به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16

Hybrid View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 شهریور 91 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    477
    سطح
    9
    Points: 477, Level: 9
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تغییر رفتار پسری که عاشقش بودم

    سلام دوستان خوبم
    من مشکلی در رابطه ام با پسری که حدود 4 سال باهاش رابطه داشتم پیدا کردم که خوشحال میشم اگر کمکم کنید.
    ما سه سال اول تقریبا مشکل جدیی نداشتیم اما حدود یک سال پیش درست زمانی که تصمیم به ازدواج گرفته بودیم برادر ایشون فوت کرد و تاثیر بسیار بدی روی ایشون و خانوادش گذاشت. طوری که ایشون بسیار حساس و زودرنج و متوقع شده. و سر هر موضوع کوچکی باهم دعوامون میشه. من خودم ادم حساسی هستم و کمی هم دم دمی مزاج و چون بهرحال اگاهی درستی از وضعیت ایشون نداشتم فکر میکردم بعد از گذشت حدود چار پنج ماه اوضاعش بهتر میشه و نشد. ودر عوض هر چه که می گذره حساس تر می شه. الان یک سال مز اون ماجرا می گذره و هیچ چیز بهتر نشده. درو دیوار خونه ش پر از عکسای برادرشه و میگه که هیچ وقت نمیخاد فراموشش کنه.
    سوال من اینه که من می تونم آینده خوبی رو (با توجه به دعواهای شدیدی که اخیرا داشتیم و حرفهای ناخوشایندی که ردو بدل شده) با این مرد تصور کنم؟
    من واقعن خودم خسته ام از دعواها و از گریه زاری های او، چه باید بکنم؟لطفا کمکم کنید لازمه بگم که ایشون حاضر نیستن به هیچ مشاور ویا روانپزشکی مراجعه کنیم

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: تغییر رفتار پسری که عاشقش بودم

    آتوسا سلام

    به تالار همدردی خوش آمدی

    بهتره در کنار خانواده و زیر نظر اونا در مورد این پسر تصمیم بگیری

    بعد که قدم رسمی را برداشتند از طریق خانواده به صورت جدی در این مورد انتخاب کنید

    و اینکه چهار سال در یک رابطه بی تعهد بودید اصلا به نفع شما نیست

    ایشون از نظر روحی دچار عذاب هستن و بهتره به روان پزشک مراجعه کنند

    شما اول از همه فکر خودت باش پیشنهاد دارم از رابطه بی تعهد خارج بشو

    موفق باشی

  3. 6 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (چهارشنبه 25 مرداد 91)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-5-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر رفتار پسری که عاشقش بودم

    اگه رابطه تون به حدی جدی بوده که خانواده هاتون از اون خبر داشتن و ایشون به صورت رسمی از تون خواستگاری کردن (از اونجایی هم که شما میگین که عاشقشین) بهتره بجنگید یعنی کمکش کنید تا اروم بشه ادمها استانه ی تحمل متفاوتی دارن و اگه واقعا رفتار ایشون تا این حد به خاطر مرگ برارشون عوض شده یعنی(فکر کنم ) ادم ضعیفی هستن و.... حالا شما باید تصمیم بگیرید که میخواین با چنین ادمی زندگی کنین یا نه البته باید سعی کنید که این تصمیمتون دور از هر گونه احساسات و تعلق خاطر و ... باشه و باید سعی کنین که منطقی باشین(چون قراره یه عمر با هم زندگی کنین).
    اما اگه دوستی شما پنهانی بوده و قضیه ی ازدواج هم فقط و فقط بین خودتون بوده توصیه میکنم که فراموشش کنید چون به شخصه من نمیتونم به چنین ادمهایی اعتماد کنم و فکر کنم برای بقیه هم خیلی سخت باشه که چنین شخصیتی رو بتونن قبول کنن و تا اخر عمر بهش تکیه کنن.
    اما در مورد روانشناس اگه ایشون خودشون مراجعه نمیکنن چرا خود شما مراجعه نکنید؟ چون یقینا شما با کمک یه روانشناس بهتر میتونین به ایشون کمک کنید تا این که بخوایید خودتون دست به کار بشید.
    موفق باشید

  5. 5 کاربر از پست مفید تنها ی جاده تشکرکرده اند .

