعیت اجتماعی خودم را دارم و مستقل هستم در عین حال در خانواده ایی سنتی هستم و تک فرزند خانه
    3 سال پیش در جمعی از دوستانم در سفر با آقایی اشنا شدم که تا سال گذشته در زندگی من فقط نقش یک دوست را داشت ولی 1 سال پیش به من پیشنهاد ازدواج داد ما 13 سال تفاوت سنی داشتیم ولی در آن دو سال دوستان و موقعیت ها و تفریحات مشترکی داشتیم از دید همه او عاشق من بوده ولی من همیشه به چشم یک دوست او رو میدیدم تا آن روز که تصمیم گرفتم تا معاشرت کنیم و همزمان نزد مشاور بریم ،عاشق نبودم ولی با منطقم انتخاب خوب و بسیار نزدیک به ارزش ها و شخصیت من شناختمش
    وقتی مراحا مشاوره را شروع کردیم به ما گفتند 6 ماه معاشرت بیشتر کنید و بعد به سراغ مراسم بروید که از نظر طرف مقابل من 6 ماه زیاد بود ولی وقتی وارد این دوران شدیم و در حقیقت با هم زندگی میکردیم و خانواده ها در جریان بودند ولی به 6 ماه که رسیدیم او سست تر شد و آهسته تر عمل میکرد ولی در تمام این زمان از احترام و حمایت و همراهی با من هیچ کوتاهی نکرد تا اینکه به من ابراز کرد که احساس میکنه یک چیزی بین ما کمه همه شرایط لازم را داریم ولی کافی را نه میگفت یک احساس بین ما کمه که مثله زندگی های امروزی میتونه به مرور زمان عدم پایبندی ایجاد کنه و مارو فقط دو همخانه بکنه ما 1 ماه زمان گذاشتیم که روی این احساس کار کنیم چون من اصلا آدم احساسی نیستم و جلوداره خودم هستم که این زمان خورد به اینکه پدربزرگ او و مادربزرگ من پشت هم سکته کردند و هر دو افراد وابسنه به خانواده هستیم از طرفی هم خانوادخ من برای تدارک مراسم فشار میاوردند و من هر چه میگفتم ما تصمیم نگرفته ایم و حتی شاید بخواهیم از ایران برویم میگفتند برید سر خونه خودتان فکر کنید تا اینکه ما یک روز نشستیم صحبت کنیم و وقتی او به من گفت من هنوز همان احساس را دارم من هم گفتم دیگر از دست من کاری بر نمی اید و این وسط گیر کردم پس ما باید این رابطه را تمام کنیم در سکوت تمام غذا خوردیم من را به خانه رساند دوباره پرسید چه کار کنیم و من همان جواب را دادم و خداحافظی کردم و رفتم حتی فکر نکردم یک هفته هم بدون من طاقت بیاره و فهمیدم کمتر از 1 هفته از ایران برای کار رفت والان بعد 1 ماه برگشته طاقت نیاوردم و دیدمش و گفتم حیف شد دلیل احساسش رو خواستم دوباره صحبت کردیم ولی هیچ کاری نمیکنه و سر حرفشه میگه سخت میگه منو کم میاره میگه همه چیز درست بود ولی کاری نمیکنه.............
    من خیلی دردم میاد من زندگیمونو خیلی دوست داشتم....نمیفهمم چرا اینطور شدیم؟
    هنوز هم با هم در ارتباطیم ولی جداییم و من او رو کم آوردم[/align]
    [/size]

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    140
    Array

    RE: درد داره

    Sara.D جان به همدردی خوش اومدی
    عزیزم یکم نوشته هات گنگ و نامفهومه
    شما با هم همخونه بودین؟
    با هم رابطه هم داشتین؟
    یعنی چی اون حسو هنوزم داره؟ کدوم حس؟

    باتشکر

  3. 6 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (پنجشنبه 16 شهریور 91)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 شهریور 93 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1391-6-10
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,595
    سطح
    22
    Points: 1,595, Level: 22
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: درد داره

