به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    127
    Array

    آبی بیکرانم مشکل در محل کار خواهش میکنم زود جواب بدین🙏

    سلام دوستان عزیز همدردی خیلی وقته اینجا نیومدم نمیدونم بچه های قدیم هنوز هستن یا نه واقعا دلم براشون تنگ شده بود
    انفاقات زیادی تو زندگی من رخ داد روزهای خوب بد هر چی بود داره میگذره وخدارو شکر از شرایط الانم راضی هستم فقط من یه مسئله خیلی ذهنم درگیر کرده و چند روزی به شدت روح و روانم بهم ریخته من مدتها شرایط کاری که دوست داشته باشم از هر نظر نمیتونستم پیدا کنم چند بار شغل عوض کردم چون محیط اون کار با ادمای اونجا رفتارشون وکلا اون شغل با روحیه من سازگار نبود
    تا اینکه بعد مدتی یه کاری بهم معرفی شد که مرتبط با رشته تحصیلی و کاری که خیلی خیلی بهش علاقه دارم با عشق کار میکنم و بهم آرامش میده ولی این وسط چیزی که خیلی من آزار میده رفتار اون صاحب کارم هست که یه خانمه اصلا ثبات اخلاقی نداره فوق العاده بی نظمه محیط کار ما باید جوری باشه که اصلا تنش نباشه چون مرتبط با صنایع دستی کلا هنری باید آرامش باشه بتونی تمرکز کنی برای کار کردن
    من چون این شغل دوست دارم از اول با خیلی رفتارهای این خانم کنار اومدم تحمل کردم یه روز خوبه یه هفته بده هر چقدر سعی کردم بهش نزدیک بشم تو خیلی موارد برای پیشرفت کار بهش کمک کردم کلی راهکار و پیشنهاد بهش میدم ولی متاسفانه اصلا اهمیت نمیده بعد از چندین بار دیدم اهمیت نمیده منم بیخیالش شدم گفتم به درک به ضرر خودشه من کارم میکنم پولم میگیرم من الان تو شرایطی هستم که واقعا به این کار احتیاج دارم چون مستقل زندگی میکنم و کلی هزینه دارم اجاره خونه و قسط وام خیلی مسائل دیگه از یه طرف رفتار این خانم روح و روان من بهم ریخته دقیقا داره مثل یه کارگر با من رفتار میکنه خوبی هم داره نمیگم آدم بدیه ولی اون رفتارهای بدش واقعا آدم اذیت میکنه الان موندم تو بلاتکلیفی چند روز پیش باهاش بحثم شد بهش گفتم بره دنبال نیرو جدید من دیگه نیستم
    اینم هم بگم اوم بدون من واقعا کارش میمونه چون تو این شهر واقعا نمیتونه کسی پیدا کنه مثل من حرفه ای براش کار کنه چندین بار آگهی زده برا نیروی دیگه ولی هر کی اومد رد شد چون کار بلد نبودن یا خودشون کار من میدیدن میرفتن گفتن ما در این حد نمیتونیم
    از این ناراحتم اون میدونه که نمیتونه نیرویی مثل من پیدا کنه پس چرا به جای انگیزه دادن وجلب اعتماد من این رفتار داره هر روز من بی انگیزه تر وسردتر میکنه 🙄
    از یه طرف به غرورم خیلی بر خورده نمیتونم باهاش ادامه بدم از یه طرف واقعا به این کار درآمدش نیاز دارم وتوی این شرایط پیدا کردن شغل دیگه با این درآمد واقعا برام سخته فکر کنم خودش هم فهمیده من مجبورم هر جوری دوست داره رفتار میکنه میدونه من تحمل میکنم
    الان تصمیم گیری برام سخت شده واقعا درمونده شدم نمیدونم چیکار کنم بمونم برم😞
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  2. 2 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    Mvaz (شنبه 09 مرداد 00), افسونگر (یکشنبه 10 مرداد 00)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:03]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,574

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام سرکار خانم آبی بیکران، خیلی وقته از حضور شما می گذره، خوشحالیم که در صحت و سلامت هستین،

