به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 32
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 شهریور 97 [ 12:01]
    تاریخ عضویت
    1391-8-09
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    4,694
    سطح
    43
    Points: 4,694, Level: 43
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم

    با سلام خدمت همه دوستان عزیز

    من یه مشکل بزرگ دارم و اینکه همسرم یعنی مرد زندگی من همیشه با من قهر هست.

    بذارید روشن تر بگم.من و شوهرم حدود4سال و 8 ماه پیش با هم عقد کردیم بعد از 3 سال و نیم رفتیم سر زندگی
    در مدت عقد همسرم مدام با من قهر میکرد مثل بچه ها و بعد از 2 هفته آشتی میکرد.

    خیلی عذاب میکشیدم .خوب جلوی خانوادهام.همیشه هم سر مسایل بیخودی.

    موقع عروسی دقیقا 3 روز مونده به عروسی دوباره یه دعوا راه انداخت

    نمی دونم مشکلش چیه

    بعد از عروسی رفتیم طبقه پایین خونه پدرشوهرم زندگی کردیم.
    بعد از 2 ماه رفتن سرخونه زندگی الکی با من قهر کرد و اصلا با من حرف نمیزدوحدود3 ماه باورتون میشه 3 ماه با من قهر بود و فقط برای مسایل زناشویی با من آشتی میکرد و بعدش روز از نو روزی از نو.
    همش به فکر مایحتاج و نیازهای خانواده اش هست.من کوچکترین مسولیتی برای اون ایجاد نمیکنم.
    بعد از این سه ماه پدرو مادرم که فهمیدن اومدن من رو بردن که در این حین مادر ایشون حرفهای بی ادبانه نثار جان بنده کرد.
    من تصمیم به طلاق داشتم و حتی وکیل هم گرفتم ولی در حدو 6 ماه که در منزل پدرم بودم از بس شوهرم امد و رفت و ...واسطه من هم برگشتم البته خونه جدید گرفتیمو
    وقتی برگشتم شوهرم قول داد که عوض میشه و ...
    ولی فقط 3 هفته سرحرفش بود و دوباره با من قهر کرد و الان حدود 1 ماه و نیم هست که با من قهره
    من فکر میکنم از من متنفره که با من حرف نمیزنه و با بداخلاقی میاد ولی اون 6 ماه که میاومد دنبالم که برگرددم رو این که من و اون با عشق ازدواج کردیموو.....
    یا فکر میکنم از ترس مهریه اومده دنبالم.
    خیلی برام عجیبه
    به نظر من خیلی نامرد هست
    من الان نمی تونم به خانوادم بگم دیگه دوست ندارم اونا به خاطر انتخاب من ناراحتی بکشن همش میگم همه چیز اوکی هست.
    باورتون میشه یک کلمه حرف نمیزنه.حتیبعضی وقتا میگم چته خوب من اگه کاری کردم معذرت میخوام ولی اصلا حرف نمیزنه
    حتی برادرم که میاد جلوی اون آبروداری نمیکنه باهاش حرف میزنم جوابم رو نمیده.اصلا یه موجود عجیب غریبه یعنی بیوجدان هست که داره منو اذیت میکنه
    نمیدونم فکرم خرابه.همش دارم به آینده مبهمم فکرمیکنم.خواهش میکنم اگه کسی راه حلی داره منو راهنمایی کنه.
    چون من دارم واقعا عذاب مبکشم

  2. کاربر روبرو از پست مفید lili_2012 تشکرکرده است .

    lili_2012 (یکشنبه 12 آذر 91)

  3. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم

    دوست عزیز به همدردی خوش اومدی

    نگران نباش با امید به خدا و کمک دوستای اینجا زندگیت از این روال بیرون میاد

    دوست خوب میشه برامون بگی دعواهایی که با همسرت داری سر چه مسائلی هست؟

    نقل قول :
    همش به فکر مایحتاج و نیازهای خانواده اش هست.من کوچکترین مسولیتی برای اون ایجاد نمیکنم.