    مرسی دوست عزیز
    او خونه داشت و در اختیار من هم بود یعنی صبح هر دو سر کار بودیم تا شب بعد میومدیم با هم غذا حاضر میکردیم تلویزیون میدیدیم حرف میزدیم معاشرت هامونو میکردیم و آخر هر شب من خونه پدرم برمیگشتم میخوابیدم
    با هم رابطه هم داشتیم
    اون حسی که 1 ماه قبلش انتقال داد:احساس میکنه یک چیزی بین ما کمه همه شرایط لازم را داریم ولی کافی را نه میگفت یک احساس بین ما کمه که مثله زندگی های امروزی میتونه به مرور زمان عدم پایبندی ایجاد کنه و مارو فقط دو همخانه بکنه
    شنیدم که گفته من دوسش ندارم ولی من درسته عاشق دلباخته نبودم ولی زندگیمونو دوست داشتم آرامشی که داشتیمو دوست داشتم

  5. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,059
    امتیاز
    147,538
    سطح
    100
    Points: 147,538, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,679

    تشکرشده 36,016 در 7,407 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: درد داره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sara.D

    اون حسی که 1 ماه قبلش انتقال داد:احساس میکنه یک چیزی بین ما کمه همه شرایط لازم را داریم ولی کافی را نه میگفت یک احساس بین ما کمه که مثله زندگی های امروزی میتونه به مرور زمان عدم پایبندی ایجاد کنه و مارو فقط دو همخانه بکنه
    شنیدم که گفته من دوسش ندارم ولی من درسته عاشق دلباخته نبودم ولی زندگیمونو دوست داشتم آرامشی که داشتیمو دوست داشتم
    این دقیقاً تبعات روند و روشی هست که شما در پی گرفتید که به خودتون برگشته . ایشون با زبان بی زبانی گفته ما تا کنون همخانه بودیم و زندگی مشترک را به عنوان همخانه دوست ندارم . در حالی که شما حتی برخلاف عرف خانواده و قوانین اجتماعی باز هم همخانگی را در پیش گرفتید . این آقا حق داره چون هیچ پای بندی ای در این نوع زندگی تضمین شده نیست .

    شما چگونه از عقد قانونی عنوان به کاغذ بازی یاد کرده ای در حالی که برای فردا بسیاری از امورات قانونی شما بسته به همین ثبت قانونی هست . مثلاً اگر فرزند دار شدید کجا قراره به عنوان فرزند شما ثبت بشه ، چطوری میخواهید شناسنامه بگیرید ؟ میتونید بگید شناسنامه هم کاغذ بازی هست ؟ روند و روش زندگی و افکار شما پر از تعارض هست که در ادامه آسیبهای جبران ناپذیری از آن دریافت می کنید.

    شما حتی روند زندگی همباشی در غرب که الگویتان شده را هم در نظر نگرفتید . در اون ور آب هم وقتی دونفری که زندگی همباشی دارند تصمیم به ازدواج و دائمی کردن این زندگی دارند ثبت قانونی نموده و همان روندی که شما کاغذ بازی می دانید طی می کنند .

    روند شما برای زندگی مشترک نه تنها خلاف عرف و فرهنگ جامعه و خانواده هاتون بوده بلکه خلاف عقل و قانون جامعه ای که در آن زندگی کرده و ناچارید به قوانینش تن بدهید بوده


    .


  6. 10 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 14 شهریور 91)

  7. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: درد داره

    منظورت از رابطه،جنسیه؟

    مشکل از همین رابطه جنسیه،چیزی که باید بعد ازدواج بهش می رسید.الآن رسیده،نیازی نمی بینه زیر بار مسؤلیت

    بره.شرایط کافی و لازم هم بهونه همین زیر بار نرفتنه.


  8. 14 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (شنبه 18 شهریور 91)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,022

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: درد داره

    سلام

    به تالار همدردی خوش آمدید

    سارا خانم میشه کمی شفاف تر صحبت کنید .

