به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array

    عصبانیت کار دستم داد. در برخورد بعدی چگونه باشم؟

    سلام. وقتتون بخیر.
    من دیشب شب سختی گذروندم. تصادف کردم با یه فردی که...
    2 ساعت تمام داد و بیداد و آبروریزی کرد اونم تو کوچمون. صدام در نیومد و فقط عذرخواهی کردم. از هیچ تهمتی فروگذار نکرد و آخرم گفت تو میخوای دزدی کنی، میخوای از کارت ماشینم سوءاستفاده کنی. میخوای به اسم من خلاف کنی. پلیس اومده همه چی رو مشخص کرده رفته. این آقا نمیذاشت من برم. کارت ماشین خودمو گرفته، بیمه گرفته، میگه کارت ماشین خودمو هم برگردون. آخر سر هم گفت به عمد زدی. آشنا دارم بیان ماشینتو بخوابونن. دقیقا دو ساعت از هیچ فحش و تهمت و سرزنشی کوتاهی نداد واسه یه خط کوچیک که کاش خط بود، مثل یه پوسیدگی جزئی رو سپرش. اونم جلوم به یکباره ترمز زد.

    منم طبق معمول همیشه که اول سکوت و صبوری میکنم بعد یهو میترکونم یهو داد زدم گفتم آره اصلا عمدا زدم. دلم خواست. ببین... سوار ماشین شدم با سرعت عمدا کوبیدم ماشین عقبی. گفتم برو هر غلطی دلت میخواد بکن.

    با عصبانیت پیاده شدم برم سمتش دیگه واقعا میخواستم خفش کنم. یعنی به قصد کشتنش رفتم. صاحب اون ماشین که عمدا زدمشون (یه خانوم محترم بود با دخترشون) جلومو گرفتن و آرومم کردن تا طرف راهشو بکشه بره.
    هرچه این خانوم با محبت و بزرگوار و با شخصیت بود، اون آقا....
    خانومه ماشینش داغون شد، اونوقت دخترش منو بغل کرده بود آروم میکرد که پیش میاد،همه تصادف میکنن. بعد نشوندنم تو ماشینشون که تا پلیس میاد گرم شم و آروم شم. کلی باهام شوخی کردن و خندیدن که غصه نخورم. آخر سر هم دیگه کارت ماشین و بیمه نداشتم، خودم گواهی نامه بهش دادم چون خجالت میکشید از خسارت و اعتماد و اینها بگه در حالی که عمدا زده بودم.

    واقعا چقدر شخصیت ها متفاوت. من اگر جای اون خانوم بودم هرگز اینجوری رفتار نمیکردم. از خودم و عصبانیت و کاری که کردم خجالت کشیدم.

    حالا مسئله اینه:

    1. چرا من یهو اینجوری وحشی میشم در حالی که اکثر مواقع صبور و خنده رو هستم؟ 90 درصد چیزایی که دیگران رو عصبانی میکنه رو من تاثیری نداره و حتی به رو خودم نمیارم. اما وقتی قاطی میکنم عین افراد بی فرهنگ و دیوانه میشم. در حالی که اگه به کسی بگم عصبانی شدم باور نمیکنه! تحمل ظلم رو ندارم. نتونستم ببینم یه دختر تنها گیر آورده و اینجوری باهاش رفتار میکنه. همین چندی پیش هم سر ظلمی که دانشگاه سرمون آورده بعد 2 ماه که بچه ها هر روز میرفتن اعتراض و من سعی میکردم درکشون کنم و حرفشون گوش بدم، تحملم سر اومد رفتم دفتر قشقرقی راه انداختم که نگو. در حالی که تو این مدت بجز بله، چشم و خواهش میکنم و لطفا، هیچی نگفته بودم. واقعا از این شخصیت خودم میترسم. نفهمی و سودجویی اینها شخصیت منو پایمال کرده. نمیخوام عین افراد لات و بی سر و پا باشم.

    2. بالاخره باید مجدد ببینمش. با این خشمی که همچنان دارم میترسم باهاش لج کنم. یعنی یه جور دلم میخواد تحقیرش کنم. این حس زشتیه. میدونم نباید این کارو بکنم. ولی دلم میخواد یه جور باهاش برخورد کنم که هم احترام حفظ بشه، هم اون فکر نکنه حالا چون من مقصرم باید بهم توهین کنه و هر باجی بهش بدم. آدم شری هست. نمیخوام واسم دردسر بشه. نمیدونم باید چیکار کنم. میترسم باز بره رو مخم ، اگه قاطی کنم خیلی بد میشه.
    دومی رو که میخوام با گل و شیرینی برم عذر خواهیش و ازش دعوت کنم واسه شامی چیزی. خسارتشم سر میدم. ولی این یکی همش وسوسه میشم حالشو بگیرم چیکار کنم؟