    تنها ی جاده (چهارشنبه 25 مرداد 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 شهریور 91 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    477
    سطح
    9
    Points: 477, Level: 9
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر رفتار پسری که عاشقش بودم

    سپاس فراوان از دوستان گلم
    راستش رابطه بی تعهد برای من چیزهای خوبی هم داشته، من کلا آدمی نیستم که خیلی به ازدواج اعتقاد داشته باشم به شکل سنتیش. درمورد رابطه مون والدین من فقط اطلاع دارند که اونها هم همش منتظرند که بیاید برای خاستگاری.
    من خیلی دوست دارم که بتونم کمکش کنم.
    به نظر شما بهتر نیست یه مدت همه چیزو فراموش کنم تا بهتر بتونیم هر دومون تصمیم بگیریم؟

    می دونید آخه ایشون پسر نسبتا معقولین توی روابط اجنماعی و همه روش حساب می کنن. منم راستش در مدت این یک سال زیاد همراه نبودم.شاید به خاطر عدم درک از شرایط ایشون و ترس از موندن اوضاع به همین شکل، بود که هر روز یه بهانه جدید می آوردم. و ایشون گاهی تو این مدت ازم دلجویی می کرد.
    میترسم اگه بخام رهاش کنم تو این وضع اوضاعش بدتر بشه همونطور که حدود 10 روزی که همو ندیدیم بدتر شد.
    کمتر از یک ماه دیگه سال برادرشه و منتظر جواب آزمون دکتراشم هستیم به نظر شما با گذشتن سال و با گرفتن جواب قبولی دکترا اوضاعش بهتر میشه؟ الان طوریه که انگار هدفی نداره مخصوصا وقتی با هم دعوا می کنیم بسیار افسرده تر میشه.
    من وا قعا می خوام که کمکش کنم. اما گاهی واقعا اعصابم نمی کشه و همه چیز خراب می شه

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 92 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1389-11-07
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    2,964
    سطح
    33
    Points: 2,964, Level: 33
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,263

    تشکرشده 1,270 در 233 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: تغییر رفتار پسری که عاشقش بودم

    1- خانم آتوسای گرامی،من هم مثل شما یک کاربر ساده هستم.
    اما فکر کنم تجربه ایی بیش از شما از زندگی آموختم.


    2-من به سیاست ها و چارچوب های این تالار کاری ندارم، بهش احترام میذارم اما شاید در خیلی موارد موافقش نباشم.
    به هر حال این تالار تحت قوانین این کشور اداره میشه و در چارچوب عرف و فرهنگ همین جامعه فعالیت می کنه.


    3-در عرف جامعه ی ما روابط دختر و پسر پیش از ازدواج موضوعیت نداره، نه اینکه این روابط وجود نداره، هست، خیلی هم فراوان هست، اما تعریف شده نیست، رسمی نیست، شما نمیتونید اداره ایی برید و یا حتی یک مهمانی رسمی برید و بگید ما با هم دوست دختر و دوست پسر هستیم، باید حتما یک نسبت تعریف شده و قابل پذیرش داشته باشید.


    4- این تالار همچنین، مثال هایی هم مطرح میکنه که نشون می ده روابط غیر رسمی، در نهایت به نفع هیچ یک از دو طرف نیست،

    هرچند به نظر من نمیشه به صرف اون مثال ها نتیجه گرفت،

    مثل اینکه من چند مورد همسر کشی لیست کنم و بعد نتیجه بگیرم ازدواج زن و مرد در نهایت منجر به قتل میشه!

    من شخصا دوستان و حتی بزرگترهایی رو می شناسم که دوست بودند و الان هم زندگی مشترک خوبی رو در کنار هم تجربه می کنند.

    البته شاید دلایل معتبر روانشناختی هم در این تالار مطرج کرده باشند( نه فقط نظر مشاورین) که چون به کار من نمی اومده دنبالش هم نرفتم و امیدوارم اگر هست دوستان لینکش رو در اختیار بذارند.


    5- بنابراین صحبت خانم ویدا، مبنی بر نادیده گرفتن احساس شما نیست، خانم ویدا نگفتن شما مشکلی ندارید، گفتن مشکل شما، مشکلی نیست که در یک چارچوب منطقی قابل حل و فصل باشه.