    این 6 ماه دوران عقدشما بود یا ازدواج موقت داشتید؟

    منظورتون از گرفتن مراسم ، عروسی هست یا عقد ؟

    درضمن عنوان تاپیک شما خیلی کلی هست لطفا عنوانی متناسب با موضوعی که مطرح کردید انتخاب کنید

  10. 3 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (یکشنبه 12 شهریور 91)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 شهریور 93 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1391-6-10
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,595
    سطح
    22
    Points: 1,595, Level: 22
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: درد داره

    نقل قول نوشته اصلی توسط baran.68
    سلام

    به تالار همدردی خوش آمدید

    سارا خانم میشه کمی شفاف تر صحبت کنید .

    این 6 ماه دوران عقدشما بود یا ازدواج موقت داشتید؟

    منظورتون از گرفتن مراسم ، عروسی هست یا عقد ؟

    درضمن عنوان تاپیک شما خیلی کلی هست لطفا عنوانی متناسب با موضوعی که مطرح کردید انتخاب کنید
    ما همون طور که گفتم 2 سال دوست بودیم دوستی که جمعی از دوستانمون معاشرت میکردیم(مهمانی،سفر و ......)که ایشون از من خواستگاری کرد و مشاوره به ما گفتند زمان بدهید بعد عروسی بگیرید چون خانواده ها با هم معاشرت کنند بعد گفتیم عقد بگبربم که من گفتم نمیخوام چون ما از قبل حتی سفر خارج از کشور در زمان دوستی رفته بودیم و به نظرم یه کاغذی که فقط اون بتونه بگه ما با هم هستیم بیخوده
    از نظر اینکه دوستان میگن برای رایطه جنسی بوده لازم به ذکره که برای این موضوع میتوانست از عنوان دوستی استفاده بکنه نه اینکه دو خانواده و دایره معاشرتی دوستانمون رو که همه مشترک هستند به هم بریزه که رایطه داشته باشه اون هم کسی که با من سفر رفته توی یک اتاق هتل بودیم و کاری نکرده و کسی که هر ماه حتما یک سفر خارج از کشور دارد
    ما تفاوت سنی رو با مشاوره اول صحبت کردیم و گفتند مشکلی نیست و حتی برای من مناسب و لازمه چون من از نظر کاری و جایگاه اجتماعی خودم را به جایی رساندم که شاید هم سن و سال من خیلی دور باشند و این از علاقه و ذوق من به رشته ام آمده
    ما جدا شدیم ولی من نمیخوام که بشه چون ارزش آرامش و تفاهممون رو بالاتر میدونم ولی من فقط نصف داستان هستم و نمیدانم چیکار کنم و فقط میدانم این یک ایده ال گرایی درونی اوست ولی نمیتوانم کاری کنم و این دردم میاره

    چون هم من از خانواده مستقل هستم و هم طرف مقابلم خانواده ها گفتند از ما برای شما فقط همراهی در تصمیماتتون میمونه
    من کمی سنم سو تفاهم ایجاد میکنه ولی من 18 سالگی که در یک شرکت معماری به نام شروع به کار کردم به دلیل ذوق و علاقم به این رشته بود که همین باعث شد کارهای من در سطح بین المللی مسابقات شرکت کنند و حتی در ایران در مسابقات(نمیخاهم نام ببرم)برنده جایزه شوند و پدرم چون مخالف کار من در معماری بود و معتقد بود من باید کار و رشته خودش را ادامه دهم در کار من دخالتی نکرد و وقتی به موفقیت نسبی رسیدم ترجیح دادند در مسایل زندگی من فقط همراه من باشند

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,022

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: درد داره

    سلام سارا جان

    شما به طور ناخودآگاه داری رابطه خارج از چهارچوبی که با این آقا داشتید رو توجیه میکنید . نمیدونم خانواده شما چقدر پایبند و معتقد هستند اما همین که خواستن عقد کنید نشان میده مخالف این رابطه به این شکل بودن و شما ظاهرا به این چیزها اعتقاد نداری و خودسر عمل کردی در این زمینه طوری شده که الان خانواده میگن کاری که از ما برمیاد فقط همراهیه..........

