آيا رفتارهاي من فاقد جذابيتهاي زنانه و آسيب زا است ؟

سلام .
من 26 ساله و همسرم 31 ساله . عقد كرده هستيم .
تابستان گذشته بعد از يك دوره طولاني شناخت عقد كرديم .
بعد از عقدم يك شرايط روحي خاصي رو گذروندم ، يك جورايي بدون هيچ دليلي (شايد ترس از ازدواج و دور ماندن از اهداف تحصيلي ) از ازدواج پشيمون شدم . ( نه از انتخابم ) .
تاپيك باز كردم . حرفهام رو گفتم و اون شرايط رو به خوبي پشت سر گذاشتم .
الان بي نهايت از انتخابم راضيم و زندگيم رو دوست دارم .
اما دغدغه اين روزهاي من :
من از بچگيم تقريبا متفاوت از بچه هاي هم سن و سالم بودم . گرايشات پسرانه و روحيات اونها رو نداشتم . اما دخترونه هم نبودم . من از بچگيم عاقل بودم . بزرگتر از سنم رفتار كردم . مادر من هميشه ميگن به ياد ندارن توي كل دوران بچگيم يك روز عروسك بازي كرده باشم . هميشه توي دلم ميگفتم خوب اين كه الكيه براي چي باهاش بازي كنم ؟
4 سالم بود كه خوندن و نوشتن ياد گرفتم و 5 سالگي كلي شهر سهراب ، حافظ و متون سعدي حفظ بودم . همه تفريحم شعر خوندن و نگاه ستاره ها از تلسكوپم بود و اينكه حتما هر روز روزنامه و كتاب بخونم . من اينطوري بزرگ شدم و اينطوري موندم .
الان من يك دختر 26 ساله هستم . اما به ياد ندارم يك روز مثل بقيه دخترها بوده باشم . من حتي بلد نيستم آرايش كنم . (چند بار كلاس رفتم اما ياد نگرفتم )
ا دوستي توي تاپيكشون گفته بودن هر روز موهاشون رو اتو ميكشن و ....
خوش به سعادتشون كه اين روحيه رو دارن .
من واقعا نميدونم چطوري ميشه آدم يادش بمونه كه موهاشو اتو كنه.
آدم با انرژي هستم . اما مثل خيلي دخترها شر و شيطون نيستم . هنوزم با خريد يه كتاب خيلي بيشتر ذوق ميكنم تا يه لباس .
همسرمم خيلي شبيه خودمه . ما محبت كردن رو خيلي خوب بلديم . اما :
چند وقته تقريبا تمام مقاله ها و تاپيك هاي اين سايت رو ميخونم . توي تاپيك خاطرات عاشقانه خيلي چيزها ديدم كه برام جالب بود .
مثلا يه بزرگواري گفته بودن وقت ملاقات با پزشكشون داشتن ، همسرشون مرخصي گرفته بودن با ايشون اومده بودن و دوباره برگشته بودن . اين نهايت لطف همسر ايشونه و ميدونم اين بزرگوار اصلا خودشون درخواست نكرده بودن . اما در مخيله من چنين چيزي نميگنجه . من ميگم ازدواج كردم اما قرار نيست كاري كه خودم تا حالا تنهايي انجام ميدادم از همسرم به جرم اينكه شوهرمه بخوام .
يعني من حتي اين اخلاق رو هم ندارم كه به همسرم بگم ميخوام دكتر برم . مگر اينكه قضيه خيلي خيلي جدي باشه .
همسرم الويت اول زندگي من هستند و من هم براي ايشون همينطور ،‌ اما من واقعا توقع خاصي از همسرم ندارم .
اين روزها كه دنبال خونه هستيم من بيشتر از همسرم به املاك سر ميزنم و دوندگي ميكنم چون وقت من آزادتره . خيلي ها ميگن كه نرو . اما من ميگم اين كار بايد انجام شه چه فرقي داره من يا ايشون .
همه اين مثالهارو گفتم تا روحيات منو بشناسيد . الان توي زندگيم هيچ ايرادي نمي بينم اما خيليها ميگن به مشكل برميخوري .
با توجه به اينكه شخصيتا آدم طنازي نيستم (اما از لحاظ عاطفي آدم غني اي هستم ) و هميشه هم اين تفاوت رو بين خودم و هم جنسها و هم سنهام ديدم و اونها هم اعتراف كردن ، به نظر شما مشكلي زندگي منو تهديد ميكنه ؟