    منظورت از اینکه من براش مسولیتی ایجاد نمیکنم چیه ؟میشه بیشتر توضیح بدی؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    tamanaye man (دوشنبه 29 آبان 91)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 بهمن 91 [ 23:04]
    تاریخ عضویت
    1391-8-16
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    336
    سطح
    6
    Points: 336, Level: 6
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 59 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    قهرهای شوهرم

    سلام واقعاعجیبه دل نداره؟پس واسه چی باهات ازدواج کرده .شایدتوبدخلقی میکنی.یا اون بیماره روانیه

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 تیر 93 [ 00:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-24
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    319

    تشکرشده 338 در 136 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم

    سلام
    دلیل دعواتون چیه ؟سر چه مسایلی دعوا میکنید؟آیا تو دوران عقد،درباره اینکه ایشون مشکل روحی دارن یا نه چیزی متوجه شدین؟

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 92 [ 15:52]
    تاریخ عضویت
    1391-4-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    1,048
    سطح
    17
    Points: 1,048, Level: 17
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    559

    تشکرشده 569 در 163 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم

    شاید همسرت مشکل روحی روانی چیزی داره .. مطمئنی از سلامت روانی کامل برخورداره؟

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 شهریور 97 [ 12:01]
    تاریخ عضویت
    1391-8-09
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    4,694
    سطح
    43
    Points: 4,694, Level: 43
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم

    سلام همه دوستان.

    ممنونم که این همه توجه میکنین

    من و اون قبل از ازدواج با هم آشنا شدیم حدود یک سال و خیلی آدم با فرهنگ بود.
    هم ایشون و هم من دو تا مدرک مهندسی داریم و ایشون هم توی بهترین شرکت داره کار میکنه اوضاع اقتصادیش هم خوبه
    اینا رو میگم تا به موضوع احاطه کنین.
    به نظر من اصلا مشکل روحی روانی نداره اگر مشکل روحی روانی داشت 1
    -
    با دیگران و همکاراش که تلفن میزنن اینقدر خوب صحبت نمیکرد.
    2
    -و موقعیت شغلی و کار همسرم طوری هست که هفته ای حداقل یک بار باید در جلسات شرکتش حضور داشته باشه.پس آدم روانی و افسرده نمیتونه باشه

    حدود 1 سال و نیم از ازدواج خیلی خوب بود و واقعا از اینک باهاش ازدواج کردم راضی بودم
    تا اینکه خانواده همسرم منظورم مادر و خواهر و دختر خاله همسرم در مورد من بدگویی کردن پیش همسرم
    و گفتن زن تو در مورد ما بدگویی میکنه به همه گفته من از اینها خوشم نمیاد و... از این حرفهای خاله زنکی
    و متاسفانه چون همسرم خیلی دنبال حرف گیر هست و از اونجایی که به اونا بیشتر از من اعتماد داشت حرفاشون رو باور میکرد.در صورتی که من هیچ وقت پست سر خانوادهاش صحبت نمیکردم.
    و اینجوری هی دعواهای ما شدت گرفت و شدت
    و اون هی با من قهر میکرد.
    یه مسله مهم دیگه هم که وجود داره اینکه بابای من از لحاظ مالی تو وضعیت نسبتا مناسبی قرارداشت متاسفانه یک سال بعد از ازدواج با من از ایشون کلاه برداری شد.
    پدرم یک خونه داره که به خواهرم که ازدواج میکردند میداد تا در اونجا زندگی کنند هر کدوم حدود 2 سال زندگی کردند
    بعد از کلاه بردای از پدرم،پدرم ناچار شد خونه رو اجاره بده و حتی یکی از خواهرم که تصمیم داشت طبقه پایین پدرم زندگی کنه دیگه باید به پدرم اجاره میداد.
    همسرم همش در دوران عقد به من می گفت که چون همه داماد های پدرت در منزلش زندگی کردند ما هم باید زندگی کنیمو
    و من چون روشهای برخورد با مردان را بلد نبود یعنی سیاستمداری مدام جبهه میگرفتم که تو چرا اصلا بیان میکنی و من دوست ندارم تو در خانه پدرم زندگی کنی.
    خوب من بهم بر می خورد.از اینکه میدیدم خودش به عنوان یک مرد باید شرایط پدرم را درک کند ولی همش توقع بیجا داشت.
    او مدام به من میگفت که باید این اتفاق بیافتد و تا این اتفاق نیافتد ما عروسی نمی گیریم. در صورتی که شرایط مالی اش خوب بود. و من هم لجبازی که نه من به پدرم نمی گویم.
    در صورتی که مادرم یک بار به او پیشنهاد را دا که در منزل پدرم زندگی کنیم .
    ولی من مدام مخالفت میکردم.این شد که او از من فاصله گرفت و مرا دشمن درجه یکش دید.
    ولی من دوست داشتم همسرم مرا حمایت کند او به عنوان یک مرد حق نداشت چشم به داشته های کس دیگری کند.
    اگر من یک بچه یتیم بودم نمی امد مرا بگیرد.
    و بعد از عروسی هم به خاطر لجبازی با من مرا به طبقه پایین منزل پدرش برد که زندگی کنیم