    3. یه مدته خیلی تحت فشارم. 6 سال تصادفی نداشتم و تو چند ماه اخیر چندمین باره تصادف میکنم. در حالی که رانندگیم خوبه. پارک دوبل بلدم. دارم اعتماد بنفسم رو از دست میدم و به همه کارام گند میزنم. چجوری به تمرکز برسم؟
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  2. کاربر روبرو از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (پنجشنبه 19 آذر 94)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام عشق آفرین جان
    الان که حالت خوبه خدا را شکر؟
    وای چه لحظات سختی را پشت سر گذاشتی...

    عشق آفرین من فکر می کنم که واکنشت در انتها کاملا طبیعی بوده. یعنی هر کی بود بالاخره قاطی می کرد.
    وقتی آدم یه چیزی را تو خودش بریزه و بروز نده همین طور میشه و یه هو می زنه بیرون.

    منم یه بار همین طوری شدم. هی هیچی نگفتم.هی صبر کردم و ریختم تو خودم بعد در یک بار که دیگه صبرم لبریز شد یک حرکت محیر العقولی انجام دادم که خودم هم باورم نمی شد! و بهت بگم منجر به پرتاب کردن هم شد!!! یعنی در این حد! (یه بار میشل هم یک کلیپی راجع به احساسات گذاشته بود که لینکش را نمی دونم الان. اگر میشل یا بچه ها می خونند لینکش را بذارن.که وقتی آدم خشمش را سرکوب کنه تبدیل به عصبانیت و تندخویی میشه)

    ببین نمی دونم اون سخنرانی کودک و بالغ و والد دکتر شیری را گوش دادی یا نه(اینم یه بار میشل عزیز لینک داده بود و من خیلی استفاده کردم تا الان). البته من فکر می کنم آقای m-reza خیلی بهتر بتونن ماجرای شما را تحلیل کنند و من هم اگر توضیح می دم خیلی اطلاعاتم ناقصه و خودم تو اون شرایط بودم مطمئنا وقت نبود که چنین تحلیلی داشته باشم. _پس شاید تاپیکت بهانه خوبی باشه تا این جور مسائل از قبل برامون آشنا باشه)
    من فقط نظر خودم را می گم و تحلیل خودم.و امیدوارم دوستان مطلع نظرشون را بگن و شاید من اشتباه تحلیل کرده باشم.

    *****
    ببین اون آقا ابتدا با والد سرزنش گرش به کودک درون شما هی ضربه می زده و شما هی صبر کردین و از کودک درونتون حمایت نکردین و مدام صبر کردین تا جایی که دیگه کودک درونتون خیلی آسیب دید و والد درونتون به ناگاه برای حفاظت از کودک درونتون عصبانی شد و اون واکنش ها در شما رخ داد.

    به نظر من شما باید از همون ابتدا که هنوز مساله حاد نشده بوده و اون آقا هی جسارتش بیشتر نشده بوده جلوی پیشروی والد سرزنشگر اون آقا را می گرفتین.
    چه طوری؟
    به نظر من شما باید یه واکنشی نشون می دادین که هم از کودک درون خودتون حمایت می کردین و ناسزاهای اون آقا کودک درونتون را آزرده نمی کرد و هم اون آقا از همون اول یکم حساب کار دستش میومد...
    مثلا به نظر من با لحن محکم ولی کاملا خنثی و بدون هیچ احساسی می گفتی:
    آقای محترم لطفا احترام خودتون را حفظ کنید. الان پلیس میاد. قانون را برای همین موقع ها گذاشتند.

    بعد اگر دوباره ادامه می داد خیلی محکم و تاکید می کنم با لحن خنثی می گفتی...
    جناب عرض کردم که وقتی پلیس آمد من در خدمت پلیس هستم و فکر نمی کنم این همه داد و قال لازم باشه. (با لحن خونسرد و یکم مثلا آرامش بخش.)

    البته باز هم تاکید می کنم که اینها نظر شخصی منه و شاید چون اطلاعاتم کامل نیست ناقص باشه و آقای m-reza احتمالا بهتر بتونن راهکار بدن.چون دیدم خیلی در این زمینه مطالعه داشتند.

    حالا اون لینکها را گوش دادی؟
    یکیش که برای دکتر شیری بود و کوتاهه اینه:
    http://radio.shabanali.com/neg19.mp3
    لینک را گوش بده و به لحن ها دقت کن.