    ببینید در روابط زناشویی، همه چیز تعریف شده است، چون دو طرف تعهد رسمی و محضری دادند که به یک سری اصول پایبند باشند، دو طرف به هم قول دادند که حقوق همدیگر رو رعایت کنند، به هم احترام بذارند و و و و ...
    در همین قالب میشه گفت که چه کسی باید چه کار کنه.


    6- روابط شما با اون آقا رسمی نیست، ظاهرا فقط والدین شما مطلع هستند، یعنی خانواده اون آقا در جریان نیست، (چرا نخواسته اونها رو مطلع کنه؟)


    من به مسائل شرعی کاری ندارم چون ظاهرا برای خودتون حلش کردید، اما:

    آیا من به عنوان یک کاربر میتونم به شما توصیه کنم اون آقا الان دچار بحران روحی شده و شما برو خونه اش و نذار تنها باشه و دلداریش بده؟

    آیا میتونم بگم ببرش مسافرت تا آب و هوایی عوض کنه و روزهای خوبی رو داشته باشید؟!

    می تونم بگم صبح به صبح وقتی از خواب بیدار میشه در حالیکه نوازشش می کنی از امید و زندگی بگو تا بفهمه زندگی هنوز جریان داره؟!

    من چه توصیه ایی میتونم بکنم که شما و خانواده ی شما و خانواده ی ایشون بپذیرید؟

    میبینید، مشکل اینجاست.

    به فرض هم مشکلی نبود و همه ی این کار ها رو هم کردید، وقتی اون آقا به شما تعهدی نداره و بعد زیر همه چیز بزنه و بگه اصلا نمیخواد با شما ازدواج کنه، به قول پدر بزرگ بعد نمیگید چرا این راه رو نشونم دادید تا عاشقتر و وابسته تر بشم؟ حالا چی کار کنم؟

    مطمئن باشید و تضمین میدم دوستان همه خیر خواه شما هستند،


    شاد باشید.



  8. 9 کاربر از پست مفید arash1348 تشکرکرده اند .

    arash1348 (سه شنبه 24 مرداد 91)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 شهریور 91 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    477
    سطح
    9
    Points: 477, Level: 9
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر رفتار پسری که عاشقش بودم

    زیبا خانوم بسیار متشکرم از همدردیتون نشانه بزرگواری شماست، که اندکی صبر می کنید و تامل می کنید.

    arash1348 گرامی بسیار توضیحات خوب ،منطقی و کاملی بود، نظر منو عوض کرد در مورد این سایت و منو به تفکر واداشت.

    شما کاملا درست می گین، من توقع زیادی داشتم. شاید هم به خاطر اینکه قسمتی از عمرمو خارج از کشور بزرگ شدم دیدم به حد آدمهای عاقل و بالغی که اینجا بزرگ شدن و در محیطهای اداری ورسمی اینجا هستند، محافظه کارانه نیست.
    بهر حال برام آرزوی موفقیت کنید، چون تصمیم گرفتم با دست خالی برم جلو و هر کاری که میتونم براش انجام بدم. من آدم هرزه ای نیستم و می خوام کسی رو که برای اولین بار در عمرم بهش عشق ورزیدم نگه دارم.

    و این رو هم بدونید کسایی که به اینطور جاها مراجعه می کنن و دردودل میکنن خیلی تنها هستن، و واقعن چاره ای ندارند. به امید کمی حمایت و راه چاره میان و مینویسن.

  10. 2 کاربر از پست مفید آتوسا تشکرکرده اند .

    آتوسا (چهارشنبه 25 مرداد 91)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 92 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1389-11-07
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    2,964
    سطح
    33
    Points: 2,964, Level: 33
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,263

    تشکرشده 1,270 در 233 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: تغییر رفتار پسری که عاشقش بودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط آتوسا
    ...
    بهر حال برام آرزوی موفقیت کنید، چون تصمیم گرفتم با دست خالی برم جلو و هر کاری که میتونم براش انجام بدم. من آدم هرزه ای نیستم و می خوام کسی رو که برای اولین بار در عمرم بهش عشق ورزیدم نگه دارم.