    شما اشتباه کردی . سن و سال شما هم دلیل نیست بلکه هرکسی در هر سنی ممکنه دچار خطا بشه .
    اسم این حسی که الان شما رو آزار میده وابستگیه که نتیجه بیش از حد نزدیک بودن شما دونفر و حتی بدتر از اون داشتن رابطه جنسیه . اینجور موقع ها دختر بیشتر آسیب میبینه و شما عامل آسیب به خودتون شدید .


    نقل قول نوشته اصلی توسط Sara.D

    از نظر اینکه دوستان میگن برای رایطه جنسی بوده لازم به ذکره که برای این موضوع میتوانست از عنوان دوستی استفاده بکنه نه اینکه دو خانواده و دایره معاشرتی دوستانمون رو که همه مشترک هستند به هم بریزه که رایطه داشته باشه اون هم کسی که با من سفر رفته توی یک اتاق هتل بودیم و کاری نکرده و کسی که هر ماه حتما یک سفر خارج از کشور دارد
    سعی کنید به جای توجیه اشتباهتون اون رو بپذیرید .
    اینکه اینجا گفته میشه به رابطه جنسی رسیده دیگه بهانه آورده و رفته یک حقیقته . ناراحت نشو اما ما به کسانی که در دوران عقد هستند هم توصیه میکنیم در این مدت طوری مدیریت کنید که تاجایی که ممکنه رابطه نباشه تا شور و شوق ازدواج و عروسی در مرد باقی بمونه . این حقیقته که اصل کشش یک مرد به یک زن کششی جنسی و غریزی هست که اگر در چهارچوب ازدواج برآورده بشه فرد باید پایبند باشه . اما اگر زودتر برآورده بشه این کشش غریزی فروکش میکنه اونوقت به احتمال زیاد یک مرد منصرف میشه و زیر بار مسئولیت نمیره.

    تمام لحظه هایی که شما کنار ایشون بودید شاید کاری نکرده اما دلیل نمیشه بهتون کشش جنسی نداشته باشه و بلاخره شما پاسخ دادید هرچند دیر اما به بدترین شکل .

    اینکه یک چیزی در زندگی ما کم هست بهانه این آقاست . خواهشا از اینجا به بعد خودت رو گول نزن ، واقع بین باش و مطیع خانوادت باش و بدون که هرچقدر هم عاقل باشی اونها تجربه بیشتری نسبت به شما دارند.

    بله درد داره خیلی هم درد داره به خصوص برای شما که دختری . این نتیجه یک ارتباط خارج از عرف و حدود شرعیست . متاسفانه هیچ مقصری وجود نداره جز خود شما .





  13. 14 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (سه شنبه 14 شهریور 91)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 شهریور 91 [ 21:55]
    تاریخ عضویت
    1391-6-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    350
    سطح
    6
    Points: 350, Level: 6
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درد داره

    نقل قول نوشته اصلی توسط baran.68
    سلام سارا جان

    شما به طور ناخودآگاه داری رابطه خارج از چهارچوبی که با این آقا داشتید رو توجیه میکنید . نمیدونم خانواده شما چقدر پایبند و معتقد هستند اما همین که خواستن عقد کنید نشان میده مخالف این رابطه به این شکل بودن و شما ظاهرا به این چیزها اعتقاد نداری و خودسر عمل کردی در این زمینه طوری شده که الان خانواده میگن کاری که از ما برمیاد فقط همراهیه..........

    شما اشتباه کردی . سن و سال شما هم دلیل نیست بلکه هرکسی در هر سنی ممکنه دچار خطا بشه .
    اسم این حسی که الان شما رو آزار میده وابستگیه که نتیجه بیش از حد نزدیک بودن شما دونفر و حتی بدتر از اون داشتن رابطه جنسیه . اینجور موقع ها دختر بیشتر آسیب میبینه و شما عامل آسیب به خودتون شدید .