    فعلا در همین حد به ذهنم رسید. بعدا شاید دقیق تر پستت و سوالاتت را خوندم.
    موفق باشی دوست خوبم

    - - - Updated - - -

    راستی عشق آفرین جان من خیلی وقت پیش یکم از یه ویدئو را دیدم که در مورد برخورد با افراد عصبانی بود ولی وقت نشد دانلودش کنم. الان که اومدم دوباره تو اینترنت پیداش کردم ولی برای من باز نمیشه. می گم حالا شما نگاه کن ببین برای شما باز می شه؟ و اگر تونستی ببینی به من هم اطلاع بده که خوبه یا نه.(چرا برای من باز نمیشه؟)
    این لینک:
    http://iran20.org/videos/29-video/144-clipasabani.html
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : پنجشنبه 19 آذر 94 در ساعت 21:31

  4. 5 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    m.reza91 (جمعه 20 آذر 94), فدایی یار (پنجشنبه 19 آذر 94), باغبان (جمعه 20 آذر 94), ستاره زیبا (پنجشنبه 19 آذر 94), عشق آفرین (جمعه 20 آذر 94)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    ممنونم از وقتی که گذاشتی هدی جان. کلیپ ها خیلی خوب بودن.

    میدونی عزیزم یکم تشخیص کودک و والد و بالغ برای من دشواره. دلیلش هم اینه که فوق العاده دل رحمم. یعنی این بر خلاف تصور یکی از نقاط ضعف منه که خیلی ها هم ازش سوء استفاده میکنن.

    مثلا اون موقع مکالمه من با خودم اینجوریه... حق داره ماشینش خسارت دیده، از عصبانیت این حرفا میزنه، خب اعتماد کردن سخته، میترسه خسارت ندی و در بری، اتفاقیه که متاسفانه تو جامعه زیاده، این قاطی کرده، وای چقدر حرف میزنه، خدا به داد زنش برسه، حالا اگه نگفت عمد زدی. خخخخ ، دیدی گفتم، دیوانه است. تورو خدا ببین چه ادایی در میاره خخخخخ. یه فرد جاهله. تو بزرگواری کن. این آدم شریه، محلش نذار و قاطع باش، چی گفت؟ تهدید کرد؟ آره انگار، بذا ببینم میخواد چیکار کنه مثلا....

    اون موقع شدیدا میلرزم... اما خودمو کاملا خونسرد میگیرم و با خونسردی کاریو که طرف لجش در میاد انجام میدم. بعد یهو جدی میشم گردنم سفت میشه تیک میگیرم ،چند بار سرمو غیر ارادی تکون میدم (و این نشون میده از لحظاتی که باهاش مدارا کردم پشیمونم.) و به خودم میام که عصبانیم. یه داد میزنم همه سر جاشون خشکشون بزنه. اگه چیزی دم دستم باشه میشکونم. پرت میکنم، و بعد باز ساکت میشم یه جوری طرفو نگاه میکنم و نفس زنان میرم به سمتش که همون موقع میدونه دارم میرم به قصد کشتنش. دیگه اصلا نمیدونم به چی فکر میکنم. و واقعا اون موقع توانم ده برابر میشه. مثلا 4 نفر از همه طرف منو گرفته بودن نمیتونستن برگردونن عقب. در حالی که 50 کیلو بیشتر نیستم.
    و نمیدونم شاید وقتی میفهمم طرفم ترسیده بد عادت میشم این کارو تکرار کنم. و برعکس وقتی کسی تهدیدم کنه و عصبانی شه و بخواد بهم آسیب بزنه اصلا کم نمیارم و ترسی بروز نمیدم دست پیش میگیرم پس نیوفتم.

    نکته بعدی اینه که خیلی مغرورم. طعن و کنایه متوجه نمیشم و اهمیت نمیدم تا وقتی یکی بخواد غرورمو بازی بده. خودخوری نمیکنم. تو خودم نمیریزم. اما به بعضی چیزا حساسم.. مثلا گفت دزد، گفت خلافکار، گفت مبتدی، واسم مهم نبود چون با من آشنایی نداره... تهدید کرد یکباره رنگ من عوض شد.

    و مکالمه من توی این 2 ساعت با آقا چی بوده؟
    بله، میپذیرم که من مقصر بودم، عذر میخوام به هر حال من خسارت شما رو کامل پرداخت میکنم. الان پلیس میاد هرچه قانون تدبیر کنه من در خدمتم. قانون اینجوری صلاح دیده، من کارت شما رو نمیدم. عصبانیت شما رو درک میکنم، من هم از این پیشامد عصبانی هستم پس لطفا تمامش کنید. اسمش تصادفه یعنی یه اتفاق غیر عمد و پیش بینی نشده. یعنی میفرمایید من شما رو تعقیب کردم بزنم؟ اجازه بدین برم کار دارم... و بعد اون ماجراها.
    یعنی به هیچ صراطی مستقیم نبود. ور ور ور ور سرم رفت.