    خوش اومدین،
    ---------------

    از خاطرات مارگارت تاچر :
    وقتی جوان بودم قایق سواری را خیلی دوست داشتم,یک قایق کوچک هم داشتم که با آن در دریاچه قایق سواری میکردم و ساعت های زیادی را آنجا در تنهایی میگذراندم.
    شبی بدون آنکه به چیز خاصی فکر کنم نشستم و چشم هایم رابستم.شب خیلی قشنگی بود.در همین زمان قایق دیگری به قایق من برخورد کرد,عصبانی شدم و خواستم با شخصی که با کوبیدن به قایق آرامش من را بر هم زده بود دعوا کنم ولی دیدم قایق خالی است.کسی در قایق نبود که با او دعوا کنم و عصبانیت خودم را به او نشان دهم, چطور میتوانستم خشم خودم را تخلیه کنم ؟هیچ کاری نمیشد کرد. دوباره نشستم و چشم هایم را بستم,عصبانی بودم....در سکوت شب کمی فکر کردم,قایق خالی برای من درسی شد....
    از آن به بعد,اگر کسی باعث عصبانیت من شود,پیش خودم میگویم :"این قایق هم خالی است "
    نکته :در واقع آن کس که شما را عصبانی میکند,شما را فتح کرده.اگر به خود اجازه میدهید از دست کسی خشمگین باشید و بخش عمده ای از عاطفه و ذهن تان را به او اختصاص دهید,در واقع به او اجازه تصاحب این بخش های وجودتان را داده اید

    به نوشته بالا دقت کنید و مقایسه کنید با قسمتی از متن خودتون که فرمودین با شغل خودم شاد هستم، شادی واقعی زمانی برای ما محقق میشه که فقط نظاره گر اتفاقات پیرامون که ما در آن نقشی نداریم باشیم و نگذاریم ذهنمان وارد قضاوت کردن، افسوس خوردن، سرزنش کردن، بزرگ کردن اشتباهات گذشته و ... شود. در وقت است که می توانیم از بودن خودمان شاد باشیم.

    نکته بعدی که شادی ما رو سلب می کنه، ترس از آینده، هراس از نا امیدی و ... هست که نمی گذاره ما شاد باشیم،


    پس شاد بودن شما منوط هست به رعایت دو بند بالا

    -----------------------

    حالا به قسمت شغلی برسیم، نگاه کنید پاسخ شما توسط خود شما در انتهای پست توسط خودتون داده شده، مادامی که اعتماد به نفس تون به خاطر ترس از آینده پایین باشه، شاهد چنین اتفاق هایی خواهید بود، مگر اینکه کارفرما خیلی مهربون و خوش قلب باشه.
    زمانی که به خودتون اعتماد داشته باشین، هیچ وقت از آینده نمی ترسین، با امید صحبت می کنید، کارفرما همین الانه که نگرانه از دست دادن شما بشه.


    ---------------------

    یادمه یه پیج اینستاگرامی برای فروش آثار خودتون راه اندازی کرده بودین! همزمان چرا تلاش نمی کنید، توانمندی خودتون یه کسب و کار خیلی کوچک دست و پا کنید و ارام و آرام رشدش بدین؟ شده با روزی یک ساعت وقت گذاشتن. ولی مستمر.

  4. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    abi.bikaran (شنبه 09 مرداد 00)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    127
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mvaz نمایش پست ها
    سلام سرکار خانم آبی بیکران، خیلی وقته از حضور شما می گذره، خوشحالیم که در صحت و سلامت هستین،

    خوش اومدین،
    ---------------




    به نوشته بالا دقت کنید و مقایسه کنید با قسمتی از متن خودتون که فرمودین با شغل خودم شاد هستم، شادی واقعی زمانی برای ما محقق میشه که فقط نظاره گر اتفاقات پیرامون که ما در آن نقشی نداریم باشیم و نگذاریم ذهنمان وارد قضاوت کردن، افسوس خوردن، سرزنش کردن، بزرگ کردن اشتباهات گذشته و ... شود. در وقت است که می توانیم از بودن خودمان شاد باشیم.

