به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 52

Hybrid View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آبان 94 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1392-7-10
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    2,069
    سطح
    27
    Points: 2,069, Level: 27
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 51 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Posticon (5) دارم دیونه میشم بایدجداشم؟لطفاکمکم کنید

    سلام دوستان.من یدختر 26سالم که 3ماهه با اقای28 ساله از فامیل نامزدم. هردو لیسانسیم. موقعی که ایشون اومدن خواستگاری تو ملاقاتای اول وبا توجه به پیشینه ذهنی که داشتم فهمیدم که مشکل ارتباط برقرار کردن داره اونم به دلیل این بوده که از 12سالگی با پدر دیکتاتورش دور از مادر وخواهر تو تهران زندگی کردن واین 2سال اخر کاملا تنها،وهیچ دختریم تو زندگیش نبوده ، به اصطلاح خجالتی وکم اعتمادبنفسه .واسه همین چیزا ویسری چیزای دیگه میخاستم بگم نه، ولی خانواده اصرار داشتن که با سنت وشرایطی که میخای(تحصیلات،مذهبی بودن،سن،سالم بودن)بعد از این کیس بهتری پیدا نمیشه واینکه برادرش همکه اینطوربود بعد از ازدواج کلا تغییر کرده،نامزد شدیم وخودشم قول تغییر دادومنم گفتم یه فرصت برا شناخته .ولی الان با گذشتن این مدت من تغییر وتلاش انچنانی ندیدم(اگرم تلاش کوچکی هست بخاطر راضی نگهداشتن منه) خودش میگه پول ندارم چون کار درست حسابی نداره(قراره ظاهرشم تغییر بده)،من هرکاری ازدستم برمیامد(تشویق،کمک،مشاوره، هر و...)انجام دادم ولی اتفاقی نیفتاد من الان بشدت دودلم به ادامه نامزدی(صیغه ایم نه عقد) میدونم اگه همینطور بمونه با این شخصیت نمیتونم زندگی کنم،ازطرفی خیلی دوستم داره وخیلی مهربونه خودش میگه من یکیو میخاستم که بهش محبت کنم ومنم یه حسی بهش دارم که نمیدونم عادته یا دوست داشتن،سعی میکنه منوراضی نگه داره وهمش جلوم کوتاه میاد واینم منو میترسونه (چون برعکس اون من خودساخته ام) که نکنه فردا توزندگی من نقش شوهرو داشته باشم واون زنو یعنی اون بهم تکیه کنه(راستی من شاغلم) وهم اینکه بعد ازاین کیس بهتری پیدا نمیشه(البته من خیلی خواستگار داشتم هرکدوم به یه دلیلی رد کردم) اونا هرچه سریع تر اصرار به عقد دارن لطفا کمکم کنین دارم دیونه میشم....................

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array
    بنظر من شما و نامزدتون قبل از عقد رسمی به مشاوره برید و مسائل رو با یک مشاور مطرح کنید تا پتانسیل تغییر رو در ایشون بررسی کنه و با معیارهای شما بسنجه.

  3. 3 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    toojih (سه شنبه 30 مهر 92), ویدا@ (سه شنبه 30 مهر 92), شیدا. (شنبه 04 آبان 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آبان 94 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1392-7-10
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    2,069
    سطح
    27
    Points: 2,069, Level: 27
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 51 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سرافراز عزیز ممنون از وقتی که گذاشتین.راستش پیش یه مشاور خانم رفتیم ایشون قبل اینکه نامزدمو ببینه امیدوارم کرد ولی بعد از دیدنش وصحبت باهاش غیر مستقیم گفت که بهم نمیخورین واگه میخای ادامه بدی باید خیلی تلاش کنی .قراره پیش یه مشاور اقا هم بریم.ولی مشکل اصلی من اینه که خودمو ازهمه جهت ازش بالاتر میبینم(برخورد اطرافیان هم باعث تشدید این نگاهم میشه) واینکه شخصیت تک بعدی ای داره .حالا من نگرانم که با این شخصیت شروشور من واین دیدگاهم آیا میتونم با این شخص زندگی موفقی داشته باشم؟ همش تو ذهنمه که توزندگی با این ادم هدر میرم!!!!!البته از چندوقت پیش که سر یه موضوعی یه بحث اساسی داشتیم خیلی بهتر شده وبیشترسعی میکنه عوض بشه ومیگه من نمیخام از دستت بدمآیا این دوست داشتنش میتونه یه کلید واسه حل این مشکل باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟دوستان خواهش میکنم اگه تجربه ای در این زمینه دارین بهم بگین نظرات شما خیلی میتونه کمکم کنه منتظر لطف شما هستم وقت زیادی ندارم ممنون
    ویرایش توسط solyyy : چهارشنبه 01 آبان 92 در ساعت 13:06