    نقل قول نوشته اصلی توسط Sara.D

    از نظر اینکه دوستان میگن برای رایطه جنسی بوده لازم به ذکره که برای این موضوع میتوانست از عنوان دوستی استفاده بکنه نه اینکه دو خانواده و دایره معاشرتی دوستانمون رو که همه مشترک هستند به هم بریزه که رایطه داشته باشه اون هم کسی که با من سفر رفته توی یک اتاق هتل بودیم و کاری نکرده و کسی که هر ماه حتما یک سفر خارج از کشور دارد
    سعی کنید به جای توجیه اشتباهتون اون رو بپذیرید .
    اینکه اینجا گفته میشه به رابطه جنسی رسیده دیگه بهانه آورده و رفته یک حقیقته . ناراحت نشو اما ما به کسانی که در دوران عقد هستند هم توصیه میکنیم در این مدت طوری مدیریت کنید که تاجایی که ممکنه رابطه نباشه تا شور و شوق ازدواج و عروسی در مرد باقی بمونه . این حقیقته که اصل کشش یک مرد به یک زن کششی جنسی و غریزی هست که اگر در چهارچوب ازدواج برآورده بشه فرد باید پایبند باشه . اما اگر زودتر برآورده بشه این کشش غریزی فروکش میکنه اونوقت به احتمال زیاد یک مرد منصرف میشه و زیر بار مسئولیت نمیره.

    تمام لحظه هایی که شما کنار ایشون بودید شاید کاری نکرده اما دلیل نمیشه بهتون کشش جنسی نداشته باشه و بلاخره شما پاسخ دادید هرچند دیر اما به بدترین شکل .

    اینکه یک چیزی در زندگی ما کم هست بهانه این آقاست . خواهشا از اینجا به بعد خودت رو گول نزن ، واقع بین باش و مطیع خانوادت باش و بدون که هرچقدر هم عاقل باشی اونها تجربه بیشتری نسبت به شما دارند.

    بله درد داره خیلی هم درد داره به خصوص برای شما که دختری . این نتیجه یک ارتباط خارج از عرف و حدود شرعیست . متاسفانه هیچ مقصری وجود نداره جز خود شما .




    خانم baran.68 عزیز سلام
    <strike>بنده خودم یک دختر هستم و به شیوه ی خانم سارا زندگی کردم بسیار هم از زندگیم راضی هستم.از نظر منزلت اجتماعی هم خیلی بالا هستم و در یکی از تاپ ترین رشته های دانشگاهی هم درس خوندم. با هر فردی هم که وارد یه رابطه برای شناخت شدم رابطه ی جنسی داشتم اصلاً هم پشیمون نیستم! حتی ناراحت هم نیستم. بعضی افراد رو خودم علیرغم اصرار زیادشون برای ازدواج بابت همین مناسب نبودن در رابطه ی جنسی رد کردم. فکر نکنید اغراق میکنم. الآن هم بنده در شرف ازدواجم با آقایی از داخل ایران ونه حتی خارج! همه ی ارتباطات گذشته ی منم میدونن هیچ مشکلی هم نداریم در این زمینه.همونطور که شما استایل زندگی خودتون رو دارید بنده و سارا خانم هم روش زندگی خودمون رو داریم. این جمله ای که میگن سکس قبل ازدواج بده چون مرد دیگه بعدش تمایلشو از دست میده واقعاً از نظر من بی معنیه چرا که بعد ازدواج اگر از دست بده به نظر شما بهتره؟! شما دوست دارین ازدواج کنین بعد همسرتون تمایلشو رو از دست بده و صرفاً یا کار به جدایی بکشه و یا یه زندگی روزمره ی تکراری بی هدف رو ادامه بدین؟!
    شما و هر انسان دیگه ای مخنارید هرطور دوست دارید زندگی کنید مادامی که آسیبی به بقیه نزنید! سارا خانم چیزی رو توجیه نمیکنن.اینجا هرکس سوالی میپرسه اول از همه همه در مورد داشتن رابطه میپرسن که از همون یه دلیل بسازان!در صورتی که به نظر من اینطور نیست
    من برای سارا خانم ارزش زیادی قائلم چرا که دختر مستقلیه و تونسته خودشو اثبات کنه. ایشون به عنوان یه فرد مستقل حق داره هرطور دوست داره زندگی کنه حتی خلاف میل خانواده ش چون ایشون مستقله!!!! قرار نیست که همه با عقاید پدر و مادرشون زندگی کنن. باید هرکس هرطور دوست داره زندگی کنه. این آزادی رو برای انسان ها قائل باشین!
    موفق باشین

