به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array

    لحن همسرم هنگام گفتگو با خانم های دیگر

    سلام. مشکلی می خوام در موردش صحبت کنم ادبیات صمیمی همسرم با خانم های دیگست به طور مثال گاهی افرادی با آشنایی نه چندان قدیمی رو با پسوند جان صدا می زنه و عزیزم خطاب می کنه و این در حالیه که من اینو دوست ندارم هرچند برای خیلیا مهم نباشه. از این که خانمی مثلا ایشون رو با عنوانی ترکیبی از صمیمیت و رسمی بودن خطاب می کنه هم خوشم نمیاد. مثلا دکترجان! نمی دونم بعد از ضربه هایی که در نتیجه ی خطای همسرم خوردم از ریسمون سیاه و سفید می ترسم یا حساسیتم به حقه اما این چیزا حالم رو خراب می کنه. البته به همسرم چیزی نگفتم و نمی دونم گفتنش صحیحه یا نه. اما اضطراب زیادی رو به دوش می کشم در تنهایی. بهترین رویکرد چیه؟

  2. 2 کاربر از پست مفید Parastou تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 15 مرداد 99), فرزانه 123 (چهارشنبه 15 مرداد 99)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:53]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,064
    امتیاز
    23,521
    سطح
    94
    Points: 23,521, Level: 94
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 829
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,686

    تشکرشده 2,221 در 905 پست

    Rep Power
    221
    Array
    بهشون بگین که ناراحت میشین از این رفتارا و ازش بخاین رعایت کنه

  4. کاربر روبرو از پست مفید gholam1234 تشکرکرده است .

    miss seven (چهارشنبه 15 مرداد 99)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام
    ببینید بی تفاوتی زیاد و حساسیت بالا هر دو میتونن به فروپاشی یک ارتباط منجر بشن .
    بدبینی یا حساسیت زیاد و تجربه ی ترس و اضطراب باعث عکس العمل شما خواهد شد و در نتیجه همسرتون رو متوجه خواهد کرد و ممکن هست برای اون زندگی مشترک شبیه یک زندانی در بیاد که درونش محبوس هست و از طرف دیگر همانطور که گفتم بی تفاوتی هم در جای خودش آسیب رسان هست.

    پس باید یک بررسی روی این موضع داشته باشیم؛
    یکی از دلایلی که باعث میشه خانم ها برخی وقایع ساده و کوچک رو در ذهنشون تعبیر و تفسیر کنن و رفتارهای اشتباهی بروز بدند به مسئله ی « عزت نفس پایین » اونها برمیگرده.
    بنابر این باید اینجا عزت نفستون رو تقویت و مهارت های زندگی رو بیش از گذشته یاد بگیرین.
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?t=14259
    http://www.hamdardi.net/thread-16926.html
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?t=37224
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?t=24724

    احساسات واقعی خودتون رو بشناسین و اونها رو بپذیرین. شاید احساس ناراحتی شما از این نوع لحن صمیمانه به « ترس از طرد شدن» برمیگرده! و این ترس سبب ناراحتی و بروز برخی رفتارها میشه . ( نپذیرفتن این احساسات برمیگرده به بهمون ضعف در عزت نفس که باید روش کار کنین )
    باید احساستون رو به همسرتون با لحن گرم و صمیمی بیان کنین طوری که حالت کنترل گری و امر و نهی بخودش نگیره و بتونه احساس شما رو بدرستی انتقال بده. عدم بیان احساسات و توجه به اونها ممکن هست منجر به انفجار شما و بروز رفتارهای غلط بشه.

    از طرفی این موقعیت ها به دلایل مختلفی بوجود میاد؛
    ۱. ویژگی های شخصیتی همسرتون رو بررسی کنین، مثلا افراد برونگرا اعتماد بنفس و روابط اجتماعی بالایی دارن و این باعث معاشرت راحت و صمیمی اونها با سایرین میشه و بهیچ عنوان نیت بدی پشت این رفتار ندارن.

    ۲. گاهی بروز این موقعیت ها به سبب تنبیه همسر و یا نارضایتی از رابطه با همسر هست. یعنی اختلاف حل نشده ای بین اونها در جریان هست و یکی از همسران میخواد بدین شکل باعث آزار روحی طرف مقابل بشه یا نیازهای نادیده گرفته شده ای هست که چنین بروز میکنه و طرف مقابل بخودش برای بروز برخی رفتارهای کوچک چراغ سبز نشان میده.