    در مورد سوال شما دوست عزیز که گفتین مسولیتی برایش ایجاد نمیکنم:
    اگر مادر یا پدر و یا خواهرش مریض شوند نگران میشود ولی من نه
    یک هفته قبل از عروسی کل سرویس چوبی برای مادرش گرفت و چند ماه بعد پولش را گرفت در صورتی که برای خرید بازار من تنها یک سرویس طلا گرفتو دیگر هیچ
    خلاصه مادرش و خانوادهاش رو خیلی قبول داره و اونها مدام در مورد من بهش دروغ میگن و من رو که اهل دروغ نیستم و .. و حتی از نظر تحصیلات بالاتر از اونها هستم رو قبول نداره






    به نظرم اون ادم خیلی کینه ای هست.کینه اش هم تمومی نداره.


    میشه راهنمایی کنین به نطرم که خیلی عجیب .خودمم موندم که چه کار باید کنم.بعضی وقتا بیخیال میشم میگم ولش کن و همین جوری به زندگیت ادامه بده.واقعا خسته شدم از این که می بینم خدا همه چیز به دوتامون داده و هیچی برامون کم نذاشته ولی اون متاسفانه با این قهراش روزای خوشمون رو داره هدر میده

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 91 [ 13:29]
    تاریخ عضویت
    1391-8-30
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    227
    سطح
    4
    Points: 227, Level: 4
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم

    سلام منهم مشكلي شبيه مشكل شما دارم
    شوهرم مدام قهر ميكند و اين قهرش رو تا زماني كه من عذرخواهي نكنم ادامه ميده اعصابمو بهم ميريزه هروقت اشتي هستيم بهش ميكم اكه مشكلي هست بامن صحبت كن تاباهم حلش كنيم اما فاىده نداره اون ميكه خودت بايد بدوني من واسه جي قهرم و بياي عذرخواهي كني هميشه هم همين اتفاق ميافته عذرخواهي ميكنم وبعد ميبرسم مشكل جه بوده و ايشان ميكويند فلان فلان. اكثرا دلايل مسخره و الكي اكرهم من هم مثل اون قهركنم منو از خونه ميكنه بيرون و قفلهاي خونه رو عوض ميكنه كه برنكردم. منهم فكر ميكنم شايد دوستم نداره كه اينجوري عذابم ميده جه كنم

  10. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 اردیبهشت 93 [ 10:46]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    283
    امتیاز
    1,981
    سطح
    26
    Points: 1,981, Level: 26
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    439

