به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 92 [ 20:22]
    تاریخ عضویت
    1390-4-28
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 63 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    میخوام جدا بشم....وقتی زیادی ام

    سلام . آره بازم منم. اومدم بگم هر چی سعی کردم این زندگی درست نشد. خیلی ضربه خوردم. خیلی زیاد اما هر بار پا شدم. اما وقتی شوهرم خودش نمیخواد چی کار کنم.پست های منو خوندین.
    -- با دوست من بیرون قرار گذاشت و چه حرفایی که بینشون زده نشد...گذشتم
    -- رو گوشیش دیدم مسیج داده بود "سلام زهره کجایی جیگر میخوامت ....میخوام اون بدن سک......ی تو ببینم و این چرت و پرتا......برگشت گفت دوستمه پسره با هم شوخی داریم.....گذشتم
    ---دوباره رو گوشیش دیدم یکی بهش زده بودی"چرا اومدی محلمون و منتظرم موندی؟خوبه من میتونم پا رو نفس خودم بذارم.....دوباره گفت پسره ....زنگ زدم دختر بود....گذشتم
    ---هر بار که مامانم میخواست بره مسافرت هی به من میگفت باهاشون برو..در حالی که بر عکس باید باشه. من بگم برم و اون بگه نه با هم بریم. چند بار با همین اصرار هاش من رو فرستاد برم...وقتی برگشتم یه بار متوجه شدم به نظرم اصلا رو تختمون نخوابیده بود این چند روز که نبودم....
    -دوباره دیشب گفتم مامانم اینا میخوان برن مشهد گفت برو باهاشون.چون منم هفته بعدش میخوام برم مشهد تو تنهایی ،تو هم با مامانت اینا برو.میگم دوست دارم اگه تو تنها میری ف بگی عزیزم ایشاله خودم میبرمت نه اینکه با اونا برو.....
    -پریشب جلوی من رمز موبایلش رو زد و فهمید که من دیدم همون موقع به آنی عوض کرد....

    میدونید انقدر چیزای دیگه ازش دیدم که متنفر شدم ازش. میدونید چند بار به دخترا زنگ زدم و گفتم شما با شوهر من چی کار دارید. مثلا یکی براش مسیج داده بود "دلم برات تنگ شده"یکی نوشته بود دوست دارم"یکی نوشته بود میخوان با زور شوهرم بدن "بکی به شوهر من نوشته بودمیخوام امتحانت کنم "....هر بار زنگ زدم هر با تحقیر شدم
    واقعا حس میکنم اضافی هستم تو زندگیش. چرا باید تحملش کنم؟ خوب من میرم اونم را حت به گند و کثافت کاریاش برسه .غیر از اینه؟ وقتی نمیتونه به زندگی پایبند باشه چرا من باید بمونم؟ میترسم به خاطر لجبازی باهاش منم برم سراغ یه نفر دیگه. هر با ر به خدا پناه میبرم من رو از گناه حفظ کنه اما دیگه نمیخوام ادامه بدم.....نمیخوام

  2. 3 کاربر از پست مفید baran-tanha تشکرکرده اند .

    baran-tanha (سه شنبه 05 مهر 90)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: میخوام جدا بشم....وقتی زیادی ام

    سلام
    باران عزیز چه کار هایی کردی که میگی تلاش خودم و کردم اما فایده ای نداره؟
    ایا فقط همین گذشت کردن ها رو می گی یا راهای دیگری هم رفتی و جواب نگرفتی. اگه رفتی بگو چه کارهایی کردی که می گی جواب نداده.
    منتظرتیم.

  4. کاربر روبرو از پست مفید sisili تشکرکرده است .

    sisili (سه شنبه 05 مهر 90)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 92 [ 20:22]
    تاریخ عضویت
    1390-4-28
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 63 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میخوام جدا بشم....وقتی زیادی ام

