سلام
خوبید؟؟خوبم.
نمیدونم این مشکل من غیر عادی هست یا عادی؟؟
فکر کنم به افسردگی فصلی دچار شدم.
پاییز که برای خیلیا قشنگ و شاعرانه است برای من حوصله سر بر و ناراحت کننده است.
هوا زود تاریک میشه..تعداد کلاغا که ازشون بدم میاد زیاد میشه.هوا سرد میشه منم سرمایی هستم.
تقریبا هرسال این موقعها یه جوری میشم..تنهایی انگار بیشتر سرک میکشه.
تقریبا هرسال به جز پارسال که شدیدا تحت تاثیر همدردی بودم :) یک یا چند رابطه دوستی رو قبول میکردم که زود هم سر و تهشو هم میووردم..
نمیدونم چم میشه..دلم میخواس یه دوستی معمولی با یه پسر شروع کنم اما حتی حوصله اینکارو هم ندارم.
چند روز پیش که در حال صحبت با یه اقایی بودم..و اون داشت شرایط ازدواجشو بهم میگفت دلم میخواس بهش بگم میای دوست معمولی شیم اما نگفتم..
دوست معمولی چه صیغه ایه؟؟یه پسر چطور زیر بار همچین چیزی میره؟؟اصلا چطور ممکنه؟؟
نمیدونم..درسته یه نفرو وارد این بازی کنم که حوصله سررفته منو سرجاش بیاره و بعد بهم بزنم و اون حیرون بمونه که چی شد؟؟
باور کنید تب ندارم..سرما خورده بودم اما خوب شدم..
...هذیون نمیگم.
نمیشه هم با یکی وارد فاز ازدواج شم چون حوصلم سررفته...
با دوستام کافه که میرم..پسرا میان..هستن.
دورم همه تو این فازا هستن...
همه که میگم یعنی همه
بهم نخندینا..واقعا سردمه..و کلافه ام..
گاهی وسوسه میشم..
موفق باشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)