    نکته بعدی که شادی ما رو سلب می کنه، ترس از آینده، هراس از نا امیدی و ... هست که نمی گذاره ما شاد باشیم،


    پس شاد بودن شما منوط هست به رعایت دو بند بالا

    -----------------------

    حالا به قسمت شغلی برسیم، نگاه کنید پاسخ شما توسط خود شما در انتهای پست توسط خودتون داده شده، مادامی که اعتماد به نفس تون به خاطر ترس از آینده پایین باشه، شاهد چنین اتفاق هایی خواهید بود، مگر اینکه کارفرما خیلی مهربون و خوش قلب باشه.
    زمانی که به خودتون اعتماد داشته باشین، هیچ وقت از آینده نمی ترسین، با امید صحبت می کنید، کارفرما همین الانه که نگرانه از دست دادن شما بشه.


    ---------------------

    یادمه یه پیج اینستاگرامی برای فروش آثار خودتون راه اندازی کرده بودین! همزمان چرا تلاش نمی کنید، توانمندی خودتون یه کسب و کار خیلی کوچک دست و پا کنید و ارام و آرام رشدش بدین؟ شده با روزی یک ساعت وقت گذاشتن. ولی مستمر.
    سلام شرمنده من شمارو به خاطر نمیارم شاید هم نام کاربری تغییر دادین متوجه نشدم کدوم یکی از دوستان قدیم همدردی هستید
    ممنون از پاسختون
    متوجه نشدم یعنی الان چی کار کنم به رفتار اون خانم اهمیت ندم برم کارم انجام بدم؟
    در مورد اعتماد به نفس بله من همیشه مشکل داشتم با این اعتماد به نفس پایین و همین باعث میشه هی کوتاه بیام نتونم از خودم دفاع کنم
    اون پیج اینستاگرام دارم فعالت ولی مشکلی هم که با اون خانم پیدا کردم سر همین پیجه قسمت مهم کارای اون من انجام میدم یعنی نقاشی به خاطر همین چند روزی از نمونه کارای که خودم نقاشی میکردم گذاشتم داخل پیجم البته نه برای فروش یا سفارش فقط دوست داشتم بزارم برای نمونه کار واینکه پیجم فعال بمونه
    ولی این خانم در کمال بی ادبی با لحن نا محترمانه به من پیام داد دبگه حق نداری کارای من داخل پیجت بزاری بهش گفتم اینا فقط کار شما نیست یه کار مشترک منم براش زحمت کشیدم قسمت مهم کار من دارم انجام میدم من نزاشتم که بفروشم برای نمونه کار خودم گذاشتم تازه پیج من فالور زیادی داره پیج خودشون خیلی کم و متاسفانه بسیار کیفیت پبجشون پایین عکسای افتضاح میزاره کیفیت کار به شدت آورده پایین بارها هم سر این مسئله باهاش بحث کردم که چقدر کیفیت عکس رو جذب مشتری اهمیت داره ولی اصلا اهمیت نداد و انگار لج بازی میکنه دقیقا عکسای بدتر بی کیفیت تر میزاره بهش گفتم بده من عکس بگیرم ادیت کنم بزار ولی باز کار خودش میکنه به خاطر همین دیگه دخالت نکردم
    الان به خاطر همین رفتارش و اون حرفایی که بهم زد مجبور شدم کلی پست تو اینستا که براشون وقت گذاشتم بودم پاک کنم چون گفت من راضی نیستم بزاری و همه مشکل من سر همین شروع شد واقعا متنفر شدم از این ادم
    فقط ببخشید اگه بد ارسال میشه یا غلط املایی داره من با گوشی تایپ میکنم اصلا متوجه نمیشم چطور ارسال شده
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.

