در مورد سن فکر کنم دوستان بد فهمدین من 22 ساله بودم و ایشون 23 ساله الان من 26 سالمه و اون 27 سال
وضع مالیشون خوب بوده اما ساپورت واققعا نبوده بعضا موقع خرید خونه و ماشین های که برای خرید و فروش میخریدم از ایشون پول قرض گرفتم اما زیر 1 ماه بهشون برگردوندم دلیلشم اینه که من حقوق خودم الان 600 تا 700 اما گردش مالی من به خاطر حقوق مادرم و کارهای جانبیم همیشه 1 1200 حداقل بوده
در مورد حقوق الان اینقدره مطمئنا با استخدام و تموم سربازیم و کار تمام وقت بیشتر از 1 تا 1و نیم میشه با کارهای جانبیم من میخوام اگه این ازدواج سر بگیره حداقل 2 سال سربازیم نامزد بمونیم
در مورد شو اف گفتم خودمم مایل نیستم مثلا رک بهشون گفتم من داراییم با توجه به برنامه ریزیای مالیم برای عروسی یه مجلس ساده اس با 15 تا 20 ت حالا انتخاب با شماس یا مراسم و انتخاب میکنی یا داشتن مثلا یه ماشین اول زندگی یا همون پولو بزاریم رو خونمون، ایشون میگه نه باید بلاخره یه چیزایی در شان خانواده من باشه ولی از طرفی هم مثلا به خانوادشون گفتن 100 میلیون جهاز و بدین به خودم تا هرچقدر دوست دارم وسیله و شاید پول خونه بزارم
در مورد شو اف مثلا خودش میره با 30 40 50 تومان بهترین پارچه هارو میگیره قشنگ ترین مانتوها رو میدوزه
اما در کنارش مثلا دیدم که سالی یه بارم میره از اکو کفش میخره 700 800 ت
میگه این کفش و 2 سال می پوشم و واقعا دیدم که نگه میداره تمیر و میپوشه
ولی مثلا جایی که من میخوام یه پیراهن 20 ت بخرم میگه نه تابلو بیا یه پیراهن 50 ت بخر ولی من مثلا 30ت میدم
{اگر نتونست و خواست جدا بشه، مهریه شوآف را هم باید بدی ها!} این حرفتونو خیلی قبول دارم اما همیشه میگه من و نشناختی من بیشتر از این پولا برام پول نیس تا حالا دیدی سر مسائل مالی خودم یا خانوادم بحث کنیم ؟ میبینم راست میگه فقط پدرش به خاطر آرامش فامیل تو یه معامله چیزی نزدیک 500 میلیون ضرر کرد اما نزاشت احترام از بین بره یا بحثی بشه خیلی مبادی آداب هستن واقعا
{هر دوتون اشتباه کردید وارد رابطه به این نزدیکی شدید.
اگه میخواد همسر شما بشه، باید شرایطتون را بپذیره. مهریه آنچنانی و عروسی آنچنانی و ... می افتی توی دردسر.
می تونه پدر و مادرش را راضی کنه، نمی تونه باید تاوان اشتباه و رابطه پنهانیش را بده.
}
این حرفاتون واقعا درسته و حرف منه در حدی که من حتی تو جلسه 2 جلوی پدر مادرشم گفتم، من ندارم و هر چی بخواد شاید براش بخرم اما باید بدونه که باید از اینو اون قرض کنم و قرض یعنی فشار یعنی کار بیشتر یعنی تنهایی و عقب افتادن از زندگیمون، که حتی پدر و مادرشون گفته بودن ببین این داره از الان به قول خودش با صداقت با تو اتمام حجت میکنه و اونا میگن یعنی چی این حرف کمال شما در کجلس خوب برای شما چی تعریف میشه با اینکه من این حرفارو قبلا به خودش گفتم اما انگار روش نمیشه بگه بخاطر اینکه یه وقت خانوادشون نه نگن و مشکلات پیچیده راه نیافته
راستش این حرفتون خیلی قشنگه ، من دروغ نگفتم که باغ دارم و فلان و فلان که الان رو شده باشه وضعیت منو میدونست حتی من بارها گفتم شرایط ازدواج با تورو ندارم اما وقتی استقامت و پایداریشو دیدم خواستمش حالا هم ازش انتظار دارم جلوی خانواده اش وایستا و بگه نظر من 14 سکه اس نظر من مهمونی ساده اس منم گفتم بارها بهش مطمئن باش هیچ کمکی از خانواده تو انتظار ندارم و اگه کوچیک ترین کمکی بکنن با توجه به شخصیتم یه عمر سپاسگذارشونم
اما وقتی این حرفا رو میزنم بهم میریزه ناراحت میشه تو خودش میره آروم میشه کم حرف میشه و مجبور میشم باهاش در مورد مسائل دیگه بحرفم تا حالتش عوض بشه
نمی دونم واقعا این یکی از بزرگترین مشکلاتمونه
در مورد حرف آخرتونم خیلی باور دارم که همه اولش با فکر قشنگ شروع کردن اما تفاوت ها نبود تفاهم ها و فقر های عاطفی مالی روحی محبتی یا جنسی باعث جدایی راهشون شده
البته یه سری دلهره ها و دو دلیا که چی میشه آینده واسه همه لحظه شروع زندگی هست شاید من سخت گیرم نسبت به همه مسائل
علاقه مندی ها (Bookmarks)