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آذر 92 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-22
    نوشته ها
    257
    امتیاز
    1,102
    سطح
    18
    Points: 1,102, Level: 18
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 293 در 136 پست

    Rep Power
    36
    Array
    چند جمله از دکتر هلاکویی درباره مشکل شما نقل قول می‌کنم :

    "هرگز هرگز هرگز هیچ مردی هیچ زنی را و هیچ زنی هیچ مردی را نه عوض کرده و نه درست کرده است

    این تحفه ای که شما می بینید ده بیست درصد بدتر می شود که بهتر نمی شود

    بنابراین اگر با ده بیست درصد خرابتر شدن می توانید او را بپذیرید مبارکتان باشد اگه نه بروید دنبال کارتان و رهایش کنید

    این هم که فکر بکنید بالاخره درستش خواهم کرد ،نخواهد بود"

  6. 12 کاربر از پست مفید ehsan_hamdardi تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 04 آبان 92), del (دوشنبه 06 آبان 92), mehrnegar (یکشنبه 15 دی 92), mignonne (چهارشنبه 20 آذر 92), paniz93 (یکشنبه 16 شهریور 93), Pooh (شنبه 04 آبان 92), sanjab (چهارشنبه 01 آبان 92), toojih (چهارشنبه 08 آبان 92), اشنای قدیمی (چهارشنبه 08 آبان 92), تازه نفس گرفته (یکشنبه 08 دی 92), سرافراز (پنجشنبه 02 آبان 92), شیدا. (شنبه 04 آبان 92)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array
    سلام خانم...چند مورد هست که باید بهش توجه کنی..1- اینکه برادرش بعد ازدواج تغییر کرده دلیل بر تغییر این آقا نمیشه. هر آدمی تفکر مخصوص به خود و پشینه ذهنی و عاطفی مخصوص بخود داره.2- نظر و حرف اطرافیان مهم نیست. مهم احساس و نظر قلبی خود شماست. چون درنهایت این شما هستید که باید با اون آقا زندگی کنید. حرف بقیه فقط در حد راهنمایی مهمه.3- استقلال مالی این آقا مهمه. بخصوص اینکه شما خودتون مستقل هستید. باید ببینید این پسر 28 چرا تا الان نتونسته مستقل بشه و دیدگاهش در مورد شغل و تلاشش در این مورد چقدره.4- اگر یک زندگی رو شروع کنید و اون رو نخواهید اونوقت هزینه بیشتری برای خلاص شدن از دستش باید بپردازید.5- یک مساله مهم در مورد خودتون چه این انتخاب و چه انتخابهای دیگه... نباید استقلال مالی یا موفقیتهاتون باعث دست کم گرفتن دیگران بشه. این موفقیتها مال شما و مخصوص شماست و در زندگی زناشویی به عنوان یک زن پارامترهای دیگری مطرح میشه. باید خودتون رو در اون جنبه ها بشناسید. همونطور که اون آقا رو هم از جنبه شوهر بودن باید بررسی کنید مثل توانایی اداره زندگی و اخلاق خوب(دو موردی که در اسلام هم بهش اشاره کردند).6- همونطور که دوستان اشاره کردند روی تغییر این آدم حساب نکنید و اونو همینجوری که هست بپذیرید...یک سوال؟چرا با این آقا صیغه شدید؟ اینجوری دست خودتون رو برای جواب دادن بستید!
    ویرایش توسط سرافراز : پنجشنبه 02 آبان 92 در ساعت 14:13

  8. کاربر روبرو از پست مفید سرافراز تشکرکرده است .

    Pooh (شنبه 04 آبان 92)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 12 بهمن 92 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1390-11-16
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    4,421
    سطح
    42
    Points: 4,421, Level: 42
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    182

