عزیزم این چه حرفیه:46: .... راستش اون موقع شاید چون دل نگرون بودم و عصبی ....یه کوچولو ناحاحت شدم ... اما حرفت کاملا درست و حق بود :104:.... و باعث شد یقین کنم که واقعا پر حرفم و سعی بر این دارم...
نوع: ارسال ها; کاربر: brisk
عزیزم این چه حرفیه:46: .... راستش اون موقع شاید چون دل نگرون بودم و عصبی ....یه کوچولو ناحاحت شدم ... اما حرفت کاملا درست و حق بود :104:.... و باعث شد یقین کنم که واقعا پر حرفم و سعی بر این دارم...
ممنونم از همه ی دوستان عزیز و دلسوزی که وقت گذاشتن و دلداری و راهنمایی دادن...
همه حرفاتونو قبول دارم و اگه برخلاف راهنمایی های شما زنگ زدم نخواستم خود رایی کنم فقط اخلاقشو میدونستم .... حتما باید...
سلام دوستان .... من باز زنگ زدم و بهش گفتم من قصد جدا شدن ندارم و حتما همین امروز (یعنی دیروز بیاد با پدرم صحبت کنه و تکلیفمو مشخص کنه چون از بلاتکلیفی بدم میاد ایشون هم اومد معلوم شد که منو میخواد...
sunlife عزیز قصد داستان نویسی نداشتم فقط خواستم تمام واقعیاتی که تو ذهنم مونده رو بازگو کنم تا بتونم در موردد شخصیت همسرم کمک بگیرم که به درد زندگی میخوره و لیاقت تلاش رو داره یا نه
چه خوبه...
دوستان میشه تاپیک منو هم راهنمایی کنید s a n j a b و فرهنگ 27 و z o h r e h و میشه یکی کارشناسای مجرب مثه Sci و دیگر کارشناسای اینجار معرفی کنه برای راهنمایی این تاپیک من حق عضویت پرداخت نکردم...
سلام .... باز من طاقت نیوردم و صبوری نکردم و زنگ زدم ایشون سردد جواب دادن گفتن جایی هستن گفتم اومدی خونه زنگ بزرن کارت دارم خیلی دیر زنگ زد خیلی سرد................. گفتم دیر تماس گرفتی کارت داشتم...
سلام به مشاور قبلی که رفته بودیم زنگ زدم ماجرا رو کلی گفتم گفت یکشنبه خودت تنها بیا بعد زنگ میزنم به همسرت .... گفت فقط دیرتر بشه ممکنه بد بشه .....
سلام دوستان ... طاعاتتون قبول حق
دوستان باشه نمیرم خودمو سرگرم میکنم
به نظرم شما اصلا تند بامن صحبت نکردین فقط حقیقت رو گفتین .... الان انقد برام تصمیم گیری تو روش برخوردم برام مهمه که دلم...
آزرمیدخت عزیز:72: حق با شماست و میدونم اشتباه کردم ... مرسی که حقیقت رو گفتی.... من بیشتر دنبال این بودم که بدونم اشتباه کردم یا نه که به کمک بچه های این سایت به این نتیجه رسیدم که زیادی رویایی فکر...
نادیا جان مرسی که صادقانه تجربه ات رو گفتی ... به نظرم همیشه که نباید احتمال خوب رو در نظر گرفت باید جوانب فرضی بد قضیه رو هم بررسی کرد بعددید که کدوم کفو سنگین تره و هر کدوم که سنگین تر بود برا اون...
mr6262 جان باشه دارم سعی امو میکنم ... مرسی که جواب دادی.... براتون نتیجه رو خواهم نوشت
الان که فکر میکنم میبینم رفتارم واقعا مثه دختر بچه هاس .... واقعا درسته .... درسته که ته دلم راضی به اذیت...
دوستان کارشناس و متخصص میتونم خواهش کنم تو این تاپیک راهنماییم کنید .... ممنون میشم
http://www.hamdardi.net/thread-23551-page-4.html
دلم براش تنگ شده
سلام .... من خودم با همسرم مشکل پیداکردیم و صاحب نظر نیستم و زیاد رو حرفام مانور نده .... اما یه چیزو بگم خانواده همسرم برای نامزدی برام خوب خرج کرد انگشتر نامزدی نسبتا خوب البته با نگین اتمی اما...
تماس نمیگیرم الان که عزمم رو جزم کردم تماس نگیرم ... دیشب خیلی فکر کردم خیلی خودمو خوار کردم از خودم بدم اومده خیلی حقیر شدم خیلی آویزون شدم این شخصیت رو دوست ندارم .... میخوام خودم باشم...
سلام دوستان یه مساله ای پیش اومده
من تو دعواهام که رفته بودم خونش بهش گفتم تو که میخوای جدا شی اثاثامو بار بزن ببر پیش بابام وگرنه من همش میام اینجا ... دعوام نکنید تو اوج عصبانیت بودم اونم...
مرسی از اینکه راهنماییم میکنید باشه سعی میکنم
راستی یادداشت بیشتر برا این بود که بهش بگم سیم آشپزخونه که برا ماشین لباسشویی زده بود اتصالی کرده یه موقع برق نگیردتش آخر یادداشت اونو نوشتم
...
sunlife عزیزم مرسی ... صبح اومدم خونمون ... خونه براش یادداشت گذاشتم که حرفام رو عصبانیت بوده به دل نگیر ...
به کمک خدا وو دعاهاتون نیاز دارم :72:
مرسی دوستای خوبم .... میدونم رفتارام خیلی ناپختس ... باشه سعی میکنم بر خلاف همیشه ایندفعه حتی شده یه هفته هم نه زنگی نه اس ام اس و نه خونش بیام .... تا خدا چی بخواد
برام دعا کنید نه اینکه با...
سلام
راستش قبول دارم حرفاتونو باز یه اشتباه بزرگ کردم امروز الان خونه همسرم هستم وایشون لباس کارشونم برداشتن بردن یعنی امشب خونه نمیان
دیروز زنگ زدم گفت خوابم میاد آخر شب باز زنگ زدم گفتم...
مرسی گلم از راهنمایی های مفیدت:72:
http://www.hamdardi.net/images/www.hamdardi.com_2.net.jpg
مرسی عزیزه دلم از وقت گذاشتنت .... :72: سعی میکنم از نصایح ارزشمندت تو برخوردای بعدیم استفاده کنم...
بهار زندگی جان خودمم ازین کشمکشها کلافم .... سعی میکنم اینکارارو نکنم از همین امروز ... میدونم اونم کلافس .... با حرفاتونم موافقم صددرصد اما نمیدونم چرا گاهی تحمل برام سخت میشه جوش میارم اما الان...
بهار زندگی عزیز درست میگی قبول دارم الانم عجولم راستش کلافم .... باشه سعی میکنم اما الان راهکارم به نظرتون چیه الان که جواب تلفن نمیده الان که بعد از آخرین دیدار گفته با تو زندگی نمیکنم و نمیخواستم...
mr6262 عزیز من برای آشتی مساله مادی شرط نکردم همیشه خودم پیشقدم شدم و از طرف اون بعد از آشتی نه گلی نه هدیه ای که بخواد از دلم در بیاره وجود نداشته دروغ نگم فقط یه بار اینکارو کرد که خوب برخورد کردم...
: اینو میدونم خدا شاهده سعی کردم حامیش باشم ... همش ازش تعریف پشت تعریف اینکه خوشکله اینکه بهترین مردمه .... اما دیدم هر چه بیشتر اینکارو میکنم اون دیگه نمیگه در مورد من یعنی یه طرفه شده تا اینکه یه...