شايد همه حرف دل من اين باشه : همه هنر من مطالعه و علم آموزي بوده . تو زمينه خيلي مسائل از دخترهاي 14 ساله هم عقبترم . زندگي با دختري كه عشوه و طنازي نداره خسته كننده است ؟
يه جورايي جلوي دخترهاي خيلي بزك كرده حسرت ميخورم كه كاش منم مثل اونها بودم . اما باور كنيد اصلا تو ذات من نيست . نميتونم . نميشه .
برنامه ميزارم كه يه كم خانومتر بشم ، باز يادم ميره . يه روز كه همسرم مياد خونمون من دامن ميپوشم ، رواني ميشم وسطش ميرم عوض ميكنم شلوار ميپوشم ميگم آخيش راحت شدم .:163:
راستش اصلا كارهاي اينطوري به من نمياد !!!!

ممنون ميشم نظرتون رو بدونم . باور كنيد اين دغدغه ها نگرانم كرده . ممنون .

سلام

همونطور كه ميدونيد من مجردم و شايد خيلي نتونم بهتون كمك كنم اما از نگاه يه مرد اگه بخوام بگم هميشه اينجور نيست كه اون بزك كردن ها و طنازي ها جذاب باشه
من فكر ميكنم اگه شوهر شما شما را اينجور ديدند و انتخاب كردند حتما همين خصوصيات فعليتون براشون مهم بوده و نبايد نگران باشيد

فقط مهم اينه كه به قول بچه ها بانك عاطفي شوهرتون را پر كنيد و در حد معمول هم زيبايي و اراستگي داشته باشيد

من آدم عاطفي و با محبتي هستم . اينو مطمئنم .
الان كه داشتم فكر ميكردم كمتر پيش مياد با كسي دردودل كنم و حرف بزنم .
خيلي درونگرا هستم .
چند وقت پيش مشكلي برام پيش اومد . به تنها چيزي كه فكر نكردم اين بود كه مسئله رو با همسرم يا شخص ديگه اي در ميون بذارم .
مدتي توي لاك خودم رفتم و مسئله رو حل كردم . (البته يه جورايي هم تو رابطمون كمرنگ شدم )
تقريبا تو همه مسائل همينطوري هستم .
اينكه ميگن خانومها دوست دارن در مورد كارهايي كه در طول روز انجام دادن حرف بزنن اصلا در مورد من صدق نمي كنه .
هميشه در جواب همسرم كه ميپرسه چه خبر ، از صبح كجاها رفتي و چي كارها كردي ميگم سلامتي .
گاهي هم حس بدي بهم دست ميده . احساس ميكنم داره كنترلم ميكنه !!!!
يه جورايي برام بي معنيه . صبح چشمامو باز كردم بعد چايي خوردم .......
راستش برام زياد جذابيت نداره .
همسرم از من برونگراتره .

