به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 مرداد 92 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1392-3-11
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    311
    سطح
    6
    Points: 311, Level: 6
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    107

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    حس بدی دارم کمکم کنید لطفا

    سلام دوستان عزیز....من نمیدونم تاپیک منو دنبال کردید یانه...مربوط به خسته شدن ازنگاه های بی اقدام همکلاسیام.....بعد اون ماجرا و چند هفته از اون روز گذشته و حالا یکی دیگه ازهمکلاسیام شرو کرده به لبخند زدن به منو مدام منو میپادو هرجاتو راهرو وکلاس جلومن ظاهرمیشه.....این منو خیلی عصبی کرده... همش با دید واقعی بابت این موضوع جلو رفتم...و دیدم حرکاتش تکرارمیشه...خواهش میکنم کمک کنید من واقعا کلافم.اخه من اصن تواینجور رابطه هادخیل نمیشم..و نمیدونم دلیل کاراشونو...نمیدونم چرا این اتفاقا برامن میوفته...خیلی سعی میکنم نسبت بهشون بی تفاوت باشم ولی تکرارشدنش ناراحتم میکنه...جالب اینه که شماها تو تاپیک قبل به من یاد اورشدین که اگه فردی تمایل به من داشته برا اشنایی بیشتر در جهت سالم اقدام میکنه ولی واقعا نمیدونم با تکرار این موضوع توسط افراد دیگه ای تو کلاس چطور برا خودم راحت بپذیرمش و جدی نگیرم؟؟؟!!!

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 شهریور 93 [ 23:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    2,019
    سطح
    27
    Points: 2,019, Level: 27
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    67

    تشکرشده 166 در 77 پست

    Rep Power
    29
    Array
    دوست عزیزم

    چرا حس بدی دارید ؟

    یکم احساس غرورتون رو بیشتر کنید و به این حرکات اصلا توجه نشون ندید! می دونم توجه نشون نمی دید و ذهنتون رو درگیر نکنید ...

    ببینید یک اصل وجود داره که میگه ما تا زمانی که به دیگران نگاه نکنیم متوجه نگاه دیگران هم نخواهیم شد، پس اولین گام بی تفاوتی عدم نگاه به این چنین افراد هست ...

    عزیزم ناراحت نباش، مساله ای نیست، این قدر ذهنتو درگیر نکن

    ضمنا خواهرانه بهت می گم، کسی ارزش فکر کردن داره که جسارت بیان علاقه رو داشته باشه نه این که فقط آدم رو به شک بندازه ، پس تا زمانی که این افراد جسارت بیان ندارند، ارزشی قائل نشو

    موفق باشی دوست عزیزم

  3. 2 کاربر از پست مفید دلپذیراد تشکرکرده اند .

    nikafarid (چهارشنبه 15 خرداد 92), sanjab (چهارشنبه 15 خرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 مرداد 92 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1392-3-11
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    311
    سطح
    6
    Points: 311, Level: 6
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    107

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دلپذیراد عزیز.....ممنون ازجمله "ضمنا خواهرانه بهت می گم، کسی ارزش فکر کردن داره که جسارت بیان علاقه رو داشته باشه نه این که فقط آدم رو به شک بندازه ، پس تا زمانی که این افراد جسارت بیان ندارند، ارزشی قائل نشو"!!!!!واقعا همینطوره که شما میگیدولی همش طوری زندگی کردم که خیلی چیزای کوچیک و ب ظاهر خنده دار منو خیلی درگیرخودش میکنه

    - - - Updated - - -

    از این حس شکی که خودتون میگید بیزارم!!!!خب چرا اینطوره؟؟؟از احساس شکی که تو من ایجاد میشه چ سودی میبرن؟؟!!!همینکاری که گفتید بی اعتنایی!!و تقویت غرور...دقیقا....

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 شهریور 93 [ 23:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    2,019
    سطح
    27
    Points: 2,019, Level: 27
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    67

    تشکرشده 166 در 77 پست

    Rep Power
    29
    Array
    عزیزم من بارها این حس شک رو تجربه کردم

    بارها!

    من توی دانشگاه خیلی فعال بودم و به خاطر این فعالیت در قسمت های مختلف خیلی با پسرها برخورد داشتم...

    عزیزم بارها بخاطر همین حس شک اذیت شدم، (هرچند رفتارها واقعا دیگه از شک گذشته بود و کم مونده بود تقاضای ازدواج رو بگن ولی چون جرات جسارت و بیان نداشتند و من هم خیلی غد بودم، نباید این قدر اهمینت می دادم و اذیت می شدم) واقعا هم اذیت شدم چون طرف مقابل درک نمی کرد که یک دختر با یک پسر فرق داره ...

    علاوه بر این پسرا اکثرا کارهایی که انجام میدن اصلا فکرش رو هم نمی کنند که یک دختر ممکنه به چیزی شک کنه و برداشت دیگه ای داشته باشه ..

    برای همین هم از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم تا زمانی که طرف مقابل اقدام نکرده به این شک هیچ اهمیتی ندم، حتی اگر طرف خودشو برام بکشه !!! چون که مستقیم نگفته که بخاطر تو دارم این کار رو می کنم پس شک کردن هیچ فایده ای نداره ...

    شما هم همینطور عزیز دلم

    توی دلم گفتم کاش این حرفا رو یک نفر یکی دو سال پیش به من گفته بود تا این قدر با این حس شک و تردید اذیت نمی کردم خودمو

    امیدوارم شما دیگه خودتو اذیت نکنی و با خیال راحت و اعتماد به نفس ادامه بدی

    موفق باشی

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 مرداد 92 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1392-3-11
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    311
    سطح
    6
    Points: 311, Level: 6
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    107

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم ازت دوست خوبم....یقینا توانایی این حالتو تو خودم میبینم ولی امیدوارم به مرحله عمل کامل برسه....


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.