    ۳. گاهی سرنخ به فرهنگ، باورهای دینی و در کل محیط رشد فرد برمیگرده. اینکه در چه خانواده ای با چه طرز فکری رشد پیدا کرده و چگونه حدود و مرزها برای اون کمرنگ شده و قبح یک رفتار ریخته و برای همگی عادی شده و این فرد حالا چنین چیزی رو با خودش وارد زندگی مشترک کرده .

    سعی کنین از گزینه های گفتگوی مؤثر و صمیمانه، تبادل عاطفه و محبت ( توجه به نیازهای عاطفی، روانی و احساسی همسر ) و تقویت باورهای معنوی برای محکم کردن پایه های رابطه ی عاطفیتون بهره ببرین.

    ویرایش توسط سحر بهاری : چهارشنبه 15 مرداد 99 در ساعت 18:14

  6. 3 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 15 مرداد 99), فرزانه 123 (چهارشنبه 15 مرداد 99), باغبان (پنجشنبه 16 مرداد 99)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    ممنونم. همسر من همیشه همین طور بوده. با این که خانواده ایشون به شدت سنتی هستن. منم علی رغم این که بسیار مقیدم اما در تمام این سالها هیچ وقت برخوردی نکردم و حساسیتی بروز ندادم. حتی یادمه یه بار یکی از همکلاسی های خانم دوران دانشگاهش به من می گفت خوبه نسبت به همسرت حساس نیستی! البته من اون خانم رو می شناختم و می دونستم انسان سالمی هستن و حد و حدود رابطه رعایت می شد. اما مسئله اینجاست من با همین تئوری، از جانب همسر خودم لغزش دیدم و این مرددم کرده. نمی گم الان خطایی می کنن اما فکر می کنم شاید همین سبک رابطه گیری سمت و سویی به تعامل می ده که ممکنه به تدریج اتفاقات دیگه ای رو پیش بیاره. از طرفی اگه به همسرم بگم یعنی ممکنه یه آقای چهل ساله تغییر کنه؟ یا گفتن من فقط باعث می شه همسرم به خاطر حساسیت من طوری پیش بره که من در جریان قرار نگیرم؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید Parastou تشکرکرده است .

    miss seven (چهارشنبه 15 مرداد 99)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,233

    تشکرشده 2,945 در 957 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    سلام پرستو خانم عزیز وقتتو ن بخیر ؛

    خانم سحر بهاری خیلی خوب راهنماییتون کردن ... متوجه هستم که این رفتار همسرتون باعث ناراحتی شما میشه ولی یه چیزی که من بهش رسیدم و در اطرافم دیدم این هست که صرفا مردی که رفتار خشک و رسمی با بقیه داره دلیل نمیشه آدم وفاداری باشه ...گاهی اوقات اون هایی که راحت تر هستن تعهدشون بالاتره .... بستگی به آدمش داره ...البته شما همسرتون را بهتر میشناسین ..

    امیدوارم مسئله تون به خوبی برطرف بشه
    در عشق

    اگر طاقت ویرانگی ات نیست
    دلتنگ کسی باش که
    دلتنگ تو باشد . . . !

  10. کاربر روبرو از پست مفید miss seven تشکرکرده است .

    سحر بهاری (پنجشنبه 16 مرداد 99)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    431

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    پرستو جان در مورد موضوعی که مطرح کردی من بین دوستانم و نزدیکانم هم خانم هایی دیدم که نسبت به این موضوع حساس بودن. پس فکر نکن که این حس رو فقط تو تجربه می کنی. مثلا یکی از دوستانم از اینکه همسرش با خانم های نامحرم دست میداد خیلی ناراحت بود. اوایل تو خودش می ریخت و ابراز نمی کرد. ولی بعد از مدتی با شوهرش مطرح کرد و همسرش اول مخالفت کرده بود و دلایل خاص خودشو آورده بود. ولی گویا پس از اون دیگه رعایت کرده بود.
    اینم بگم در بعضی خانواده ها استفاده از این الفاظ عادیه و جزو فرهنگشونه. مثلا همسر منم با اینکه خیلی مقیده ولی بعضی از خانم های فامیلشون رو با پسوند جان صدا می کنه. البته من هیچ حساسیتی به این موضوع ندارم. چون به اندازه کافی سوژه برای حساسیت دارم

    به نظرم حساسیتتون رو کمتر کنید و البته اگه واقعا اذیت می شین خیلی دوستاه به شوهرتون بگین. مطمئنا اگه آرامش ذهنی شما براشون مهم باشه سعی می کنه رعایت کنه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده است .

