بعد از طلاق پشیمونم راهی واسه بازگشت مجدد هست؟

سلام من و همسرم تو عقد توافقی جداشدیم، اما من الان خیلی پشیمونم دنبال راهی واسه برگردوندنش هستم سه بار تلفنی ازش خواستم یه فرصتی به همدیگه بده اما ایشون قبول نمیکنن و همش میگن مشکلات ما زیاده، با برگشت دوباره شاید مشکلاتمون بیشترهم بشه و میترسه از تکرار این اتفاق در آینده، علت اصلی جدایی ما مشکلات مالی ایشون و خانواده ایشون بود که نمی تونستن مخارج عروسی رو انجام بدن و هی به بهونه های مختلف عروسی رو عقب مینداختند و مشکل دیگه مادرشوهرم بود که حرفای کنایه آمیز بسیار میزد و انتظار داشت قسمتی از مخارج عروسی و خونه رو پدر من تقبل کنه، سر این موضوعات ما باهم دعوا میکردیم و به اینجا رسیدیم دوستان میشه بگین چطوری شوهرمو برگردونم من بی نهایت دوستش دارم، الان بعد از 6 ماه هنوز هرشب خوابشو میبینم و تمام ذهنمفقط درگیر ایشونه، راهی بگین که ایشون موافقت کنن برای بازگشت،

با سلام

ایشون که دیگه همسرتون نیستن، زمانی میتونستید کاری بکنید، زمانی بود که همسرتون بودن.
در حال حاضر طلاق گرفتید.
و از آن مهمتر شما با اصرار بیشتر برای برگشت بیشتر خودتون و خانوادتونو کوچیک میکنید، و تا ایشون خودشون نخواین نمیتونید ایشون راضی به برگشت بکنید.

حتی اگه با اصرارهای شما ایشون برگردند و حتی اگه به ازدواج ختم بشه مطمعن باشید مشکلاتتون بیشتر میشه چون در اونجا خیلی بیشتر از خواسته هایی که الان نام بردید ازجمله هزینه های عروسی و کنایه های مادرشوهر و ..... همچنان خواهد بود، چه بسا با اینکارتون و درخواستون بیشتر هم خواهد شد، و شما بعلتی که خودتون پا پیش گذاشتید حق اعتراض نخواهید داشت. آیا این روند اگه پیش بیاد شما با آن دیگه مشکلی نخواهید داشت؟
هر خواسته ای داشته باشند شما و خانوادتون قبول خواهید کرد؟

بهرحال تو هر طلاقی دو طرف مقصر هستند، اگه ایشون نه میخواین برگردند نه سهم اشتباهاتشون و قبول دارند.
کار شما خیلی سخت خواهد شد.

بنظرم سعی کنید احساساتی تصمیم نگیرید و روی احساسااتتون کار کنید و کنترلشون کنید، تا اگه زمانی هم قصد برگشت داشتید کامل از روی عقل این تصمیم و بگیرید نه احساسات.

چون احساسات با تغییر شرایط تغییر میکنه و پایدار نیست.

زمان به عقب بازنمی گردد. گذشته، گذشته است؛ چه خوب چه بد، در هر صورت دیگر جای برگشتی وجود ندارد. چیزی که هنوز شکل نگرفته، آینده است.

موفق باشید

دوستان از راهنمایی هاتون ممنونم اما ایشون هم شب قبل از طلاق به پدرم زنگ زدن که فرصت چندماهه بده واسه مشاوره اما پدرم قبول نکردن آخه من قبلن وقت مشاوره گرفته بودم اما ایشون نمی اومدن، بعد از محضر هم به من با کلی گریه و التماس زنگ زد که نمی خواسته اینطوری بشه و بخاطر ترس از پدر من این اتفاق افتاد، خیلی حالش بد بود طوری گریه میکرد که نگو،من تصمیم گرفتم با کمک خدا دوباره تو سرنوشت هم باشیم، نمیدونم چطوری ؟میخام راهنماییم کنید، چطوری دلشو و محبتشو دوباره بدست بیارم

خانوم میخک سلام
متآسفم که این اتفاق اول زندگیتون افتاده !
همونطور که دوستان گفتن به نظر منم احساسات رو کنار بگذارید و با عقل و منطق به این قضیه نگاه کنید .اگر با اصرار شما دوباره قبول کنن که پا پیش بزارن !اونوقت هرچی که بگن شما باید قبول کنید .
میتونید پدرتون رو راضی کنید ؟ میتونید قید جشن عروسی رو بزنید ؟ میتونید با کمبودهای مالی توی زندگیتون کنار بیاید ؟ و هزاران سوال دیگه ...
اگر تونستید منطقی فکر کنید و تصمیم بگیرید ! و هم خودتون و هم خانوادتون با این مسائل کنار اومدید از نامزد سابقتون بخواید که وقت بذاره تا با هم رو در رو صحبت کنید .وگرنه ...


///
بنظر من هم منطق و هم احساسات بجای خودشون خیلی خوب هستن ! منطق در پله اول و بعد از برداشتن قدم اول ( با عقل و منطق و آینده نگری ) اونوقت هرچقدر دوست داشتید از احساساتتون خرج همسرتون و زندگیتون بکنید .
براتون آرزوی خوشبختی میکنم :72:.یا علی

سلام .
مشاوره فقط برای بعد ازدواج نیست .قبل از اینکه تصمیم قطعی برای برگشت بگیرید و در صورتیکه همسر سابقتون هم موافق باشن برید پیش مشاور تا شرایطتون بررسی بشه .آخه هزینه مراسم عروسی که نباید منجر به طلاق بشه .شاید مشکلات دیگه ای هم وجود داشته که مسایلی مثل هزینه عروسی رو بزرگ کرده .به نظرم برای اینکه شان شما هم حفظ بشه ازش بخوان برید پیش مشاور اگه ازدواج دوباره شما رو صلاح دونست اقدام کنین. اینجوری خیلی از مسایل بینتون هم قبل از برگشت مجدد شناسایی و کنترل میشه .
برای شروع میتونید بهش بگید که گریه هایی که بعد از طلاق کرده شما رو تحت تاثیر قرار داده و ذهنتون رو مشغول کرده برای همین میخوان یه فرصت دیگه به هر دو تون بدید .براتون آرزوی روزهای خوب دارم .