به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 68
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array

    آیا واقعا از من متنفر است؟

    سلام
    خیلی دلم میخواهد بدونم ته دل شوهرم چیه؟
    بعد از اون نامه از طرف دادگاه شوهرم یکی دوبار با داییم صحبت کرده و همش اصرار به طلاق توافقی داره
    یکبار هم من و داییم با وکیلش صحبت کردیم که نتیجه نداشت و وکیلش هم تو دل من رو خالی کرد که این زندگی پایه و ستونی نداره و آخرش طلاقه و جوونی و عمرت رو نذار به پاش ولی من گفتم هنوز به اینی که شما میگید نرسیدم
    من زندگیمو دوست دارم و میخواهم برم سر خونه زندگیم ولی دوست ندارم با لجبازی و مامور برم
    بعد از مذاکره بی نتیجه من و وکیلش فورا به من زنگ و کلی داد و بیداد وگفت ازت متنفرم

    منم دیدم تلفن و تقاضا برای صلح و اجرا ی مسالمت آمیز حکم تمکین فایده نداره رفتم دادگاه و گفتم من برای تمکین حاضرم ولی کلید ندارم خواستم با تلفن هماهنگ کنن که گفتن تلفنی نمیشه باید بهش ابلاغ بشه و یه تاریخ قرارگذاشتن تو شهریور که هم من بیام هم او بیاد

    من هفته پیش اس ام اس عشقولانه زدم و جوابم برو بابا بود
    ولی آخر هفته که اومد اس دادم بچه رو بیار اول جواب نداد ولی شب اس داد اگه میخواهی بچه رو ببینی بیا پارک منم رفتم
    برعکس دفعه قبل آیدا منو شناخت و کلی هم باهام بازی کرد
    موقع خداحافظی گفت بچه رو میخواهی چیکار کنی؟

    من گفتم بچه هم پدر میخواهد هم مادر و بازم حرفهای تکراری خودش و طلاق توافقی

    و باز هم گفت ازم متنفره

    جمعه بهش اس دادم بریم بیرون ج نداد بعداز ظهر دوباره تو وایبر پیام دادم بریم بیرون
    گفت نخیر تو جاده ام گفتم مواظب خودت باش رسیدی خبر بده گفت برو بابا

    این برو باباها واقعا یعنی برم یا یعنی برگرد؟

    یه حسی بهم میگه یعنی برگرد دلم برات تنگ شده
    ولی میترسم از تهدیدایی که کرده از اینکه گفته در رو قفل میکنم
    نمیذارم بری سرکار
    موبایلمو بگیره و همه راههای ارتباطی رو قطع کنه
    باز هم نیازمند راهنماییهایتان هستم
    تمام سختی دنیا رو میشه با یک جمله تحمل کرد خدایا میدانم که میبینی!

  2. 3 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 شهریور 93), terme00 (سه شنبه 28 مرداد 93), veis (شنبه 25 مرداد 93)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 03 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    45,095
    سطح
    100
    Points: 45,095, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,997

    تشکرشده 6,489 در 1,468 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    362
    Array
    بهارجان سلام
    باخوندن پستت یه غم اومدتوی دلم!!!ازخدامیخوام این غم روهرچه زودترازت دورکنه
    بهارعزیزاینکه توی دلش چی هست روفقط خودش میدونه وخداش!!
    بهاربه نظرم اگه به بهونه بچه بیشترباهم درارتباط باشیدبه جاهای خوب برسید..بیشترازش بخواه آیداردبیاره بیرون وپارک...ازاین فرصتهااستفاده کن...وقتی پیششی ازخاطره های خوب بگووبخندبگوکه دلت واسه اون روزهاتنگ شده..خیلی زودمنتظرعکس العملش نباش...
    بهارجان چیزی که مشخصه اینه که شوهرت اصلا باتلفن واس نمیتونه کناربیادسعی کن حضوری ببینیش
    واست آرزوی خوشبختی خودتوبچه ات وهمسرت درکنارهم رودارم
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  4. 5 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 شهریور 93), salehe92 (شنبه 25 مرداد 93), terme00 (سه شنبه 28 مرداد 93), zendegiye movafagh (دوشنبه 27 مرداد 93), رزا (یکشنبه 26 مرداد 93)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    سلام خانمی . من همیشه برات دعا می کنم
    به نظرم این "برو بابا" گفتن ها نشون میده که داره از این حالت لذت می بره .
    اما اینکه واقعا می خواد ادامه بده یا نه رو نشون نمیده .
    به نظر خودت نسبت به اوایل نرم تر نشده باهات ؟

  6. 2 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 شهریور 93), بهار_68 (پنجشنبه 06 شهریور 93)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 03 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    45,095
    سطح
    100
    Points: 45,095, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,997