    سحر بهاری (پنجشنبه 16 مرداد 99)

  13. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    شما یه خواسته ای دارید از همسرتون ،،،
    از منفعل بودن خارج بشید و مسئله تون را بیان کنید ،،
    انباشه کردن این مسائل و توسعه این فکرها اذیتتون می کنه ،،،
    ولی خب یه مسئله ای هست ،،اینکه شما حدس می زنید با گفتنش قضیه بدتر بشه ،،،
    د رمورد تعارض ها مطالعه داشته باشید :


    حل تعارض در زوجین ۱

    حل تعارض در زوجین ۲

    حل تعارض در زوجین ۳

    حل تعارض در زوجین ۴

    حل تعارض در زوجین ۵

    حل تعارض در زوجین ۶




    ----------------------------------------------------------------------




    روی یه طرحواره هم کار کنید :


    طرحواره ی آسیب پذیری نسبت به ضرر

    طرحواره ی آسیب پذیری نسبت به ضرر 2

    طرحواره ی آسیب پذیری نسبت به ضرر 3

    طرحواره ی آسیب پذیری نسبت به ضرر 4





    یه طرحواره دیگه هم هست به نام بدبینی و منفی گرایی
    بعضی موقع ها یه قضاوت یا یه فکر منفی در خودمون ایجاد می کنیم و اون را توسعه میدیم،،
    این فکرها اینقدر ادامه دار میشه که باعث اضطراب میشه ،،،همین امر باعث میشه رابطه عاطفی همسران ، صدمه ببینه در آینده .



    طرحواره منفی گرایی و بدبینی

    طرحواره منفی گرایی و بدبینی 2

    طرحواره منفی گرایی و بدبینی 3

    طرحواره منفی گرایی و بدبینی 4

    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 16 مرداد 99 در ساعت 03:51 دلیل: نگارشی + توسعه پست + ارسال مجدد

  14. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    سحر بهاری (پنجشنبه 16 مرداد 99)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    از همه‌ی دوستان ممنونم. من صفحات مربوط به عزت نفس رو مطالعه کردم و مشغول مشاهده‌ی ویدیوها هستم و دارم نت برداری می کنم و نکاتی رو یادداشت می کنم. فکر می کنم بهتره وقتی کامل شد جوابم رو ارائه بدم.
    سون گرامی موافقم که هیچ چیز تضمینی بر بیراهه نرفتن نیست مشکل اینجاست که من در گذشته دیدم که ممکنه همسرم تعهدش رو خدشه دار کنه.
    فرزانه جان در مورد حساسیت، خوب من هم خودم از اون افرادی هستم که چون خودم حدود خاصی رو رعایت می کردم دلم می خواست همسرم هم همین کار رو انجام بده اما این رو یه تصمیم شخصی قلمداد کردم و مثلا اگه همسرم به خانمهای اقوامش دست می ده نسبت به این رفتار هیچ حساس نیستم. فقط دلم می خواست این طور نبود. ناراحتی من نسبت به غریبه هاست. احساس می کنم وقتی کسی با همسر من صمیمی رفتار می کنه داره وارد حریمی می شه که به من هم مربوط می شه و وقتی همسرم به اون فرد نشون نمی ده ورودش اشتباهه داره به من بی تعدی می شه.
    بعد از این که ویدیوها رو کامل ببینم میام و جواب کاملتری می دم

