احساس میکنم تو این زندگی حروم شدم.(چاقی شوهرم)
من قبلا یک تاپیک دیگه در مورد چاقی شوهرم باز کردم از راهنماییهای دوستان هم استفاده کردم اما هنوز مشکلم حل نشده.شوهرم لاغر که نشده هیچ چاقترم شده.چاقیش روی همه چیز اثر گذاشته حتی دیگه نمیتونیم یک سکس خوب با هم داشته باشیم و این موضوع منو به شدت افسرده کرده.الان در حدود 6 ماه که نتونستیم به خوبی با هم رابطه داشته باشیم و اونم قبول نمیکنه که به خاطر فیزیک نامناسب خودشه.علاوه بر همه ی اینها حرفهای دیگران هم به شدت اذیتم میکنه چون من خودم از نظر جسمی خیلی ظریف و باریکم و این که مرتب میشنوم که ما هیچ شباهتی با هم نداریم ناراحتم میکنه.
شوهرم پیش از ازدواج قول داده بود که حتما لاغر میکنه اما نتونست.
حالا به جایی رسیدم که دلم میخواد ازش جدا شم.البته ناگفته نماند که زندگی ماهم مثله همه ی زندگیهای دیگه پستی و بلندیهایی داره اما حالا دیگه با این شرایط دیگه تحمل این پستی و بلندیها رو هم ندارم.احساس میکنم که دارم توی این زندگی که از ابتدایی ترین چیزشم که رابطه ی جنسی محرومم حروم میشم.تو رو خدا کمکم کنید.من شوهرمو دوست دارم.نگران سلامتیشم.دلم بچه میخاد اما با این وضع نمیتونم اقدام به بچه دار شدن کنم.راهنماییم کنید که چی کار کنم؟
تو رو خدا کارشناسا و مدیر همدردی و اس سی ای کمکم کنید دارم دیوونه میشم:302:
RE: احساس میکنم تو این زندگی حروم شدم.(چاقی شوهرم)
نازنين جان ميشه بيشتر توضيح بدين ؟فقط مشكلتون عدم رضايت جنسي هست يا مشكلات ديگه اي هم داريد؟
چند ساله كه ازدواج كرديد ؟چند سال دارين ؟انتخاب خودتون بوده؟
به نظر من هيچ وقت بهش نگيد كه بخاطر فيزيك بدنش سكس نامناسب دارين يا مستقيم بجونش غر نزنيد كه چاقي اينجوري غرور مردانش رو مياريد پايين و رفته رفته احساس بدي پيدا ميكنه و از هم دورتر ميشيد و اينم باعث مشكلات ديگه ميشه
هر حرف و خواسته اي هم كه دارين با ملايمت و با حرفاي عاشقونه بهش بگيد نه با غر زدن و دعوا
يكم خيلي تمركز نكنيد رو چاقي و بحث لاغر كردن يه مدت بيخيال شيد.
من خودم يه مدت ميخواستم لاغر كنم البته چاق هم نبودم فقط چند كيلو اضافه وزن داشتم چون قدم بلنده هيكلي تر ديده ميشدم هر كاري ميكردم اشتهام عوض كم شدن بيشتر هم بيشد يه مدت بيخيال شدم ديگه خودمو همونطور قبول كردم و همونطوري دوست داشتم الان به طرز عجيبي قشنگ لاغر كردم طوري كه هرجا ميرم ميپرسن كدوم باشگاه ميري رژيم ميگيري !!در صورتيكه نه باشگاه ميرم نه رژيم انچناني ميگيرم الان شدم مانكن :227
موفق باشي گلم :72:
RE: احساس میکنم تو این زندگی حروم شدم.(چاقی شوهرم)
آرامش جان ممنونم که جواب دادی.در جواب سوالات باید بگم که من 26 سال و همسرم 27 سالشه.ایشون انتخاب مستقیم خودم بود و من تمام شرایطشو میدونستم و دوست داشتم فقط با چاقیش مشکل داشتم که اونم قبول کرد که حتما حلش میکنه.مشکلات زیادی چاقیش برامون ایجاد کرده از خرید یه لباس ساده گرفته که کلی باید بگردیم تا سایزش پیدا بشه تا ترس من از مشکلات قلبی یا بیماریهای دیگه ای که ممکنه بگیره.البته باید بگم اضافه وزنش چند کیلو نیست باور کن دیگه از حد عادی تجاوز کرده :302:
مشکلات دیگه ای هم داریم مثه همه ی زن و شوهرهای دیگه اما من از اون مشکلات نمیترسم و میدونم که همه یه جوری این مشکلاتو دارن اما این چاقی دیگه امونمو بریده.خودشم میدونه باید لاغر شه هزار تا دکترم رفته از دکتر کرمانی گرفته تا صد نفر دیگه اما فقط دو سه روز رعایت میکنه بعدم یادش میره.تو رو خدا بگید چه جوری میتونم کمک کنم اراده اش قوی بشه.الانم به خاطر یه سری مشکلات مالی که پیدا کرده بودیم میگه استرس دارم و بیشتر میخوره.قربونش برم ورزشم بوسیده گذاشته کنار کارشم یه جوری که مدت زیادی نشسته است.رفته تردمیل خریده 3 میلیون که مثلا وقتی تو خونه است راحت باشه و بتونه پیاده روی کنه تردمیله داره گوشه اتاق خاک میخوره.
سابقه ی بیماری قلبی تو خانواده شون زیاده باباشم تو 50 سالگی در اثر همین بیماری قلبی و چاقی فوت کرده و مادر 45 سالشو تنها گذاشته.من دلم نمیخاد آخر و عاقبتمون اون جوری بشه.