    مورد بعدی که شناخت لحظه عصبانیتم رو سخت میکنه اینه که در حال نرمال وقتی عصبانیم همش میخندم. حرف میزنم، شیطنت میکنم. شوخی های بی مزه. اول همه باهام میخندن. دیگه کم کم میفهمن تو حال خودم نیستم. منم حس میکنم متوجه حالم شدن، سعی میکنم تنها شم یه گوشه اشک میریزم و خودمو سبک میکنم. یعنی اصلا دلیل ناراحتیمو نمیدونم. و چون همیشه در حال شوخی کردن با دیگرانم دقیقا نمیدونم کی این شوخی نرمال عصبی شد.

    مثلا وقتی آقا به من میگه دزد من تصورم اینه که یه چشم بند مشکی بستم مثل لاکپشت نینجا، کلت گرفتم سمتش میگم از ماشین پیاده شو، پول و مدارکتو رد کن بیاد... بعد تو ذهنم میخندم از تصور خودم و حرف ایشون دیگه نمیدونم از این حرف ناراحتم.

    البته این شدت عصبانیت چند سالی یک بار واسم رخ میده و حتی میشه گفت زیادی با دیگران خوش برخوردم و وقتی بخوان ویژگی مثبتی ازم بگن از همین مورد یاد میکنن. سالی یک دو بارم شاید مثل دانشگاه صدام بره بالا و دوتا امر و نهی .

    به اینم واقفم که عصبانیتی که از سر گذروندم ممکنه منو راهی زندان کنه، منجر به قتل شه، شاید اگه نمیخواستم جولان دادنمو به رخ بکشم، به جای اینکه ماشین عقبی رو بزنم خودشو زیر میگرفتم و این کارو واقعا میکردم تو اون حال. واسه همین میخوام هدایتش کنم. چون یه روز واسم دردسر میشه. اما خب واقعا واسه منی که هم فوق العاده احساسیم هم فوق العاده منطقی تشخیص اینکه با کدوم بعد خودم درگیرم مشکله. یا بهتره بگم کودک من بالغانه حرف میزنه بر من مشتبه میشه.

    راستی دومی هم برای من باز شد و عالی بود. تشکر میکنم.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  6. 3 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    m.reza91 (جمعه 20 آذر 94), مصباح الهدی (شنبه 21 آذر 94), باغبان (جمعه 20 آذر 94)

  7. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,422
    سطح
    100
    Points: 90,422, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,825

    تشکرشده 6,800 در 2,376 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم عشق آفرین


    باید قبل از عصبانیت چند تا تکنیک بلد باشیم :


    1 ) وقتی آدم عصبانی میشه - ارزشش کم میشه - یعنی چی؟

    یه کتری وقتی جوش می یاد - آبش کم میشه - چون ارزش یه کتری به میزان آب درونشه !

    وقتی عصبانی میشیم این جوری میشیم .

    مثلا طرف داره بدترین توهین ها را میکنه - باید حکایت کتری در ذهنمان باشه !!!!

    .........................

    2 ) در هنگام عصبانی ، قیل از اینکه تبدیل به لاک پشت های نیجا بشیم ، باید خودمون را به عنوان یه فرد دیگر - به عنوام به فرد سوم شخص دیگر ببینیم - که داره ماجرا را می بینه !! ( شما و طرف مقابل )

    وقتی از بُعد معنوی خودمان و طرف مقابل را نگاه کنیم - بهتر می تونیم تصمیم بگیریم !!

    ...........................


    3 ) تکنیک نارنگی : ما اگر نارنگی را تو دستمون فشار بدیم ، له میشه !

    باید نارنگی را پوستشو بکنیم ( بدرد شما خانم ها می خوره )

    باید با لطافت و محبت و از درون باهاش صحبت کنی - به طوری که اون بفهمه از درون خیلی آرومی !!!

    و......


    ......................