    تشکرشده 6,489 در 1,468 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    362
    Array
    بهارجان من امروز داشتم تاپیکهای بالهای صداقت عزیزرومیخوندم.این تاپیک به نظرم خیلی خیلی واست مفیدباشه توی این شرایط.
    باحوصله همه اش روبخون.حتما عزیز
    Www.hamdardi.net/thread-9439.html

    - - - Updated - - -

    جواب سوالهایی که واست پیش میادهمش توی این تاپیک نوشته شده

    - - - Updated - - -

    راستی تاپیک "واسه سبکتکین"روخوندی؟اون هم عالیه...چقدرتونستی بهشون عمل کنی؟
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  8. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 شهریور 93), terme00 (سه شنبه 28 مرداد 93), بهار_68 (پنجشنبه 06 شهریور 93)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    چند تا پست اول تاپیک بالهای صداقت رو خوندم
    اونجا نوشته بودن رفتار شوهرت با خودش وقتی که تنهاست مهمه

    شوهرم تو عصبانیت میگه ازت متنفرم
    درحالت عادی میگه برو بابا
    تلفنی بود نمیدونم کسی پیشش بوده یا نه

    ولی خوب نسبت به قبل که منو خانواده مو به فحش می بست بهتر شده

    پست سبکتکین رو نخوندم
    تحمل خوندن زندگی سخت و ندارم

    برام دعا کنید ظاهرا مدیر شمال داره ناز میکنه نمیخواد با انتقال م موافقت کنه
    همش یه جورایی تو کارم گره میافته نمیدونم شاید واقعا این زندگی به صلاح نباشه من بی جهت دلمو خوش کردم

    چقدر سخته تصمیم گیری
    تو اخرین ملاقاتمون بهم گفت به یکی قول ازدواج داده
    یه حالت بدی دارم دوباره کارم شده گریه مدتی بود خوب بودم اروم بودم

    انتقالیم نور امید بود برام ولی داره خاموش میشه
    دعا کنید مدیر شمال راضی شه

  10. 4 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 شهریور 93), paiize (دوشنبه 27 مرداد 93), terme00 (سه شنبه 28 مرداد 93), کاغذ بی خط (دوشنبه 10 شهریور 93)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 03 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    45,095
    سطح
    100
    Points: 45,095, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,997

    تشکرشده 6,489 در 1,468 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    362
    Array
    بهارجون من خیلی دوست دارم بهت کمک کنم امامثه اینکه مافقط بایددعاکنیم.بهارخودتومهمت ین کسی هستی که میتونی کمک کنی
    بهارجناب مدیردرست میگن...توبایدبی خیال باشی...اما نه اون بی خیالی که فکرمیکنی!!!توفکرمیکنی یعنی نبایدبه مشکلت توجه کنی واین سخته!!پس حرف مدیرروقبول نمیکنم..
    نه عزیزم توبایدبه فکرخودت باشی..بایدخودت روقوی کنی...اگه تاپیک سبکتکین رومیخوندی منظورمدیررومتوجه میشدی..
    بهارتوبه شوهرت ازهمه طریق فهموندی که میخوای برگردی حتی خیلی جاهابیش ازحداین کاروموکردی ونقطه ضعف دادی دستش...
    بهاربایدحالاسرسنگین بشی..اگه شوهرت گفت طلاق بگوباشه...اگه گفت متنفره ومیخوادجدابشه بگوباشه...بهاراجازه بده اون هم دلش تنگ بشه...اینقدربهش نپیچ که بیادوباره باهم زندگی کنیم...
    بهارتوبایدخودت روابنقدرقوی کنی که هراتفاقی افتادازپسش بربیای چه ادامه زندگی وچه طلاق...
    بهارتاپیکهایی روکه درمپردمشکلت هست روبخون...نترس ازسرگذشتشون...تومیخوای تجربه هاشون روبه دست بیاری...
    مثل توکه سال دیگه تاپیکهات رومعرفی میکنیم به بقیه ومیگیم بخونیدوراهکارهاروعملی کنید..
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  12. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 شهریور 93), کاغذ بی خط (دوشنبه 10 شهریور 93), سوما (جمعه 31 مرداد 93)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام عزیزم
    به نظرم هر طور شده برو شمال پیش بچت . بهش اس بده بگو دلم برای جمع سه نفرمون تنگ شده ... احوال بچه رو بپرس ... برو منتظر کار نباش بهار جان کار باز هم گیر میاد ولی الا تو موقعیت حساسی از زندگیت هستی . عزیزم ان شالله که موفق شی .
    از اینکه یه مدت درو قفل کنه و موبایلتو بگیره نترس
    فوق فوقش این کارو انجام بده تو همچنان محبت کن تا آروم تر شه
    ان شاالهه دوباره سه نفری با هم زیر یه سقف باشید و موفق باشید