بهار عزیز سلام

اینایی که از خودت گفتی جز ویژگی تو هست و همسرت با این ویژگی ها شناخته و انتخابت کرده

اگر غیر از اینا رفتار کنی دیگه بهار نیستی

حساسیت برای خودت ایجاد نکن و سعی کن قدر زندگی و انتخابت رو بدونی عزیزم

حسرت هیچ کس رو هم نخور تو خودت با این خصوصیات دوست داشتنی هستی

موفق باشی خانومی

اصلا خودتو نگران نکن و مهمتر از اون این حرفها و تفکرتو اصلا اصلا تو رفتار و حرفهات بروز نده
یادت باشه تفکری که دیگران از ما دارن تنها بازتاب رفتار و سخنان ماست

ویدا خوب حرفی زد همسرت تو رو دیده و پسندیده لازم نیست خودتو تغییر بدی و لازمم نیست چیزی بش بگی
مثلا نپرس تو آرایش دوس داری؟
تو دوس داری من فلان کارو کنم؟
تو خوشت میاد من ساده ام ؟
البته میدونم این سوالات بچه گانه است و شاید تو اصلا اصلا نپرسی اما گفتم بزار تکرار شه و آگاه باشی

میتونی ماهی دو بار بری آرایشگاه ... ماشالله فراوونه
موهاتم یه مدلی که خوب وایمسته و بهت میاد کوتاه کن (بنا به مدل موهات) همیشه هم سشوار و اتو لازم نیست ... من حجم موهام نصف شده از بس اتو کشیدم !!! اما سعی کن تقویت کننده و براق کننده های فاقد چربی به موهات بزنی مثل سرم ها تقویت کننده و ...
مهمترین چیز تو آرایش پوست خوبه بنابراین برای اینکه خوب باشی سعی کن به پوستت برسی (صاف و براق باشه پوست همه جا نه فقط صورت )
عطر و فراموش نکن

در ضمن چند وقته عقد کردین؟؟؟ مطمئن باش هر پسری دنبال این چیزها باشه تو همون 1 ماه یا دو ماه اول اگه این چیزها رو ازت نبینه صداش در میاد ... وقتی نامزدت تا حالا چیزی نگفته یعنی دوست داره و اصلا جای نگرانی نیست

این کارهام به آدم حس قشنگی میده همین و گرنه اگه حس میکنی دوس نداری به نظرم نیازی بشون نداری داری الکی خودتو نگران میکنی فقط گفتم که بدونی کار سختی نیست:72:

بله، رفتارهای شما فاقد جذابیت زنانه و آسیب زا هستند. :305:

سلام .
حدودا 8 ماهي ميشه كه عقد كرديم .
ويداي عزيز باور كن قدر زندگيم و انتخابم رو ميدونم .
جوانه جان راستش ازون سوالها كه نميپرسم . من آدمي نيستم كه احساساتم رو فرياد بزنم . تا حالا نشده در مورد ظاهر با هم حرف بزنيم . ( جفتمون آدمهاي مرتبي هستيم )
آرايشگاه هم معمولا ميگم ماهي 2 بار ميرم . چند بار انجام ميدم و بعد كاملا ناخودآگاه فراموش ميشه . 3 ماه بعد يادم ميفته كه ميخواستم اين كارو انجام بدم . باور كن به راحتي فراموش ميشه .
اما عطر خيلي دوست دارم و مصرفم هم بالاست .
من خوش پوشم (معمولا ) و از لحاظ بهداشت و عطر هم خيلي به خودم ميرسم . اما همين .
مابقي كارهايي كه دخترها انجام ميدن چون توي ذاتم نيست قبل ازينكه در من نهادينه شه فراموش ميكنم .
و البته از لحاظ رفتاري هم همينطور .
2 روزي هست كه از همسرم دلخورم ،‌ امروز گفت بريم بيرون تا حرف بزنيم و حل كنيم . در توانم نبود . گفتم تا فردا خودم با خودم كنار ميام فردا بريم باهم حرف بزنيم . دوست دارم تو خودم مچاله بشم به همه زواياي قضيه فكر كنم و در نهايت كه راه حل رو پيدا كردم با همسرم حرف بزنم و نتيجه رو بگم !!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهار رهنورد

الان بي نهايت از انتخابم راضيم و زندگيم رو دوست دارم .