    شما اولین خانم در جهان هستید که بعد از 6 سال تصادف کردید

    جای تقدیر داره

    و به سپاس این فداکاری و محبت و کار بشر دوستانه ، من این گل را به شما هدیه می دهم :





    ویرایش توسط باغبان : جمعه 20 آذر 94 در ساعت 15:50

  8. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    user0 (شنبه 21 آذر 94), فدایی یار (شنبه 21 آذر 94), مصباح الهدی (شنبه 21 آذر 94), عشق آفرین (شنبه 21 آذر 94)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 آذر 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-13
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,062
    سطح
    17
    Points: 1,062, Level: 17
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 65 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عشق آفرین عزیز اگه این عکس العمل همیشگی شماست رفتار شما به نظر می رسه از نوع متفعل - پرخاشگرانه است. در جامعه ای که در تمام سطوح اجتماعی توهین و افترا و تهمت به راحتی از دهان همه خارج می شه همه ما در معرض اینگونه رفتارها قرار داریم . رفتار ابتدایی شما نشانه عقلانیت و شعور اجتماعی و فهم بالای شماست که متاسفانه در اوضاع کنونی خریدار چندانی نداره. بدبختانه اکثر ما از حقوق شهروندی بی اطلاع هستیم و نمی دانیم که قوانین و اصولی توسط قانونگذاران تصویب و پیش بینی شده و همچنین مجازاتهای شدیدی برای فحاشی بد دهنی و هتک حرمت در نظر گرفته شده. توصیه من به همه بخصوص خانمها این است که در چنین مواقع تهدید به تماس با پلیس و یادر موارد جدیتر تماس با 110 موجب فرار و یا درگیر شدن این افراد بی حرمت با قانون خواهد شد . لطفا از دردسرهای بعد از شکایت قانونی نترسید و به جای تخریب روان و بروز رفتارهای خشونت آمیز از حقوق خودتون دفاع کنید

  10. 2 کاربر از پست مفید رهدخت تشکرکرده اند .

    باغبان (شنبه 21 آذر 94), عشق آفرین (شنبه 21 آذر 94)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    تشکر و سپاس فراوان از شما آقای باغبان و خانوم رهدخت.

    آقای باغبان فکر میکنم این دیدگاه شاید مقداری ایده آل گرایانه باشه. چون من یک لحظه توی شرایط غیر منتظره و پیش بینی نشده ای قرار گرفتم، کمی ترسیدم و دلهره دارم و تجربه اولم هست، دارم به عواقبش فکر میکنم... واقعا بعیدi که اون لحظه تو فکر کتری و نارنگی باشم.

    ممکنه ایده آل ما این باشه که وقتی کسی دیر میاد سر قرارمون بهش بگیم: عزیزم چرا دیر اومدی؟ اوضاع روبراهه؟ یا لبخند بزنیم و بگیم این روزا شهر خیلی ترافیکه، حتما تو ترافیک اذیت شدی...

    خب احتمالا این حرفا رو میشه توی کافی شاپ یا پارک زد. نه در برخورد با کسی که بلیط هواپیما و پاسپورتت دستشه و گیت رو بستن و داری از پرواز جا میمونی. چون اون موقع هی دلشوره و استرس و ناراحتیت افزون میشه و میدونی دچار دردسر میشی و حتتتتما باید امروز خودتو برسونی مقصد.

    احتمالا بلیط رو با عصبانیت میگیری و داد میزنی کجا بودی؟ بعد با عجله میری سمت سالن، راهتو میبندن. ای بابا بار که ندارم، آها منتظرین یکی نیاد بلیطشو فرست کلاس بفروشین...

    آدم توی بحران نمیتونه منطقی عمل کنه و حرف بزنه. واسه همین من سعی کردم دو ساعت ایشون رو درک کنم و بر عصبانیتشون افزون نکنم.

    البته این رفتار هم صحیح نیست، ولی دیگه واقعا کسی میتونه این مرحله رو به خیر و خوشی سپری کنه که در پس اتفاقات تعابیری فرای اتفاقات ظاهری ببینه. و نیاز به بصیرت و روشن بینی شدید داره که بگه: توکلم به خداست، حتما حکمت محکمی پشتشه. خدا رو شکر مطمئنم از یک اتفاق خیلی بد رهایی پیدا کردم.

    واقعا ایمان قوی و راه طولانی میخواد که آدم به این بصیرت برسه و بتونه دانش تئوریش رو عملی کنه.

    این پیشنهادات شما رو شاید بتونم در برخورد فردا در اداره بیمه به کار بگیرم. از حالا میتونم با این ذهنیت برم و حواسم باشه با توجه به سابقه شون اصلا نباید اهمیتی به صحبت هاشون بدم و حتی جمله بندی هامو از الان با توجه به شناختی که ازشون به دست آوردم انجام دادم و دقیقا میدونم میخوام چیکار کنم. انشاءالله خیره.