    ویرایش توسط abi.bikaran : شنبه 09 مرداد 00 در ساعت 22:03

  6. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    Mvaz (شنبه 09 مرداد 00)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:03]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,574

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام مجدد، برای خودتون یه هدف متصور بشین، هدفی که بشه بهش دست پیدا کنید،

    مثلاً ظرف دو سال آینده، به فلان نقطه کاری برسین، در این مدت به مرور برای این هدف وقت بگذارین، از روزی یک ساعت ،

    این هدف گذاری و بودن در مسیر باعث میشه با انگیزه و امیدوار بمونین. همزمان برای درآمد و روزی هم با این خانم بمونید، نم نم جای پاتون رو سفت کنید.

    --------

    ولی حواستون باشه ، فرآیند بالا هر چقدر هم خوب باشه و درست از آب دربیاد، باز هم مُسَکن محسوب میشه، چرا؟ چون به طور ساختاری خودتون رو قوی نکردین، ما تو زندگی هامون ، با هر نوع آدم و همکاری، ممکن در معرض وزش طوفان قرار بگیریم، باید یاد بگیریم بتونیم تو هر شرایطی از خودمون مراقبت کنیم.

    من نظرم اینه که این دو موضوع رو همزمان جلو ببریم:
    ۱. تقویت و توسعه مهارت و کار

    ۲. ساختن یک آبی بیکران قوی و شاد

  8. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    abi.bikaran (شنبه 09 مرداد 00)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    127
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mvaz نمایش پست ها
    سلام سرکار خانم آبی بیکران، خیلی وقته از حضور شما می گذره، خوشحالیم که در صحت و سلامت هستین،

    خوش اومدین،
    ---------------




    به نوشته بالا دقت کنید و مقایسه کنید با قسمتی از متن خودتون که فرمودین با شغل خودم شاد هستم، شادی واقعی زمانی برای ما محقق میشه که فقط نظاره گر اتفاقات پیرامون که ما در آن نقشی نداریم باشیم و نگذاریم ذهنمان وارد قضاوت کردن، افسوس خوردن، سرزنش کردن، بزرگ کردن اشتباهات گذشته و ... شود. در وقت است که می توانیم از بودن خودمان شاد باشیم.

    نکته بعدی که شادی ما رو سلب می کنه، ترس از آینده، هراس از نا امیدی و ... هست که نمی گذاره ما شاد باشیم،


    پس شاد بودن شما منوط هست به رعایت دو بند بالا

    -----------------------

    حالا به قسمت شغلی برسیم، نگاه کنید پاسخ شما توسط خود شما در انتهای پست توسط خودتون داده شده، مادامی که اعتماد به نفس تون به خاطر ترس از آینده پایین باشه، شاهد چنین اتفاق هایی خواهید بود، مگر اینکه کارفرما خیلی مهربون و خوش قلب باشه.
    زمانی که به خودتون اعتماد داشته باشین، هیچ وقت از آینده نمی ترسین، با امید صحبت می کنید، کارفرما همین الانه که نگرانه از دست دادن شما بشه.


    ---------------------

    یادمه یه پیج اینستاگرامی برای فروش آثار خودتون راه اندازی کرده بودین! همزمان چرا تلاش نمی کنید، توانمندی خودتون یه کسب و کار خیلی کوچک دست و پا کنید و ارام و آرام رشدش بدین؟ شده با روزی یک ساعت وقت گذاشتن. ولی مستمر.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mvaz نمایش پست ها
    سلام مجدد، برای خودتون یه هدف متصور بشین، هدفی که بشه بهش دست پیدا کنید،

    مثلاً ظرف دو سال آینده، به فلان نقطه کاری برسین، در این مدت به مرور برای این هدف وقت بگذارین، از روزی یک ساعت ،

    این هدف گذاری و بودن در مسیر باعث میشه با انگیزه و امیدوار بمونین. همزمان برای درآمد و روزی هم با این خانم بمونید، نم نم جای پاتون رو سفت کنید.

    --------

    ولی حواستون باشه ، فرآیند بالا هر چقدر هم خوب باشه و درست از آب دربیاد، باز هم مُسَکن محسوب میشه، چرا؟ چون به طور ساختاری خودتون رو قوی نکردین، ما تو زندگی هامون ، با هر نوع آدم و همکاری، ممکن در معرض وزش طوفان قرار بگیریم، باید یاد بگیریم بتونیم تو هر شرایطی از خودمون مراقبت کنیم.