    سارا خانم عزیز سلام
    من دقیقاً شرایط شما رو دارم. کاملا درک میکنم چی میگین. این اختلاف سنی یه مقدار باعث اختلاف رفتاری میشه.منظورم اینه که دوست شما فاز فکریش کمی متفاوته.من فکر میکنم به ایشون زمان بدین. اگرچه معتقدم فقط شما هستین که رابطه تونو دقیق میشناسین و کس دیگه ای نمیتونه بدون جهت گیری شما رو راهنمایی کنه
    امیدوارم به نتیجه برسین</strike>

    ویرایش : فرشته مهربان

    تایید این ویرایش :مدیر همدردی :
    چنین توصیه هایی که اینجا روی آن خط کشیده شده هست در واقع راهی برای تخریب هر گونه خانواده هست. حتی اگر استثنایی هم وجود داشته باشد باید منتظر عواقبش بود. شاهنامه آخرش رو باید دید.


    .

  15. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    140
    Array

    RE: درد داره

    این که مینویسم کلی نیست و ممکنه در بعضی موارد استثنا داشته باشه...
    بهتره واقع بین باشیم
    بیشترین هدف ازدواج از نظر پسران رابطه جنسی هست و به خاطر برقراری رابطه جنسی ازدواج میکنند
    هدفهای دیگری هم هست مثل
    داشتن آرامش روحی و روانی
    داشتن خانه ای گرم و کانون خانواده
    داشتن فرزند
    و......
    ولی خب بیشترینش همین رابطه جنسی هست
    به تجربه و آمار ثابت شده مردی که رابطه جنسی آزاد و راحت داره، دیگه خیلی اصراری به ازدواج نداره و خودشو ملزم به رفتن زیر بار مسولیت زن و زندگی و اینچیزا نمیدونه و میخواد که همیشه آزاد و رها باشه و خوش بگذرونه.

    در اینگونه موارد مرد به خودش اینجوری دلداری میده که:
    خوب اون دختر هم لذت میبرده از این رابطه که تن به این رابطه داده دیگه!!!
    غافل از اینکه اصلا سیستم فکری دختران یک جور دیگست و اگر سرویسی در این زمینه به مرد میده برای اینه که اونو بدست بیاره و باهاش ازدواج کنه.

    متاسفانه همین اختلاف در فکر دختران و پسران ما هست که کار رو به جاهای باریک میکشه و باعث دلشکستگی و سرخوردگی دختران عزیز ما میشه.

    Sara.D عزیز من فکر میکنم ایشون دارند شمارو میپیچونن و دنبال هدف خودش هست ضمن اینکه استفاده هاشم ازتون کرده.
    (ببخشید رک گفتم عزیز دلم...نمیخوام ناراحت باشی ولی دوست دارم تکلیفت روشن باشه و تو برزخ نمونی)

  16. 7 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 13 آذر 91)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میل به ازدواج در کنار ترس از آن ، راه حل چیست ؟
    توسط یه آدم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 تیر 94, 15:02
  2. همسرم پشت من نیست
    توسط hamdard20 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 مرداد 93, 09:00
  3. چک لیست بهداشت روانی = چک لیست مسلمانی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن دین و روانشناسی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 خرداد 93, 03:00
  4. در مسابقه ی زندگی گل زدن هنر نیست بلکه گل شدن هنره !
    توسط مو طلایی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مرداد 90, 10:40

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.