    خانوم رهدخت، همانگونه که پیشتر گفتم تشخیص منفعل بودنم دشواره. میدونم هستم. اما دقیقا کی؟ با چه معیاری؟

    - آیا من خجالتی هستم؟

    نمیدونم! من راحت کنفرانس میدم، سر کلاس 20 بار هم نفهمم باز میپرسم. اگر تمرین نداشته باشم دلیلی نمیارم با اعتماد به نفس میگم وقت داشتم اما تنبلی کردم. همه جا بلند و رسا صحبت میکنم. از ابراز علاقه، ناراحتی، پشیمانی، عذرخواهی و ... ابایی ندارم، مشکلمو خودم حل میکنم. لازم ببینم انتقاد کنم با خوشرویی این کارو میکنم ، با غریب و آشنا شوخی میکنم، حتی در برخورد اول .... اما: دلم نمیاد به کسی مستقیما نه بگم . تحمل شرمنده کردن کسی رو ندارم، مثلا اگه جایی نشسته باشم یه خانوم مسن بیاد جا نداشته باشه راحت نیستم بگم مادر بفرمایید شما بشینید. با یه بهانه پا میشم که بشینه. میگم حالا پیر شدن و ناتوانیش رو به روش بیارم و جوانی خودمو به رخ بکشم؟ یک بار یه نفر اسپند دود میکرد. سر راه جلو یه مغازه ایستاده بود و قرآن میخوند. به نظر فقیر میرسید و چشماش عفونت کرده بود. منم یه پولی بهش دادم. گفت نه خانوم من فقیر نیستم. انقدددددر خجالت کشیدم که نگو. هنوز که یادم میاد بغضم میگیره. فکر میکنم تحقیرش کردم. اگر بخوام ارتباطم رو با یکی قطع کنم مجبورم پیام بدم بهش و تمام کنم و پاسخشو نخونم. چون اگه بخونم نمیتونم تصمیممو عملی کنم. کسی ازم تعریف کنه قرمز میشم، خجالت میکشم واسه مبلغ کمی از بقیه پول منتظر بمونم و یکم معذبم و تو رودربایستی گیر میکنم...

    - آیا من اجتماعی هستم؟

    نمیدونم! 500 تا دوست و رفیق و آشنا دارم و با هیچکس رفت و آمدی ندارم. معمولا خونه ام یا کلاس . سرم تو لاک خودمه. کاری به کار کسی ندارم و همین انتظارو از بقیه دارم. فقط حوصله دارم دو سه ساعت بریم مهمونی، اون موقع هم که مهمونی ام مجلس دستمه. اگه مهمون بیاد هم فقط چند ساعت تحمل میکنم و بعد چه بره چه نره میرم دنبال کارای خودم. از رسم و رسومات الکی بدم میاد و ملاک رو راحتی خودم یا طرف مقابل میدونم. شوخ طبعم اما سنجیده گو هستم، و کاملا محترمانه و به قولا لفظ قلم حرف میزنم. به وقت جدیت هم چهره ای کاملا آروم و پذیرا دارم. ولی میلم به اینه که تو لاک خودم باشم. به تنهایی احتیاج تام دارم.

    - آیا همیشه پرخاش میکنم و کم صبر و حوصله ام؟

    نمیدونم. اگه 3 ساعت تو صف باشم بازم لبخند میزنم. خودمو سرگرم میکنم. تو ترافیک ریلکسم. معمولا شرایط رو درک میکنم. انعطاف پذیرم. هر کسی حتی اگه تن صداش بالا باشه، در مقابلش تن صدای من آروم و مهربونه. خیلی کم پیش میاد با کسی درگیر بشم. دلیلش هم اینه که تو فاز نیستم. اصلا نمیفهمم. منتقد نیستم. ممکنه یکی بهم تیکه بندازه، من اصلا نمیگیرم ضایع میشه. چیزیو نخوام بشنوم نمیشنوم و بی محلی میکنم. ولی اگه لج کنم خیلی بد لج میکنم. تا به اونچه که میخوام نرسم اصلا کوتاه نمیام.
    بر خلاف اونایی که زود جوش میارن زودم آروم میشن، من دیر عصبانی میشم، اما مدت طولانی عصبانیم. مثلا دو سه روز.