    من نظرم اینه که این دو موضوع رو همزمان جلو ببریم:
    ۱. تقویت و توسعه مهارت و کار

    ۲. ساختن یک آبی بیکران قوی و شاد
    من هدف وبرنامه دارم برا آینده بتونم سرمایه جمع کنم که برای خودم کار کنم ولی سنم دیگه کم نیست مجرد و مستقل هستم و همین که فرصت زیادی ندارم به من استرس بیشتری وارد میکنه دیگه وقت شکست خوردن از اول شروع کردن ندارم
    این درست میگید من از نظر روحی به خاطر اتفاقات زیادی که تو زندگیم افتاده خیلی حساس و شکننده شدم البته روی خودم خیلی کار کردم میگم من الان ۸ماه با این خانم و رفتارش ساختم تحمل کردم چندین بار خواستم بزارم برم ولی گفتم تحمل کن هر جا بری شرایط همینه مگه برای خودت کار کنی که من سرمایه ندارم
    حرفای اون خانم مثل خوره ذهنم داره میخوره همش میگم برگردم خودم کوچیک کردم الان با خودش میگه ببین چقدر بدبخت که مجبوره برگرده میدونه کار پیدا نمیکنه ������

    اینم هم بگم من واقعا تو رشته خودم فوق العاده حرفه ای هستم بخصوص توی این کار کمتر کسی میتونه مثل من کار کنه من استعداد و مهارت خیلی زیادی دارم ولی متاسفانه نمیدونم چرا زندگیم اینجوری و نتونستم موفق بشم یه دلیل اصلیش نداشتن سرمایه و خانواده ای که حمایت کنن
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.

    ویرایش توسط abi.bikaran : شنبه 09 مرداد 00 در ساعت 22:42

  10. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    Mvaz (شنبه 09 مرداد 00)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:03]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,574

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    خانم آبی بیکران، بعد از اینکه این بحران رو گذروندین، که مطمئنان با شناختی که از شما هست، مطمئنم به خوبی پشت سرش میگذارین، حتما در جهت رفع و توسعه فردی و درونی خودتون وقت بگذارین، خیلی از مشکلات تون حل میشه، حتی شده هر سه ماه یه مشاوره کوچک برین. مثلاً بعد از توسعه خودتون به اینجا می‌رسید که: من هستم، همینی که الان حس میکنم، مهم نیس بیست سالمه یا چهل، مهم اینه که خوبم، خودمو دوست دارم و از لحظه لحظه زندگی ام راضی ام. مشکلات و چالش ها بیان و برن ولی من می مونم . من و خودم.

    -----------

    شما فرد خیلی با مهارتی هستین، ان شاالله بهترین ها براتون رقم میخوره، فقط کمی مثل ما که شما رو قبول داریم، خودتون، خودتون رو هم قبول داشته باشین.

    اگر برگشتین، سعی کنید با چیز های مثبت توجه اتون رو جلب کنید، اون خانم رو با همه رفتار هاش بپذیرین.


    اگر شیوه های مذاکره میتونید استفاده کنید، بگید من تصمیم گرفتم به طور قطعی از شما جدا شم، مگر اینکه مشکلات و رفتار های گذشته رو با کمک هم جبران کنیم، کمی هم از خوبی هاش بهش بگید،
    دیگه هم ادامه ندید صحبت رو. کمی بگذارید حس کنه شما رو داره از دست میده. ولی تند نرید و پل های پشت سر رو خراب نکنید، سعی کنید براش جای برگشت بگذارید، مثلاً تو دهنش بگذارید منم می‌دونم خیلی فشار روت هست، که اگر خواست از رفتارش دست بکشه، پناه ببره به همین فشار زیاد وارد برش، که مجبور نشه غرورش رو بشکنه.
    حواستون باشه، روزی دست خداوند قادر هست، اینجا نشد جای دیگه، مهم اینه شما تلاشتون رو میکنید،

