قبلا بعضی از دوستان راهنمایی کرده بودند، ولی جواب درستی دستگیرم نشد، لذا از مدیران همدری و دوستانی می خوام که نظرشون رو بدند.
27 ساله شدم. کارشناسی ارشد. دو جا کار میکنم .اهل ورزش . منزل شخصی هم دارم البته با تشکر از خدا به مقدار دو عدد . بیشتر از درآمدم قسط دارم. اهل دوست و رفیق نیستم. با جنس مخالف تا حالا هیچ رابطه ای نداشتم. آدمی هستم که همیشه از موضع قدرت حرف میزنم، برای همین همیشه اطرافیانم از من مشاوره میگیرند و یا کمک میخواند ( البته همین مورد شده بلای جونم) شاید اندکی هم مغرور باشم. از جواب نه شنیدن تو هر زمینه ای پرهیز میکنم. برای همین همیشه همه جنبه ها رو میسنجم و بعد اقدام میکنم.
حال با مشخصات فوق بسیار احساس تنهایی می کنم. نیاز به داشتن همسری مهربان و هم کفو رو در خودم به شدت احساس میکنم. همه همکاران و اطرافیانم تو این چند وقته مزدوج شدند یا بچه دار شدند.
مشکلم اینجاست که نمی تونم به خانواده بگم برام آستین بالا بزنند. شاید به خاطر همون غروره است. شاید هم چون آدم خجالتی هستم، روم نمیشه. همه اطرافیانم چون منو میشناسند میگند بیشتر از سنت هستی و وقت ازدواجت گذشته و همیشه خانواده رو سرزنش میکنند. ولی اونا هم به طور خود جوش کاری نمیکنند.
شاید چون خواهر مجرد بزرگتر دارم، یا اینکه از صبح تا شب سره کارم یا اینکه هنوز به سن کافی نرسیدم یا اینکه دوری ام رو نمیتونند تحمل کنند یا اینکه می دونند بودجه کافی ندارم برای امر ازدواج اختصاص بدم و یا .............
از طرفی من یه ذره ایده آل هام زیاده، چه جوری بهشون بگم زن میخوام تازه بعدش بگم چه مشخصاتی داشته باشه!!!!!!!!!!!!!!!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)