    -آیا تو خودم میریزم و کینه ای هستم؟

    نه. میمیرم اگه جواب ندم. صاف جواب میدم. ولی ممکنه اصلا جوابی نداشته باشم بدم. مثل همین مورد پیش آمده. یعنی حوصله دهن به دهن شدن با کسی ندارم و این که تو این شرایط اینجوری عصبانی شدم دلیلش اینه که من پاسخ نمیدم واسه اینکه طرف سر رشته حرفو کوتاه کنه. اما شعورش نمیرسه. در حقیقت اون چیزی که منو بر انگیخت حرفاش نبود، وراجیش بود. چون وقتی خودم عصبانی یا ناراحتم ترجیح میدم تنهام بذارن و مقابلم سکوت کنن. کینه ای نیستم. کسی نیست که تا بحال نبخشیده باشم یا قهر باشم. هیچی یادم نمیمونه. اگه کسی واسم ضرر داشته باشه ازش فاصله میگیرم تو ذهنم هیشکی بد نیست و همه رو دوست دارم. حتی همین آقا الان که آرومم عذاب وجدان دارم قضاوتش کردم و الان حسم بهش کاملا خنثی هست، اما محتاط و میدونم باید پرهیز کرد از مصاحبتش.

    همانطور که گفتین متاسفانه اشتباه از من بود و باید با پلیس تماس میگرفتم یا محل رو ترک میکردم. حداقل اینکه بمونم تو ماشین تا موقعیت صحبت نداشته باشه. اما فکر کردم بی ادبی باشه و بدتر شد. عبرت شد دیگه. فردا مکالمات رو کلا ضبط میکنم و حتما تذکر میدم تمایلی به شنیدن صحبت های غیر ضروری ندارم. اگر بخوان بازم این رفتارا داشته باشن، تا بیخ پیدا نکرده زنگ میزنم پلیس.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
    ویرایش توسط عشق آفرین : شنبه 21 آذر 94 در ساعت 18:04

  12. کاربر روبرو از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده است .

    باغبان (شنبه 21 آذر 94)

  13. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,422
    سطح
    100
    Points: 90,422, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,825

    تشکرشده 6,800 در 2,376 پست

    Rep Power
    0
    Array


    سلامی به بلندای آفتاب


    اگر باد نباشد !

    برگ ها هم استوارنند !!

    ولی اگر باد باشد ، کوها سزاوارترند !!!


    بحثی که مطرح هست ، شرایط اوضاع نیست ! - در برخی از موارد باید جدی باشیم و سرسخت !!


    ولی مهم اینکه جدیت یعنی چی ؟
    باید یه جوری به چشم طرف نگاه کنی که جرات نکنه چیزی بگه !!!

    ........................


    به نظرم ما دو تا سیستم می تونیم استفاده کنیم - سیستم دفاعی - سیستم حمله ای !

    وقتی حریف داره حمله می کنه - یکی از کارها این می تونه باشه که با حریف در میدان نبرد درگیر بشیم !!

    ولی خب ، امکان تلفات و ..... هست !

    ولی یه تکنیک این هست که حریف را یه سمت تله ای از قبل کار شده هدایت کنیم و با هوشیاری به قول یه بنده خدایی کلکش را بکنیم !!

    مثلا من خودم داشتم می رفتم ، از کوچه یه ماشین با سرعت زیاد جلوم ترمز کرد - هر چی دوست داشت گفت ( نمی دونم چطوری دلش اومد ) - جلوی این همه آدم

    بهش نگاه کردم - و گفتم ببخشید - تقصیر من بود !

    بنده خدا تعجب کرد !!

    چون انتظار نداشت لبخند بزنم - انتظار داشت مثل خودش باهاش حرف بزنم

    یه جورایی تو تله من افتاد !!!!

    ( منظورم از تله این جور چیزهاست !)


    باید یه نشونی داشته باشی که همیشه یادت باشه ، عشق آفرینی

    مثلا یه انگشتر - وقتی داری عصبانی میشی بهش نگاه کن که یادت نره


    .........................

    اگر با دیپلماسی جلو بریم ، به نظرم موفق تریم !!


    برای اینکه تکنیک کتری یا نارنگی یا پرتغال را یادمون نره باید در خلوت خودمان ، سکوت فکر را یاد بگیریم - با تمرین زیاد - اصلا حرف های دیگران را نمی شنویم !!!


    ...................

    یا می تونید یه شعر بهش بگید مثلا :

    با الهام از حامد زمانی :


    بیا به جرم تصادف منو بکش ، ولی برو

    نگاه کن این خانم تنها و خسته رو ،

    تو را به جون خاطرات خوبت برو

    تو را به جون خاطرات تلخت برو


    ................


    ولی در کل ، من شما را خانم قو ای دیدم

    بالاخره اتفاقه، پیش می یاید .

    مراقب باشید .


    ویرایش توسط باغبان : شنبه 21 آذر 94 در ساعت 19:42

  14. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    عشق آفرین (یکشنبه 22 آذر 94)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    ممنون آقای باغبان.