من از بچگيم تقريبا متفاوت از بچه هاي هم سن و سالم بودم . اما دخترونه هم نبودم . من از بچگيم عاقل بودم . بزرگتر از سنم رفتار كردم .
4 سالم بود كه خوندن و نوشتن ياد گرفتم و 5 سالگي كلي شهر سهراب ، حافظ و متون سعدي حفظ بودم . همه تفريحم شعر خوندن و نگاه ستاره ها از تلسكوپم بود و اينكه حتما هر روز روزنامه و كتاب بخونم .
اما به ياد ندارم يك روز مثل بقيه دخترها بوده باشم . من حتي بلد نيستم آرايش كنم .

آدم با انرژي هستم . اما مثل خيلي دخترها شر و شيطون نيستم . هنوزم با خريد يه كتاب خيلي بيشتر ذوق ميكنم تا يه لباس .
همسرمم خيلي شبيه خودمه . ما محبت كردن رو خيلي خوب بلديم .

همسرم الويت اول زندگي من هستند .
اين روزها كه دنبال خونه هستيم من بيشتر از همسرم به املاك سر ميزنم و دوندگي ميكنم چون وقت من آزادتره .
الان توي زندگيم هيچ ايرادي نمي بينم .
با توجه به اينكه شخصيتا آدم طنازي نيستم و هميشه هم اين تفاوت رو بين خودم و هم جنسها و هم سنهام ديدم و اونها هم اعتراف كردن .

---

این همه تفاوت. تفاوت خودش باعث جذابیت میشه.
مطمئننا این تفاوت ها برای همسر شما جذاب بوده که شما رو انتخاب کرده , نه ؟

آقاي rude boy ميشه بيشتر برام توضيح بدين .
بيشتر كدوم قسمت (رفتاري يا ظاهري ) رو به شكل مشكل ميبينيد ؟
ميشه بگيد شما كه چنين تفكري داريد چطور چنين خواسته اي رو از طرف مقابلتون درخواست ميكنيد ؟ من به چه علائمي دقت كنم ؟
ممنون بابت نظر صريحتون .

بر خلاف نظر دوستان به نظر من بهتره نظر ايشون رو در اين مورد جويا بشيد،البته نه اين كه به طور مستقيم بپرسيد به نظرت من آرايش كنم بهتره يا نه! بلكه در خلال صحبت و به صورت كلي جوياي اين بشيد كه مثلا تا چه حدي از آرايش رو براي خانمها لازم ميدونن، يا فاكتورهاي جذابيت در وجود خانم به نظر شون چه چيزايي.
درسته كه ايشون شما رو ديده و پسنديده اما گاهي فانتزيهايي ذهني داريم كه اگر همسرانمون برآورده كنن خوشحالتر ميشيم.
لازم به ذكره كه جذابيت خانمها فقط به ظاهر نيست مجموعه ي رفتارهاي شما بيش از همه ميتونه عامل جذب يا دفع همسرتون باشه.
موفق باشيد

سلام بهار خانم،
من در صحبت ها و توصیفات شما به وضوح رنگ و بویی از غرور رو میبینم.غروری که میتونه دلایل مختلف داشته باشه، مثل تعریف های زیاد از حد و اغراق آمیز خانواده و اطرافیان از سنین کودکی تا به الان...یا شاید داشتن تحصیلات و سواد عمومی و اطلاعات و توانایی های بالا...یا شایدم بالا بودن از نظر اجتماعی و مالی...
که این غرور میتونه باعث بروز مشکلاتی برای شما بیشه.مثل همینکه میگین احساس میکنین (و دوست دارین) که هر مشکلی رو خودتون میتونید به راحتی حل کنید و چندان به کمک کسی نیازی نیست حتی شوهرتون..یا اینکه از کسی انتظار لطف و محبتی ندارین...نگاهتون تا حد زیادی ماشینی هست...به نظر میاد با واژه های گذشت، مرام،ایثارو...تا حدی بیگانه باشید