    کلی کتاب خوندم سی دی خوندم. سر دیر اومدناش بهش گیر نمیدادم. تا دیر وقتتا 3 - 4 صبح پای کامپیوتر بود کاری به کارش نداشتم ،هر وقت می اومد یا دیر می اومد ،خونه مرتب بود، من بهترین لباس رو داشتم و همه چی آماده بود، تو زندگی پشتش بودم ،تشویقش کردم ارشدش رو بخونه ،هر وفت سر هر کاری میرفت انقدر ازش تعریف میکردم و تمجید که باعث شد به پست های بالای مدیریتی برسه. در مقابل قول هایی که میداد و عمل نمیکرد مثل مسافرت رفتن، در مقابل کارهای خانواده اش ،...هیچ غری نزدم. اذیتش نکردم. فقط آرامش میخواستم. ضمن اینکه شما خودت رو بذار جای من . یه همچین مسیجی ببینی. چه ضربان قلب و استرسی میگیری. بعد هم توضیح بخوای و یه مشت دروغ بشنوی. و میدونی درست دیدی اما بگذری. کم چیزیه؟؟ نمیدونم چرا نمی چسبه به زندگیش. دیشب بهش گفتم نمیدونم تو چی میخوای. اما من که دیگه نمیدونم چی کار باید بکنم. من میرم تو راحت به کارات برسی

  6. 2 کاربر از پست مفید baran-tanha تشکرکرده اند .

    baran-tanha (سه شنبه 05 مهر 90)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 92 [ 20:22]
    تاریخ عضویت
    1390-4-28
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 63 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میخوام جدا بشم....وقتی زیادی ام

    چیزای دیگه هم بوده که یادم میاد....تو فیس بوک برای خودش ای دی دخترونه ساحته بود دخترا رو سرکار میذاشت....عکس دخترای فیس بوکی رو جمع میکنه ....کیلی فولدر ازشون داره. کلی عکس و فیلم سک.....ی جمع کرده که وقتی ازش خواستم پاک کنه ف پاک کرده بود رو سی دی ریخته بود،چند بار وقتی داشت با خودش کاری میکرد.......دیدمش..ناراحت شد اما فایده ای نداشت.میدونین از این چیزا دیگه خسته ام. به نظمر امیدی به اصلاحش ندارم. هر بار دیدم و بخشیدم و گذشت کردم. اما تا کی؟؟؟؟؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید baran-tanha تشکرکرده است .

    baran-tanha (سه شنبه 05 مهر 90)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 92 [ 20:22]
    تاریخ عضویت
    1390-4-28
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 63 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میخوام جدا بشم....وقتی زیادی ام

    چیزای دیگه هم بوده که یادم میاد....تو فیس بوک برای خودش ای دی دخترونه ساحته بود دخترا رو سرکار میذاشت....عکس دخترای فیس بوکی رو جمع میکنه ....کیلی فولدر ازشون داره. کلی عکس و فیلم سک.....ی جمع کرده که وقتی ازش خواستم پاک کنه ف پاک کرده بود رو سی دی ریخته بود،چند بار وقتی داشت با خودش کاری میکرد.......دیدمش..ناراحت شد اما فایده ای نداشت.میدونین از این چیزا دیگه خسته ام. به نظمر امیدی به اصلاحش ندارم. هر بار دیدم و بخشیدم و گذشت کردم. اما تا کی؟؟؟؟؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید baran-tanha تشکرکرده است .

    baran-tanha (سه شنبه 05 مهر 90)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 بهمن 90 [ 16:01]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    1,794
    سطح
    24
    Points: 1,794, Level: 24
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    762

    تشکرشده 768 در 239 پست

    Rep Power
    42
    Array

    RE: میخوام جدا بشم....وقتی زیادی ام

    اگر تا فردا هم از رفتارهای زشت همسرت بنویسی، کسی اینجا بهت نمی گه طلاق بگیر.
    توی این تالار به هیچ همسری توصیه جدایی نمی شه و به هیچ دوست دختر/پسری توصیه موندن. خط اصلی تالار مشخص است.

    الان هم همه بهت خواهند گفت که روی خودت کار کن. به خودت برس و ...

    ولی برو مشاوره حضوری و ببین اولا آیا واقعا این زندگی باید تموم بشه یا نه و از اون مهم تر تو آمادگی این جدایی را داری یا نه.

    باید خودت را آماده کنی. روحی روانی، اقتصادی و ...

    شاید همسرت با تحملهای شما و بزرگ شدن و عاقل شدن خودش و اینکه سرش به سنگ بخوره یا ... درست بشه. شاید شاید شاید ... ولی اون موقع دیگه شما نه اعتمادی داری و نه علاقه ای به زندگیت. از سر عادت یا اجبار یا ترس یه جایی گیر کردی و همونجا می مونی. بعد هم همه می گن ببین چه زن خوبی بود. موند و زندگیش درست شد. کسی نمی بینه که تو دیگه حسی به زندگی نداری و فقط یه نمایش است از زنده بودن.