    - - - Updated - - -

    راستی یادم رفت بگم نگران احساسش نباش
    آدما تو شرایط مختلف احساسشون موقتا نسبت به هم عوض میشه ممکنه عاشق یکی باشن تو یه برهه از زندگی از همون شخص بدشون بیاد و دوباره بعد از مدتی باز عشق بورزند
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  14. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 27 مرداد 93), آرام دل (چهارشنبه 29 مرداد 93)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    امروز رفتم با مدیر شمال صحبت کردم مگه راضی میشد تا حکم دادگاه منع اشتغال رو بهش نشون دادم سر آخر قبول کرد و گفت دوباره درخواست انتقالی تو بنویس چون با قبلیه موافقت نشده

    باید کم کم آماده رفتن بشم

    کمک کمک کمک
    میخوام زندگی رو از نو بسازم میخواهم کسی که ازم متنفره رو عاشق کنم
    یعنی میشه که بشه؟!؟!؟!؟

  16. 4 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 شهریور 93), mohammad6599 (چهارشنبه 05 شهریور 93), سوما (جمعه 31 مرداد 93), شایسته89 (سه شنبه 28 مرداد 93)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    دیروز نزدیکای غروب آقای همسر زنگ زده بود و به شدت عصبانی بود و بازم نفرین
    بعد از حرفاش فهمیدم که علت عصبانیتش نامه اعتراض من بود که 7-8 صفحه و کلی دلیل و مدرک برای دفاع از خودم تو دادگاه منع اشتغال

    بچه رو بهونه کرد و گفت مریضه و همش سراغت تورو میگیره بگیر بچه رو زیر بال و پر خودت (کلی با این حرفش حال کردم)
    منم گفتم خوب بیار بدش به من که گفت به اونا عادت کرده و باز اذیت میشه منم گفتم خوب کم کم بیارش گفت این هفته نمیام باشه هفته دیگه
    کلی فحش و نفرین میکرد ولی خوب بین حرفهاش یه چیزایی بود کهضد و نقیض بود
    مثلا می گفت من میرم به همه میگم مدرک نشون میدم که زندگیمو میخواهم ولی نمیخوام زنم بره سرکار
    یا میگفت من دیگه با خانوادم کار ندارم اونامنو مجبور کردن که تورو بگیرم من از اول نمیخواستم
    وقتی میگفتم میخوام بیام میگفت استعفا بده بیا دیگه نمیگفت راهت نمیدم این نکته مثبتش بود به نظرم یکم کوتاه اومده نه؟؟؟


    امروزم من زنگ زدم حال بچه رو پرسیدم گفت بهتره و بهش گفتم به یکی بگو بچه رو بیاره پیش من کم کم بهم عادت کنه گفت بیاد اونجا دو هوا میشه من نیستم بعد نه اینجا بند میشه نه اونجا
    امروز یکم آرومتر بود
    جای امیدواریه مگه نه؟؟؟
    تمام سختی دنیا رو میشه با یک جمله تحمل کرد خدایا میدانم که میبینی!

  18. کاربر روبرو از پست مفید بهار_68 تشکرکرده است .

    شهراز (پنجشنبه 30 مرداد 93)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    بهار جان منم فکر میکنم همسرت کمی آرام تر و منطقی تر شده.

    نمیدونم توصیه ام درسته یا نه ولی فکر میکنم در این شرایط خیلی میانه و معتدل برخورد کن و بهش فضا بده

    که بیشتر به نبود شما فکر کنه و دلتنگ بشه زیاد با اس ام اس و یا زنگ سراغش رو نگیر تا خودش بیشتر پیگیرت شود.

    منتظر خبرهای خوب از طرفت هستیم و برات دعا میکنیم

    موفق باشی
    ویرایش توسط sanjab : پنجشنبه 30 مرداد 93 در ساعت 22:48

  20. 3 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 شهریور 93), بهار_68 (پنجشنبه 06 شهریور 93), دختر بیخیال (پنجشنبه 30 مرداد 93)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آيا طلاق بهترين راه حل براي من هست؟
    توسط darya.f در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 79
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 مرداد 91, 16:33
  2. چطور دو نام کاربری مشابه ممکن است؟!
    توسط هستی در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 16:24
  3. من نذاشتم یا خدا نخواست؟ درد های درونم رو چطور درمان کنم؟
    توسط sarshar در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 05 فروردین 91, 00:41
  4. X:X اندازه قلب شما چقدر است؟
    توسط فرشته مهربان در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 17:12
  5. کمک کردن به دیگران وظیفه ی ماست؟!
    توسط چشم بارانی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آذر 89, 15:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.