سلام علیکم
جوان 27 ساله ای هستم که هنوز مجرد موندم دانشجوی ارشد فردوسی مشهد هم هستم
خیلی از هم دوره ای ها ازدواج کردن و الآن بچه دارن ... ولی من هنوز دانشگاه رو هم که تموم کنم سربازی هم نرفتم
شدیدا به همسری نیاز دارم و منم آدم مذهبی هستم و اصلا دوست ندارم به گناه بیفتم ولی تحمل این وضعیت برام خیلی مشکله . دیگه می ترسم نتونم خودمو حفظ کنم
ارتباط غیر متعارف رو با نامحرم اصلا قبول ندارم . توی دانشگاه معمولا سرم رو میندازم پایین که نگاهم به نامحرم نیفته
ولی هر روز ادامه این جور زندگی برام مشکل تر میشه. تمرکز خودمو از دست دادم و نمی تونم درس بخونم
اسلام میگه با این شرایط ازدواج برام واجبه ولی به دلیل کارای دانشگاه حتی نمی تونم شغل پاره وقت داشته باشم . اینجوری نمی تونم برم خواستگاری.
به فکر ازدواج موقت افتادم ولی توی اجتماع ما ازدواج موقت قابل قبول نیست ولی اگه این ازدواج برام لازم باشه چی ؟ به نظرتون برای اطاعت خدا و جلوگیری از گناهان و مشکلات بعدی می تونم به ازدواج موقت پناه ببرم ؟ اگه این ازدواج برام واجب باشه ترک اون خودش گناه نیست؟
از طرف دیگه از کجا کسی مثل خودم پیدا کنم ؟ نمی تونم به سایت های همسریابی اعتماد کنم ... چون به نظر می رسه خیلی از خانم های این سایت ها به ازدواج موقت به دید درآمد نگاه می کنن و همین ها این سنت رو توی اجتماع زشت جلوه دادن.
با این شرایط باید به ازدواج موقت تن داد یا همینطور مجرد موند ؟
وقتی یاد آیه هجرت می افتم نمی تونم خودم رو قانع کنم که به خاطر شرایط اجتماع باید صبر کرد :
«ان الذین توفیهم الملائکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها؛»
کسانی که فرشتگان جان آنها را- که ستمگر خویشند- می ستانند، به آنها گویند: (در امر دین) بر چه بودید؟ گویند: ما در زمین مستضعفان بودیم. (فرشتگان) گویند: مگر زمین خدا فراخ نبود که هجرت کنید؟» (نساء/97)
علاقه مندی ها (Bookmarks)