  12. 9 کاربر از پست مفید شب نم تشکرکرده اند .

    شب نم (سه شنبه 05 مهر 90)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 92 [ 20:22]
    تاریخ عضویت
    1390-4-28
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 63 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میخوام جدا بشم....وقتی زیادی ام

    "شب نم " حق با توئه. همین الانشم چیزی ازم نمونده. بهش گفتم. گفتم من مثل یه جنازه متحرکم. دیگه چیزی برام نمونه با این همه اعصاب خوردی. یکی دوتا مشاور رفتم که افتضاح بودن. امیدوارم کسی ر و بتونم پیدا کنم

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: میخوام جدا بشم....وقتی زیادی ام

    باران جونم منم با حرفاي شبنم موافقم.
    بشين سنگات را با خودت وا بكن. اين مرد را يا بايد حسابي ادبش كني تا آدم بشه و براي هميشه دست از اين كاراش برداره. يا بايد براي هميشه رهاش كني و بري دنبال زندگي خودت.

  15. کاربر روبرو از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده است .

    ليلا موفق (دوشنبه 11 مهر 90)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 آبان 90 [ 16:51]
    تاریخ عضویت
    1390-5-15
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,453
    سطح
    21
    Points: 1,453, Level: 21
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    105

    تشکرشده 108 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میخوام جدا بشم....وقتی زیادی ام

    ببین به نظر من آدم اصلا نباید به هر قیمتی بسوزه و بسازه. ما زنها همش به خاطر اونها سعی کنیم ولی اونها به خاطر ما هیچ کاری نکنند. به نظر من بهش اولتیماتوم بده و بگو که میفهمی چه کار می کنه و اگه تکرار شه باهاش زندگی نمیکنی. به نظر من ذاتی که کثیف شد رو نمیشه درست کرد. اینجا همه سعی دارند زندگی همو درست کنن ولی آخه نمیشه همه چی رو تحمل کنی تا درست بشه بعد ببینی 40 سالت شده و هیچ اعصابی برات نمونده. اگه نمیتونی بی خیالش باشی و نادیده بگیریش باهاش زندگی نکن. البته به شرط اینکه واقعا مطمئن باشی که بهت خیانت میکنه و نه به صرف 2 تا اس ام اس.

  17. 2 کاربر از پست مفید natalie تشکرکرده اند .

    natalie (سه شنبه 05 مهر 90)

  18. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    149
    Array

    RE: میخوام جدا بشم....وقتی زیادی ام

    سلام
    باهاش بشین خیلی جدی و واضح و منطقی صحبت کن
    بهش بگو داری به ته خط میرسی و بهش بگو هدف و راه خودش رو از زندگی مشترک تعیین کنه
    و بگو دیگه اگه رفتارهای گذشته اش تکرار شه کوتاه نمی ای
    بگو دوستش داری و دوست داری واسیه زندگیتون و تعهدش ارزش قائل شه
    تو عروسک نیستی دستش که هر طور خواست باهات بازی کنه
    البته اگه خیانتش بهت اثبات شده
    واقعا زندگی بدون تعهد فایده ای نداره مرد تو باید اینا رو یه جوری بفهمه و باید بفهمه تو روی تصمیمت جدی هستی
    یعنی چی واسه موبایلش کد گذاشته!!
    همیشه گذشت کردی اون فکر کرده بازم گذشت می کنی
    البته بعضی وقتا هم واقعا اوضاع اونجوری نیست که ما فکر می کنیم باید همه چیزو واسه خودت روشن کنی و بفهمی
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  19. 3 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (سه شنبه 05 مهر 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55
  2. بی دقتی زیاد و ناراحتی زیادی از نتایج امتحان!
    توسط میثاق در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 خرداد 91, 09:36
  3. سفر زیارتی-سیاحتی و همیشگی آخرت
    توسط m.mouod در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 07 دی 88, 11:37
  4. جملاتی زیبا از نیچه
    توسط homa_59_25 در انجمن سخنان نغز و جملات قصار بزرگان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 بهمن 87, 13:44

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.