  12. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    abi.bikaran (یکشنبه 10 مرداد 00)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    127
    Array
    من خیلی حالم بده امروز خانمه بهم زنگ نزد برم سر کار رفت دوستم که همکارمه برد ولی اصلا به من خبر نداد دوستم گفت دونفر آورده داره ازشون تست میگیره
    البته قبلا هم خیلی رو آورده ولی هیچکدوم نتونستن مثل من کار کنن واونارو رد کرد
    واقعا توی این شرایط حتی یه روز بیکار بودن هم نمیشه هر چقدر میخوام خودم آروم کنم نمیشه
    به چند نفر که توی این کار هستن پیام دادم واسه کار نمونه کارم میبینن میگن عالیه فوق العاده است بهت خبر میدیم ولی فعلا خبری نیست

  14. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    Mvaz (یکشنبه 10 مرداد 00)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:03]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,574

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    من خیلی حالم بده امروز خانمه بهم زنگ نزد برم سر کار رفت دوستم که همکارمه برد ولی اصلا به من خبر نداد دوستم گفت دونفر آورده داره ازشون تست میگیره
    البته قبلا هم خیلی رو آورده ولی هیچکدوم نتونستن مثل من کار کنن واونارو رد کرد
    واقعا توی این شرایط حتی یه روز بیکار بودن هم نمیشه هر چقدر میخوام خودم آروم کنم نمیشه
    به چند نفر که توی این کار هستن پیام دادم واسه کار نمونه کارم میبینن میگن عالیه فوق العاده است بهت خبر میدیم ولی فعلا خبری نیست ������
    سلام
    توکلت علی الله

  16. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    abi.bikaran (چهارشنبه 13 مرداد 00)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    127
    Array
    سلام من رسما بیکار شدم اون خانمه حتی عذر دوستم هم خواست اون هم دک کرد فهمیدم چون من زیاد کار میکردم اون توانش نداشت به من حقوق زیاد بده چون تو بازاریابی خیلی بی عرضه وضعیف بود هیچ تبلیغی نمیکرد فقط دلش خوش کرده بود به دو سه تا گالری دیگه همین اون دنبال یه نیروی بود که کم کار کنه مثل خودش از سر شکم سیری بیاد سر کار یه روز بیاد ۵روز نیاد که این مجبور نشه حقوق زیاد بده دوستم گفت دوتا نیروی خیلی ضعیف و کم سن سال آورده بود که تو ۳ساعت دو تا کار انجام میدن نه مثل تو مثلا ۱۰تا کار
    حالا ولش کن دیگه نمیخوام بهش فکر کنم و تصمیم گرفتن به هیچ عنوان برا کسی کار نکنم چون همه جا شرایط همینه همه صاحب کارا بی وجدانن
    فقط میخوام برا خودم کار کنم ولی با دست خالی نمیتونم این کار کلی سرمایه میخواد بخصوص جا و مکان برای کار چون تو خونه نمیشه انجام داد محل خاص خودش میخواد واقعا تو این شرایط خیلی درمونده شدم ������
    از یه طرف شروع دوباره منو دچار ترس کرده واقعا دیگه بریده ام
    از طرفی واقعا این کار دوست دارم مطمئنم شروع کنم حتما موفق میشم چون هم استعدادش دارم هم تجربه وهم علاقه زیاد از اون ور دست خالی همچی به شدت گرون
    ویرایش توسط abi.bikaran : چهارشنبه 13 مرداد 00 در ساعت 19:06

  18. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    Mvaz (چهارشنبه 13 مرداد 00)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:03]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,574

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام
    کار نیکو کردن از پر کردن است،

    با همین ظرفیت کم و توانی که دارین کار رو شروع کنید، نم نم گسترش بدین، به خدا توکل کنید،

    چهار سال پیش یکی از دوستام قطعات سیفون دستشویی به مقدار یک میلیون تومان ( حدودا) تهیه کرد و تو خونه مونتاژ کرد، سپس فروخت، اینکار رو اینقدر ادامه داد که الان برای خودش بازاریاب پخش داره.


    خدا کمکتون میکنه، بسم الله


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.