    و این رو هم بدونید کسایی که به اینطور جاها مراجعه می کنن و دردودل میکنن خیلی تنها هستن، و واقعن چاره ای ندارند. به امید کمی حمایت و راه چاره میان و مینویسن.
    آتوسا خانم گرامی،
    اگر شما و من و دیگران به دنبال اندکی حمایت و پیدا کردن راه چاره اینجا اومدیم، پس باید به اینجا اعتماد کنیم.
    نه شما و نه من و نه شاید دیگران به دنبال تایید صرف نیستند،

    اما،

    چیزی که در این تالار یاد گرفتم اینه که ، اول باید خودت رو دوست داشته اشی تا بتوانی دیگران رو دوست داشته باشی.

    تا نتونم برای خودم ارزشی بیابم و برای خودم احترامی قائل باشم نمی تونم دیگران رو وادار کنم یا ازشون انتظار داشته باشم برای من ارزش قائل باشند و بهم احترام بذارند.

    از نگاه من، احساس شما پاک و قابل احترامه، عشق و دوست داشتن یکی از نعمت های خداوند هستش، اما مهمتر از اون دوست داشته شدنه،
    انسان ها به اندازه کافی پیچیده هستند، آنقدر پیچیده که از شناخت خودشون هم عاجزند چه برسه به شناخت دیگران،

    براتون آرزوی موفقیت دارم
    شاد و سربلند باشید

  12. 6 کاربر از پست مفید arash1348 تشکرکرده اند .

    arash1348 (دوشنبه 06 شهریور 91)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آبان 91 [ 02:52]
    تاریخ عضویت
    1391-5-03
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر رفتار پسری که عاشقش بودم

    اتوسای عزیزم
    مطمینم خودت اینقدر عاقل هستی که با توجه به فر هنگ و اعتقادات خانوادگیت تصمیمی که به صلاحت هست رو میگیری.
    اینجا هم دوستان نظریاتی که میتونن بدن خیلی کلی هست و با توجه به عرف و شرع جامعه هست. و خوب یه چیز هایی به هر حال مشترک هست تو همه فرهنگ ها.امیدوارم خودت نکاتی که منطبق به شرایط شما هست رو تونسته باشی از صحبت دوستان برداری.
    در هر حال موفق باشی

  14. 3 کاربر از پست مفید زیبا خانوم تشکرکرده اند .

    زیبا خانوم (چهارشنبه 25 مرداد 91)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آبان 91 [ 02:52]
    تاریخ عضویت
    1391-5-03
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر رفتار پسری که عاشقش بودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط آتوسا

    ما سه سال اول تقریبا مشکل جدیی نداشتیم اما حدود یک سال پیش درست زمانی که تصمیم به ازدواج گرفته بودیم برادر ایشون فوت کرد و تاثیر بسیار بدی روی ایشون و خانوادش گذاشت.
    نازنین جان از اینجا تشخیص دادم

  16. 2 کاربر از پست مفید زیبا خانوم تشکرکرده اند .

    زیبا خانوم (چهارشنبه 25 مرداد 91)

  17. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-12-11
    نوشته ها
    396
    امتیاز
    15,136
    سطح
    79
    Points: 15,136, Level: 79
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 214
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,467

    تشکرشده 2,190 در 377 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر رفتار پسری که عاشقش بودم

    سلام آتوسا خانوم

    اگه ممکنه کمی از سن خودتون و خواستگارتون بگین.

    تصمیم گرفتم با دست خالی برم جلو و هر کاری که میتونم براش انجام بدم. من آدم هرزه ای نیستم و می خوام کسی رو که برای اولین بار در عمرم بهش عشق ورزیدم نگه دارم.
    این‌جا هیچ‌کسی شما رو هرزه نمی‌دونه! این‌گونه فکر نکنین.

    در مورد رابطه‌ی شما با این آقا. در چند ماه گذشته آیا صحبتی از طرف شما یا والدینتون با این آقا در مورد ازدواج شده؟ پاسخ ایشون چی بوده؟

    ببینین به طور کلی، اگه مسائل مربوط به خواستگاری و ازدواج به خاطر فوت برادر این آقا عقب افتاده باشه، حداکثر باید تا سالگرد فوت ایشون ادامه پیدا کنه. پس بعد از این مدت، وجود چنین دلایلی، بهانه محسوب میشن.