    تشکرشده 174 در 86 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    فقط خواستم بگم چرا انقدر روي سنت مانور ميدي همش 26 سالته! خيلي جدي تر بايد به قضيه ازدواج نگاه كني.به ترديدهايي كه الان داري بيشتر دقت كن و به راحتي ازشون نگذر.اگه الان از اينكه استقلال مالي نداره و ... خوشت نمياد و اين قضيه برات مهمه بدون كه بعد از ازدواج خيلي خيلي بيشتر برات مهم خواهد بود.
    خودت الان ميگي حالا كه قبول كردي نامزد بشي بهم زدنش خيلي برات دردسر ميشه پس فكر كن اگه ازدواج كني و مثلا با يه بچه جدا شدن برات چطوري خواهد بود.
    توي سن بالاتر يه ازدواج بهتر داشتن خيلي بارزش تر از ازدواج نامناسب در سن پايين تره.
    درسته كه نميشه يه آدم كه كاملا با معيارهاي ما برابر باشه را پيدا كرد ولي بايد يه سري از معيارهاي و ارزشهاي مهم كه برامون مهمه را جدي بگيريم و ساده ازش نگذريم.
    خواهرانه ميگم عاقلانه انتخاب كن.
    ازدواج فقط رسيدن نيست بلكه شروع يه راهه.
    ویرایش توسط khoshkhabar : شنبه 04 آبان 92 در ساعت 14:55

  10. 7 کاربر از پست مفید khoshkhabar تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 06 آبان 92), ehsan_hamdardi (شنبه 04 آبان 92), paniz93 (یکشنبه 16 شهریور 93), Pooh (شنبه 04 آبان 92), اشنای قدیمی (چهارشنبه 08 آبان 92), دختر مهربون (شنبه 04 آبان 92), شیدا. (شنبه 04 آبان 92)

  11. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلی جان،

    شرایط را می شه بعدا تغییر داد، اگر خونه نداشت ماشین نداشت می گفتی بعدا می خریم
    حتی اگر کار نداشت می شد امیدوار بود که کاری هست و کار گیرش نیامده

    اما شخصیت را که نمی شه عوض کرد
    کسی که حدود 20 سال با پدر دیکتاتور دور از محبت مادر و خواهر و زندگی خانوادگی شما چی را می خوای تغییر بدی؟
    دوباره نوجوونش کنی و نیازهای دوران نوجوانیش را براش رفع کنی؟

    مخصوصا که خودش هم خیلی از این مساله ضربه خورده و سرکش و مبارز نبوده.
    من اگر پسر بودم و در این شرایط 18 سالگی که دبیرستان تمام می شد راهم را می کشیدم می رفتم
    دانشگاه شهرستان، کار شهر دیگه یه بهانه ای پیدا می کردم و می رفتم
    اگر نرفته و نکرده یعنی جسور نیست. انگیزه زندگی نداره. تلاشگر نیست.

    الان هم به عشق شما و ازدواج و مسائل عاطفی و جنسی یه تکونی به خودش داده
    فردا که این تب و تاب بخوابه دوباره می شه همون مرد بی انگیزه افسرده که با سرعت لاک پشت زندگی می کنه.
    6 سال لیسانس؟ مگه پروژه ملی دستش بوده که 6 سال طول کشیده؟
    تمام این مدت خرجش را پدرش می داده؟ چرا؟

    من می گم عوض نمی شه.
    مخصوصا این که با شما هماهنگ نیست و نمی تونی بشینی نگاه کنی ببینی کی می خواد یه تکون به خودش بده
    این می شه که بعد یه مدت همه بار زندگی می افته روی دوش خودت
    اون حمایتی را که انتظار داری از یه مرد دریافت نمی کنی. پس در واقع ازدواجت نیازی از تو تامین نمی کنه مگر نیاز جنسی و شاید کمی نیازهای جانبی دیگه در حد جزئی.
    اما در ازاش عصبی و سرخورده می شی.

    زندگی سابینا را بخون. به اسم "سابینا" سرچ کن تاپیکهاش را پیدا می کنی.
    سه سال تلاش کرد که نامزدش را تغییر بده. آخر هم نتونست و جدا شد.

    باز هم بیشتر سبک سنگین کن.
    ما شرایط شما را نمی دانیم. فرهنگ و فضایی که توش زندگی می کنی.
    شاید فشار به هم خوردن این نامزدی برات بیشتر از فشار زندگی در کنار مردی باشه که افسرده و بی انگیزه است.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    ehsan_hamdardi (شنبه 04 آبان 92), khoshkhabar (شنبه 04 آبان 92), paniz93 (یکشنبه 16 شهریور 93), shabnam z (شنبه 04 آبان 92), اشنای قدیمی (چهارشنبه 08 آبان 92), دختر مهربون (شنبه 04 آبان 92)

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    من نظر خاصی ندارم.
    ولی خب معمولا فکر اینکه یک مرد رو میشه تغییر داد فکر درستی نیست.

    ببینید، به نظر من یه مرد، چه مردی قوی و خود ساخته باشه، چه مردی قوی و خودساخته نباشه، شخصیت فطری اش به گونه ایست که بیش از هرچیز نیاز به پذیرش دارد.در واقع همانطور که هست قبولش دارند.