    تشکرشده 527 در 189 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم

    سلام دوست عزیر من هم دقیقا مشکلی مثل شما داشتم یک سری راهکار بهت میگم انجام بده خودم انحام دادم به کمک افراده همین تالار که جواب داد . قبل شبگم شاید حاضر باشی زهر بنوشی اما این کار ها رو نکنی اما اگه شوهرت و زندگی ات رو دوست داری انجام بده. ببین وقتی میگی شوهرت اومد دنبالت یعنی دوست داره . من و شما باید خدا رو شکر کنیم که شوهرمون اعتیاد به زن بازی ندارن .و خواهشا دیگه پای خانواده ها مخصوصا خانواده خودت رو وسط نکش
    21 - سعی کن اعتماد به نفست رو بالا ببری و از خودت ضعف نشون ندی ، کارهایی که خودم کردم رو می گم :از این به بعد وقتی قهر کرد اصلا خودت رو ناراحت نشون نده به کار های روزمرت برس مثلا غذاش رو درست کن بیار سر میز بگو غذا امادست بشین واسا بیاد نومدبعد خوردن غذات ، غذا رو جمع کن بگو گذاشتم تو آشپزخونه خواستی بخور ، در این مدت بهترین لباس هات رو ت خونه بپوش سعی کن لباس سکسی نباشه هر روز یه لباس با آرایش باش بخند شادی کن با خودت آواز بخون (م یدونم سخته )یه جوری که انگار ه انگار اون باهات قهر ، بزار بفهمه با قهر اون شما خودت رو نمی کشی وتو داری زندگی عادی ات رو انجام میدی
    [color=#000000]2 - گفتی فکر می کنه با خانواده اش مشکل داری : این سوء تفاهم رو شما بر طرف کن .مثلا جلوش به خواهر شوهر یا مادر شوهرت زنگ بزن ( می دونم سخته ) و با لحن خوب و خندان باهاشون صحبت کن یا واسه یه وعده غذایی دعوتشون کن . البته قبلش فقط به شوهرت بگو می خوام خواهر یا مادرت رو امشب دعوت کنم زود بیا . و با روی گشاده ازشون پذیرایی کن . هر 2 روز در میون جلوش زنگ بزن . یا به پدر شوهرت اگه راجت تری باهاش . بزار ببینه که تو با اون ها مشکل نداری و با شخص خود اون مشکل داری
    3 - در مسائلی که پیش میاد طرف خانوادت رو نگیر ( نصف دعوا ها زن و شوهر سراینه )
    4 - اصلا تو واسه قهر جلو نرو و منت نکش
    5 - وقتی واسه مسائل جنسی میاد سراغت باهاش آشتی نکن ، چشم تو چشم نشو باهاش اما رابطه رو باهاش داشته باش . و در طول مدت رابطه هیچی نگو
    6 - کار هایی که اشتراک دو نفرتون رو می خواد انجام بده ( مثلا برای خودم ، به خودش نگفتم ، تو یک جمع به مادرم گفتم می خوام دهه اول مجرم رو روزه بگیرم ،که اون هم بشنوه ، فرداش فقط پرسیدم شما هم روزه می گیرید گفت آره (حرف زد ) ) حالا تو هم فکر کن ببین چه کار های اینطوری میتونی بکنی
    7- به خدا نزدیک شو ، نمازت رو بخون . بزاراون هم ببینه .
    8 - همیشه اون رو پیش همه بالا بالا ببر و بکو دوستش داری مخصوصا جوری که بشنوه
    عزیز این هایی که گفتم شاید یک روزه انجام نشه اما تو هم مثل من سعی کن واسه من که داره جواب میده هم خودم آرومم هم اون بهتر شده . شاید یک ماه دو ماه طول بکشه . ضمنا هر یک قدمیکه اون واسه آشتی برداشت ( غیر از شب ها واسه رابطه ) تو هم یک قدم بردار . نگو حالا که اون اومدمن باید طاقچه بالا بزارم
    امیدوارم واسه تو هم جواب بده

  11. 9 کاربر از پست مفید sare jo0on تشکرکرده اند .

    sare jo0on (سه شنبه 30 آبان 91)

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 شهریور 97 [ 12:01]
    تاریخ عضویت
    1391-8-09
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    4,694
    سطح
    43
    Points: 4,694, Level: 43
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم

    سلام دوستای خوب و مهربونم

    من دقیقا دارم تقریبا 2 هفته است که این جوری که میگین عمل میکنم.
    اولش که باهام حرف نمیزد حالا روزانه 1 جمله حرف میزنه.


  13. 3 کاربر از پست مفید lili_2012 تشکرکرده اند .

    lili_2012 (پنجشنبه 09 آذر 91)

  14. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 اردیبهشت 93 [ 10:46]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    283
    امتیاز
    1,981
    سطح
    26
    Points: 1,981, Level: 26
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    439

    تشکرشده 527 در 189 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم

    ادامه بده انتظار معجزه در یک روزرونداشته باش شاید طول بکشه اما جوا یمی ده
    در این مدت رو خودت هم کار کن که به خودت و نفست و خدا بیشتر متکی باشی تا به شوهرت

  15. 3 کاربر از پست مفید sare jo0on تشکرکرده اند .

    sare jo0on (یکشنبه 12 آذر 91)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منفی بافی های مادرم به اوج رسیده و من به شدت ضعیف و آسیب پذیر شدم
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 تیر 95, 11:28
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 خرداد 95, 23:02
  3. پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 94, 23:28

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.