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام
    من با همسرم صحبت کردم. البته موضوع رو باز نکردم که فلان موقع با فلان خانم خیلی صمیمانه و خودمانی صحبت کردی خوشم نیومد اما گفتم من از این سبک محاوره ناراحت می شم. حتی گفتم ممکنه گفتن من به تو باعث بشه تو فقط جلوی من ملاحظه کنی و هیچ تضمینی نیست تغییر رفتار بدی اما من از چیزی آزار دیدم و ترجیح می دم در موردش بهت بگم. تصمیم در مورد بقیش با خودته. همسرم مدتی به فکر رفت و بعد گفت کار سختی نیست و چیز مهمی نیست که نتونم ازش بگذرم.
    اما در مورد طرحواره های منفی گرایی، خوب باید شهامت به خرج بدم و بگم مجموعه ای که من توش بزرگ و تربیت شدم کلکسیونی از سخت گیری ها و بدبینی ها بود. البته من در مورد شخص همسرم متاسفانه با سوابقی روبرو شدم که این حال و نگاه خودم رو بی ربط به اون ها نمی دونم. قبلا تاپیکی در این زمینه داشتم.
    الان نزدیک یک سالی هست که همسرم داره تلاش می کنه رضایت من رو جلب کنه و دلم رو به دست بیاره و از آن چه در توانشه می تونم بگم دریغ نمی کنه. اما متاسفانه من نمی تونم فراموش کنم رفتاری که در سال پیش ازش دیدم رو. شاید اگر رابطه خوبی نداشتیم و در مورد احساسی که بین هر دومون حاکمه ذره ای شک داشتم چرایی اتفاقاتی که پشت سر گذاشتیم این همه دربندم نمی کشید. گاهی با خودم فکر می کنم خوب یه آدم اشتباهی اومد و برای یه وسوسه تلاش کرد و حالا هم هرجا که هست خوب، تو زندگی ما که نیست! حتی خبر نداره من در چه حالیم. اما چیزی که باعث می شه همسرم رو محکوم کنم، اینه که همیشه و با همه مهربانانه و صمیمی رفتار می کنه و باعث می شه خیلی از افراد به خودشون اجازه بده هیچ حریمی برای رابطه شون قائل نشن. من یک سال و نیم پیش ماه های آخر بارداری خودم رو در شک گذروندم. فقط حس می کردم چیزی هست که همسرم از من پنهان می کنه و شبا تا صبح اشک می ریختم. توی اتاق عمل فقط فکرم درگیر این بود که چه کنم؟ بپرسم؟ چی بپرسم؟ دورانی تکرار نشدنی که می تونست بخشی از بهترین خاطرات من باشه به این نحو گذشت و من الان واقعا نمی دونم چه طور باید فراموش کنم؟ اصلا باید فراموش کنم؟ الان نسبت به یک سال پیش و حتی چند ماه پیش خیلی بهترم اما دلم برای تاوانی که سر هیچ و پوچ دادیم می سوزه. نه من چیزی به دست آوردم و نه همسرم. هرچند این تاپیک رو نزدم تا این حرف ها رو بزنم اما خواستم بگم شاید من اسیر طرحواره منفی نگری باشم اما توی این دوازده سیزده سال بهانه هایی هم برای رها کردن این حس و ترس پیدا کردم.

  17. کاربر روبرو از پست مفید Parastou تشکرکرده است .

    باغبان (پنجشنبه 23 مرداد 99)

  18. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    ممنون از پاسختون
    کار خوبی کردید باهمسرتون در این مورد صحبت کردید ،،،
    همسرتون هم ان شاالله در این مسیر قرار می گیرند و بیشتر رعایت میکنند ،،
    زن و شوهر ها باید خواسته هاشون را بهم بگن و در این مسیر تلاش کنند .( مدیریت حل تعارض)




    در این باب چند مطلب به ذهن میرسه ، خدمتتون میگم :
    - شخصیت همسرتون را آنالیز کنید ....ببنید ایشون درون گرا هستند یا برون گرا
    بعضی موقع امکان داره ارتباط اجتماعی که همسرتون برقرار می کنه ...از نظر همین برون گرایی باشه و هیچ فکر و وسوسه ای در ایشون نباشه ،،
    لذا درسته که همسرتون باید دقت کنه و کارشون درست نیست ....ولی مراقب باشید این فکر ها ، ظن اشتباه نزنه .....چون فکر گناه در مورد دیگران هم گناه هست .
    لذا شاید از باب برون گرایی اینجوری هستند و با صحبت شما انشا الله بیشتر رعایت می کنند.
    با والد درون وارد نشید ....با کودک شاد و بالغ بزرگسال برید جلو و خواسته هاتون را بگید .



    -حساسیت زنانه هم هست ،،،صد البته شما حق دارید ،،کلا همسر آدم باید به شوهرش حساس باشه و این خیلی خوبه ،،،
    ولی مراقب فکرها باشید .....اینکه فکرها در جهت منفی گسترش داده نشه ...که برآیند آن میشه اضطراب و بی اعتمادی