    یه مسئله‌ی دیگه هم هست. آیا همون‌طور که شما به ایشون علاقه‌مندین ایشون هم به شما علاقه‌مندن؟
    این‌که هنوز بعد از یک سال این آقا اینجوری هستن خیلی عجیبه. معمولا کسانی که در روابط عاطفی شدید(البته از نوع واقعیش) هستن مشکلات اینچنینی رو سریع‌تر از افراد عادی حل می‌کنن. اگه غم و افسردگی ایشون این همه طول کشیده و با حضور شما بهتر هم نشده، پس شاید یک جای علاقه‌ی ایشون می‌لنگه! فکر می‌کنم باید شناختتونو بیشتر کنین.

    گفتین که خیلی با هم دعوا می‌کنین. اینا زنگ خطره‌. شما هنوز با هم ازدواج نکردین و زیاد دعوا دارین. بعد از ازدواج که مسئولیت‌ها (و البته مشکلات) دو چندان میشن چی؟


    در مورد رابطه مون والدین من فقط اطلاع دارند که اونها هم همش منتظرند که بیاید برای خاستگاری.

    چون تصمیم گرفتم با دست خالی برم جلو و هر کاری که میتونم براش انجام بدم.
    به نظر من صبر کنین تا سالگرد فوت برادر خواستگارتون هم برگزار بشه. ۳ ۴ روز بعدش والدینتون در مورد قرار خواستگاری صحبت کنن. البته شما هم می‌تونی بکنی اما حتما از زبان پدر و مادرتون مسئله رو بگین. اگر ایشون با قرار گذاشتن موافقت کرد حتما و حتما این مسئلرو شرط کنین که چند جلسه‌ای پیش مشاور برین تا با چشم بازتری تصمیم بگیرین. این شرطو هم حتما والدینتون بگن و یا شما از طرف والدین بگو.

    اما اگر جوابشان منفی و یا آوردن دلایل مختلف (بهتر است بگوییم بهانه‌ها) برای به تعویق انداختن بود که خوب، به نظر من بهتره بیش از این والدینتونو به خاطر انتظار کشیدن (و در نتیجه نگرانی‌ها و استرس) آزار ندین و به ایشون بگین که والدینم خیلی منتظر موندن و من نمی‌تونم بیش از این اذیتشون کنم. و با دست خالی جلو رفتنو هم به دو دلیل اصلا پیشنهاد نمی‌کنم. اول این‌که همون‌طور که گفتین دستتون خالیه و هیچ‌کاری نمی‌تونین بکنین. این کار، از کسی برمیاد که تخصص و امکاناتشو داشته باشه (نه شما). و شما فقط برای مدت نامعلومی برای خودتون و خواستگارتون آزردگی و ناراحتی ایجاد می‌کنین. دوم این‌که این کار ارزششو نداره. چون اگه ایشون بودنِ با شمارو به خاطر بهانه‌های مختلف بفروشه و حاضر نباشه به خاطر شما خواستگاری کنه، اصلا عاقلانه نیست که شما به قیمت انتظار کشدین و آزردگی والدینتون (که حتما خیلی عزیزند) تلاش برای درست کردن چیزی بکنین که با دست خالی هم درست‌بشو نیست!


    نهایتا امیدوارم تصمیم درستی بگیرین و مشکلتون حل بشه.


  18. 8 کاربر از پست مفید مسافر زمان تشکرکرده اند .

    مسافر زمان (چهارشنبه 25 مرداد 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میخوام خودمو تغییر بدم
    توسط bichare22 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 شهریور 94, 23:13
  2. پاسخ ها: 98
    آخرين نوشته: شنبه 05 مهر 93, 01:51
  3. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 اردیبهشت 93, 09:49
  4. آیا تنها راه نجات زندگی ام تغییر خودم است؟ این تغییر یعنی چی؟
    توسط خاموش در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 فروردین 90, 12:55
  5. تغییر رفتار آقایان قبل و بعد از ازدواج
    توسط shad در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 خرداد 89, 16:42

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.