    به نظر من هر مردی اگر احساس کند این پذیرش در طرف مقابلش وجود ندارد، به احساس قدرتش ضربه میخورد. شاید ابتدا برای تغییر تلاشهایی بکند. اما کم کم خسته میشود. کم کم از اون کسی که میخواد تغییرش بده زده میشه. و یک دفعه تلاش را رها میکند. و حتی ممکن است دچار یک احساس منفی نسبت به خودش هم بشه.

    بنابراین من احساس میکنم نباید مستقیما از مرد خواست که تغییر کند.
    یک زن میتواند یک مرد را تغییر دهد. اما اول با تغییر خودش.

    شما یک مدت یک روش دیگر را به جای قول تغییر گرفتن از او امتحان کنید. روشی زمان بر است. اما گمان کنم برای اینکه جای حسرتی برای خودتان باقی نگذارید ارزشش را دارد.

    شما مدتی احساس قدرتمند و قابل تکیه بودن را به او تزریق کنید. چگونه؟
    مدتی هر وقت کاری کرد که شما میپسندید، تشویقش کنید. مدتی نشون بدید که بهش تکیه کرده اید و واقعا بهش تکیه کنید. بهش اعتماد کنید. خودتون رو اول تغییر بدید. یکم اونی باشید که او میخواد. یه مدت یه زن مطیع باشید. البته منظورمو بد نگیرید. این مطیع بودن گاهی یک سیاست قوی است و نباید با ضعف اشتباه گرفته شود.

    مثلا وقتایی که نمازشو میخونه یه لبخند با رضایت بزنید و التماس دعا بگید.
    وقتی از سر کار میاد واقعا نشون بدید که قدردان زحمتش هستید. در نگاه و کلامتون قدردانی باشه.
    وقتی از پس کاری به خوبی برمیاد بگید تو فوق العاده ای. میدونستم. میدونستم از پسش برمیای.
    ازش راهنمایی بگیرید. حس مسئولیتش رو تقویت کنید. حس قدرت مردانه اش رو تقویت کنید. بهش جلوی دیگران خیلی احترام بذارید. البته جلوی خودش هم خیلی احترام بهش بذاریدا.
    از خوبی هایی که داره تعریف کنید.
    یه مدت او رو همونطوری که هست واقعا بپذیرید و این رو نشونش بدید که میپذیریدش.

    ولی مواظب باشید رفتارتون حالت دروغ و دورویی نداشته باشه. حالت چاپلوسی نداشته باشه. مثلا اگر بلد نیست خوب حرف بزنه، الکی بهش نگید من از حرف زدنت خوشم میاد.( البته نگید هم که بدم میاداااا.) فقط همون چیزهایی که واقعا تواناییش رو داره رو تشویق کنید تا او بتونه رفتارتون رو باور کنه.

    این روش به نظرم در دراز مدت جواب بده و کم کم او ناخودآگاه تغییراتی خواهد کرد.

    با این حال حتما مشاور برید. این روش رو هم با مشاور مطرح کنید ببینید نظر کارشناس چیه. چون بالاخره من کارشناس نیستم و تخصصی ندارم.

    - - - Updated - - -

    من یه عمه دارم که هروقت شوهرش میره نماز میخونه، عمه ام میره پشت سرش وایمیسه و نماز میخونه. هماهنگ با او. مثل یه نماز جماعت دو نفره.

    مامانم میگه شوهر عمه ات اولاش حتی مشروب هم میخورد و اصلا مذهبی نبود.شوهر عمه ام شغلش راننده ی رییس یه شرکت بوده. در حالی که عمه ام خودش معلم بوده. اما عمه ام تونسته تغییرش بده. چطوری؟ باید بیاید ببینید که چگونه برای شوهرش یک همسر مطیع ولی باسیاسته. عمه ام زنی بسیار با درایته. تغییر دادن مرد درایت میخواد.

    - - - Updated - - -

    برای مرد باید همسر بود. نه مادر. دقت کنید. شما نباید نقش تربیت کردن و مادرگونه برای او بازی کنید. نقش همسر بودن را بازی کنید.

  14. 4 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 06 آبان 92), اشنای قدیمی (چهارشنبه 08 آبان 92), دختر مهربون (شنبه 04 آبان 92), شیدا. (یکشنبه 05 آبان 92)

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 00 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1386-11-26
    محل سکونت
    تهران بزرگ
    نوشته ها
    1,452
    امتیاز
    50,483
    سطح
    100
    Points: 50,483, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First Class50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    1
    تشکرها
    2,842

    تشکرشده 3,286 در 817 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    با همه نوشته های شما ، اگر بخواهی بنویسی که از این پسر " اصلا " راضی نیستید کاملا حرف بی ربطی زدید !