    -یه مرزیندی در خودتون ایجاد کنید ،،،
    به نظرم : هم حساسیت زیاد خطر داره و هم حساسیت کم و بی تفاوتی ( بی تفاوتی مثل این می مونه که گوشت را بندازیم جلوی گربه گرسنه )
    مرز درست اعتماد به همسر مهمه که باید پیدا کنید
    یکیش اینکه رابطه خودتون را هر روز بهتر از دیروز کنید ،،( از همه نظر )
    داشته های خودتون را شکر بگید ....نقاط مثبت همسرتون را بیشتر پررنگ کنید و با هم در این مورد حرف بزنید -
    بعدیش اینکه به ایشون اعتماد سالم بدید ....اگه مرد فکر کنه اعتمادی پیش همسرش نداره ...کار متعالی جلو نمیره !...
    چک کردن های زیاد - مراقبت های افراطی ...مسیر را منحرف میکنه و اینکه : نقش خانم معلم و خانم ناظم را بازی نکنیم د رمقابل همسرمون .
    در کل : اعتماد سالم با اعتماد زیاد و اعتماد کم فرق داره .





    - بعضی موقع ها ، الگوها ی نادرست هم نقش داره ،،
    اینکه درخانواده ها ی طرفین و خود شخص ؛ مرزبندی ها جوری دیگه تعریف بشه ،،
    یه دفتر بردارید و دور از احساسات ، یه چک کنید،، و بنویسید ،،
    بعضی موقع ها برون گرایی نیست ....بلکه یه الگوی اشتباه هست .
    شاید این مورد اصلا نباشه ...ولی بیان کردم از این جهت هم بررسی کنید
    البته مراقب باشید در تله فکر منفی نیافتید !
    این قضیه ...قضیه ای نیست که بتونیم راحت ظن اشتباه کنیم .
    یه مشاور خانواده می تونه در این زمینه کمکتون کنه.
    حتما برید ....ارزشش را داره .







    - روی عزت نفس و اعتماد به نفس کار کنید
    روی طرحواره های زیر هم کار کنید :
    -طرحواره طرد و رها شدگی
    -طرحواره بی اعتمادی ، بد رفتاری
    تو تاپیک زیر بیان شده تله های شخصیتی






    -اینکه فرمودید فکر منفی ؛ به گذشته و محیط خانواده شما در کودکی مربوطه ،،، یه چیزی خدمتتون بگم :
    از گذشته خارج بشید ،،و باهاش زندگی نکنید ...
    تقصیر شما نبوده !
    شاید تقصیر خانواده شما هم نبوده ،،،اونها هم شاید مثل الان ما برا فرزندانمون ،خیلی چیزها را نمی دونستند یا ندونند ...
    نمی خوام در این مورد صحبت کنم که باید اونها تلاش می کردند و ما چرا باید بسوزیم و بسازیم ...دارم مطلب دیگه میگم ...امیدوارم بتونم برسونم منظورم را ،،،
    اون موقعی که کنترلی به ضبط صوت فکرمون نداشتیم....یه چیزهایی تداعی شده در ذهنمون ،،،
    اشکال نداره ،،،
    ولی الان می تونیم کنترلش کنیم ،،
    می تونید مهارش کنید این طرحواره را ...
    می تونیم در اختیار خودمون بگیریمش و توسعه اش ندیم .
    خدا هم جور دیگه کمک میکنه ...چه در این دنیا و چه در اونور ( اون دنیا )
    احساس می کنم در زمان حال نیستید و همش در گذشته و آینده اید و این باعث میشه اضطراب داشته باشید .
    زباله های فکری را با خودمون حمل نکنیم .( کلی میگم برا هممون )
    کتاب نیروی حال + راز شاد زیستن کمک می کنه.
    یاد خدا آرامشتون را زیاد می کنه .







    -شما یه وظیفه ای از جانب خودتون دارید ،همسرتون هم از جانب خودشون ،،
    از طرف خودتون اینکه ، تلاش و صبر در مسیر درست داشته باشید و از خدا بخواید زندگیتون در مسیر باشه ....
    از خدا بخواید و نه از شوهر،،
    تغییرات کوچیک در دراز مدت == تغییرات بزرگ
    می تونید تو انجمن آزاد از مدیر همدردی هم مشورت بگیرید .






    -به نظرم تاپیک های زیر را مطالعه داشته باشید :

    چگونه همسران مشکلات،اختلافات و درگیریهای بین خود را حل کنند؟(1)

    چگونه زوجین درگیری ها و مشکلات خود را حل کنند(2) - منافع کودکانه ---- منافع بالغانه

    مهارتهاي كلامي زن و شوهر

    مهارتهای ارتباطی بین زن و شوهر به تنهایی کافی نیست!!






    در پناه خدا.



    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 23 مرداد 99 در ساعت 05:24 دلیل: افزودن تاپیک ها


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.