    رفتم امروز. احترام گذاشت، احترامشو گذاشتم. باز شروع کرد داد و بیداد، منم جوابشو دادم. :|
    نمیشه :|

    میخواست ازم اخاذی کنه :|
    بعدم خودش زنگ زد پلیس، پلیس حق رو به من داد ضایع شد :|

    لجش گرفت گفت پس باید خسارت خواب ماشین و افت قیمتشو بدی. گفتم بدو دنبال شکایتش. هرچی دادگاه گفت در خدمتم.

    واقعا تحمل ندارم کسی بهم زور بگه.

    من که هرچه قانون بگه به ایشون تقدیم میکنم. ایشالا خدا بهش کمی انصاف و معرفت عطا کنه و اگر من گناهی کردم که مستحق سر و کله زدن با ایشونم ایشالا خدا منو مورد عفو و لطف خودش قرار بده و خودش جوابمو بده اما به بنده هاش وا نذاره.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  16. 2 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    m.reza91 (دوشنبه 23 آذر 94), باغبان (دوشنبه 23 آذر 94)

  17. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,422
    سطح
    100
    Points: 90,422, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,825

    تشکرشده 6,800 در 2,376 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم عشق آفرین


    شما یه شیر زنی هستید برای خودتون

    خیلی خوبه .


    راستی اگر داره آبجی ما اذیت میکنه ، بگید لاک پشت ها ی نینجا بیان کمک :

    ( فدایی دار - محمد رضا 64 - ام محمد رضا - محمد 93 ( معلوم نیست کجاست - تو آخرین ماموریت ......؟؟؟ ) - حامد - خاله قزی - باغبان و ....... )


    خلاصه به کمک ما حساب کنید .


    مراقب خودتون باشید .


    ویرایش توسط باغبان : دوشنبه 23 آذر 94 در ساعت 00:11

  18. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    m.reza91 (دوشنبه 23 آذر 94), عشق آفرین (دوشنبه 23 آذر 94)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array


    آقای باغبان تماس گرفتم یکی از وکلا شرایطشو گفتم، گفت به هیچ عنوان شامل خسارت افت و خواب ماشین نمیشه. حتی یک ریال پول ندین. حتی چون کارش مصداق اخاذی بوده میتونی شکایت کنی ازش.

    واقعیتش الان دیگه قضیه فرق میکنه، میخوام جلو رفتاراشو بگیرم واسش عبرت شه.
    من چندین سال پیش با راننده سرویس دچار مشکل شدم، مدیر و مسئول سرویس و شورا حل اختلاف و همه میگفتن یه پولی بهش بده بره. اما من کوتاه نیومدم. چون یکی از بچه ها رو پیاده کرد و ازش پول زور گرفت. بچه ها میخواستن بهش پول بدن من اجازه ندادم. تازه 18 ساله شده بودم، اما تا دادگاه آخرم رفتم و معلوم شد حتی باید یه مبلغی بهمون برگردونه، معلوم شد معتاده و کارش رو تو تاکسیرانی از دست داد. معلوم شد مدرسه این سرویس رو بدون مجوز تاکسی رانی راننده مدرسه کرده و فاقد بیمه و ... هست.

    برای من پول مهم نیست. حتی بقیه پول رو گذشتم ازش. اما دیگه کسی مثل ما قربانیش نمیشه. میفهمه یکی هم هست که جلوش وایسه. باج دادن یعنی پر رو کردن افراد شیاد. اگه فردا این بازی هارو سر یکی دیگه آورد من مسئولم که پرروش کردم.

    البته که من همیشه مورد لطف و التفات شما برادران نینجای گرامی هستم. ولی واقعا کاش اینروزا داداشام کنارم بودن و یکم غیرتی بازی در میاوردن. اصلا همین که شما اسم برادران سایت رو بردین اعتماد بنفسم بالا رفت. دیگه فاتحه خودشو بخونه.

    ممنون که کنارم بودین.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  20. 2 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    m.reza91 (دوشنبه 23 آذر 94), باغبان (دوشنبه 23 آذر 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ازسکوت و کوتاه اومدن دربرابرعصبانیت های شوهرم خسته شدم
    توسط azalia در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 13 تیر 94, 17:15
  2. از حساسیت و عصبانیت های خودم به شدت خسته شدم کمکم کنید
    توسط atis در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 مرداد 91, 17:26
  3. در برابر عصبانیت شوهر چه باید کرد ؟
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 08 آبان 90, 09:37
  4. ده عادت مردانه و عصبانیت زن ها
    توسط ani در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 خرداد 89, 12:22
  5. عصبانیت شو هرم
    توسط omidz در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 اسفند 86, 20:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.