    چـــرا ؟

    به این خاطر که شما در این مدت نامزدی ، تلاش هایی را مبنی بر ایجاد تغییرات در فرد مذکور بیان نموده اید .
    در تمامی خواستگاری ها و نامزدی ها به دفعات دیده شده ، طرف مقابل با بروز اولین نشانه ها ، بی میل شده و از ادامه مسیر عقب نشینی می کند .

    اما چند موضوع قابل یادآوری است :

    1. اصرار پدر شما برای این ازدواج
    2. ترس سرکار از بی شوهر ماندن

    ---

    بند اول :

    - اصرار والدین

    با نگاهی تجربی و عامیانه باید قبول کرد درصد ازدواج هایی که در زمان گذشته و با تاکید والدین صورت گرفته آمار نسبتا قابل قبولی داشته و امروزه با در نظر گرفتن گروه های مشاوره ازدواج و باز بودن شرایط جامعه ، ازدواج هایی به مراتب بدتر و ناهنجاری در جامعه امروزی ما اتفاق می افتد .
    نگاه ریش سفیدان همیشه قابل بررسی باید قرار گیرد .
    اما در هر صورت تمایلات فردی و ادامه زندگی شخصی اولویت دارد . این فرزند سالاری که امروزه رونق گرفته ، کار را برای تصمیم گیری راحت می کند .
    در این بند پیشنهاد می شود در موضوعات با والدین ، و تاکیدا با پدرتان مشورت کنید و موضوعات را شخصی حل نکنید .

    ***

    بند دوم :

    - ترس از بی شوهر ماندن


    یکی از علل طلاق های امروزی ، ترس از بی شوهر ماندن است . گاهی این طلاق ها به صورت رسمی در دادگاه ها اتفاق می افتد و گاهی در چند سال زندگی مشترک .

    بهتر است این موضوع را فعلا از ذهن خود خارج کنید . چون هیچ کمکی به شما نخواهد کرد .

    ^^^^^^^

    پارامترهایی که سرکار علیه ، با آن دست به گریبان هستید ، ایجاد تغییرات است .

    این موضوعات غالبا اتفاق نمی افتد .

    قصد من نا امیدی شما نیست ، تلاش هایی که انجام داده اید بیانگر این موضوع هستند ...

    بیشتر به نظر می آید شما هنوز آمادگی ازدواج ندارید ! چون هنوز نمی دانید می خواهید با چه کسی و چه معیارهایی ازدواج کنید ...

    بهتر است صبر داشته باشید ...

    چـــــــــــــــرا ؟ ؟ ؟

    به این دلیل که مدام در حال ایجاد تغییر هستید ... اما در مقابل می گویید : " ما باید جدا شویم ! ""

    دوباره می نویسید : " مشاوره رفتیم ! "

    هم تلاش و هم جدایی ------------- دقیقا نقاط متضاد همدیگر هستند ....

    حرف های شما اینگونه هستند .......

    شاید هم هنوز چیزهایی را در سینه دارید که بازگو نکرده اید .. !!!

    در هر صورت برای شما آرزوی بهترین ها را دارم .
    اگه خوب تا کردی ، نشد ؛

    مچاله اش کن !

  16. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 00 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1386-11-26
    محل سکونت
    تهران بزرگ
    نوشته ها
    1,452
    امتیاز
    50,483
    سطح
    100
    Points: 50,483, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First Class50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    1
    تشکرها
    2,842

    تشکرشده 3,286 در 817 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط lord.hamed نمایش پست ها


    بیشتر به نظر می آید شما هنوز آمادگی ازدواج ندارید ! چون هنوز نمی دانید می خواهید با چه کسی و چه معیارهایی ازدواج کنید ...

    بهتر است صبر داشته باشید ...........

    اینطور بهتر است
    اگه خوب تا کردی ، نشد ؛

    مچاله اش کن !


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دارم دیونه میشم
    توسط یه پسر در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 خرداد 97, 16:20
  2. ازدواج با یه اقای یونانی
    توسط آرته در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 اسفند 90, 15:58
  3. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 اسفند 90, 23:36
  4. مشکل انتظارات من و انتظارات شوهرم (لطفاً، آقایون کمک کنند)
    توسط حق طلب در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 دی 90, 16:20
  5. نحوه برخورد صحیح با آقایون
    توسط سرافراز در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 07 دی 90, 17:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.