توضیحاتم رو اضافه میکنم نفر دوم تاحالا چندبار موضوع رو به برادر بزرگم گفته غیر مستقیم به خودم هم گفته که بهم علاقه داره وتاحالا چندبار منو به اینطرف اون طرف دعوت کرده ینی توی شش ماه گذشته هرچندباری که من ماجرا رو تموم شده فرض کردم اون بهانه ای برای شروع پیدا کرده. و سی و پنج سالشه
اما در مورد نفر اول من چندبار تاحالا وقتی غیر مستقیم از ازدواج پرسیده گفتم که قصد ازدواج ندارم و هیچ واسطی هم بینمون وجود نداره حتی ادرس من رو نداره.هرموقع که فضا رو برده سمت اشنایی و صمیمی شدن من ادامه ندادم و جریان رو بستم.من سی و یک سالمه و اون چهل سالشه.موقعیت خاصی داره و من هم از یک مرد40 ساله انتظار ندارم کارای پسرای 20 ساله رو انجام بده
گذشته از همه اینها من که فکر نمیکنم تمام اشنایی های الان با خواستگاری جدی شروع بشن
سوالم هم این بود که چطوری چراغ سبز نشون بدم که بفهمه من مشکلی باهاش ندارم و اگه نمیخواد قضیه رو جدی کنه به درخواست اشنایی یکی دیگه موافقت کنم
توی موضوعاتی که خوندم خانمی به اسم ابی بیکران تقریبا شرایط من رو داشتن کاش میومدن و میگفتن چه کار کردن و چی شده اخرش
علاقه مندی ها (Bookmarks)