مسئله دیگه باز هم مربوط به تربیت شما در دوران کودکی میشه و به نظر میاد خانواده بی تقصیر نباشن...
چرا باید یه دختر بچه از عروسک بازی خوشش نیاد؟مطمئن باشید محیط هایی که توی بچگی در اون قرار گرفتین و رفتارها و حرفایی که به گوشتون میخورده در این رفتار تاثیرگذار بوده

اصلا چه لزومی داره که یه بچه حافظ و سعدی و سهراب و روزنامه بخونه!؟ آیا شما روز اول به صورت کاملا خودجوش به سراغ اینها رفتید!!؟(که مسلما بعید هست!) یا رفتارها و گرایشهای اطرافیان و پدر و مادر شما رو به این سمت سوق داد!؟
چرا باید برای یه دختر بچه تلسکوپ خرید!؟ این عجیب نیست؟
اینها رو نگفتم که بخوام خدایی نکرده خانوادتون رو متهم کنم ولی به هر حال باید پذیرفت که اونها هم در رفتارهای امروز شما کاملا دخیل هستن(قصدم صرفا مشخص کردن ریشه ها برای شما بود)
حالا دوباره برگردیم به غرور..شما برای حل بخشی از مشکلاتتون باید این غرور رو تعدیل کنید،باید بپذیرید که هیچکس به تنهایی کامل نیست و از پس همه کارها برنمیاد.شکلگیری نظام اجتماعی،خانواده،ازدواج،جا معه ،شهر،روستا، و ... همه و همه بر همین اساس بوده که بشر به زندگی اجتماعی و تعامل نیازمنده و بدون اون کاری از پیش نمیبره!

و در مورد همسر شما،به نظر میاد اگه ایشون واقعا به همین صورت از شما راضی هستن و اعتراضی ندارن خیلی خوبه و شما هم خوش شانس هستین و مشکلی نخواهید داشت، اما،چند نکته رو فراموش نکنید،شما تازه ازدواج کردید و ظاهرا هنوز عقد هستید و احتمال داره ایشون هم تمایلات و خواسته هایی داشته باشه ولی به هر دلیلی(مثل دوست داشتن شدید شما یا ملاحظه و درک کردن شما و شرایط یا امید داشتن به اینکه در آینده تغییر میکنید!) تا الان چیزی نگفته باشه، ولی خب ته دلش یه چیزایی بخواد،پس همینطور که یکی از دوستان گفتن شاید بهتر باشه یا از خودشون بپرسین یا اینکه دقیقتر ایشون رو آنالیز کنید(مثلا وقتی از آرایشگاه میاید خونه چه رفتاری نشون میده،در چه مواقعی شادتر میشه و بیشتر به سمتتون میاد..)
بهار جان من خیلی از دوستام که مجرد هستن و دنبال کسی برای ازدواج میگردن زیبایی دختر و اندام خیلی براشون مهمه ولی مهمتر از اون چیزی هست به اسم "نمک" همون شیطنت،شوخ طبع بودن، بامزه بودن،...خواسته ی خیلی از پسرها داشتن کسی هست که به زندگیشون طراوت و نشاط بده،مطمئن باش هیچ پسری دوست نداره شب بیاد خونه ببینه همسرش با یه پیرهن آستین بلند و یه پیجامه نشسته سر میز،یه عینک به چشمش زده، و در حال مطالعه یک مقاله علمی و دانشگاهی هست!! باور کن چنین زندگی دوام نمیاره(مگر اینکه شوهر شما استثناء باشه!!)

مطلب آخر هم اینکه به یک پزشک متخصص مراجعه کنید.رفتارهای شما میتونه ناشی از برخی اختلالات هورمونی هم باشه.(چون با توضیحاتی که دادید خیلی از رفتاراتون به هیچ عنوان زنونه نیست)
موفق باشید:72:
راستی یه سوال دیگه، اگه دوست داشتید جواب بدید،آیا روابط زناشویی داشتید؟ اگر آره به نظر شما رضایت بخش بوده؟

آقاي مهرداد ممنون كه نوشتين .
در مورد بك گراند من و خانوادم ، خوب من بچه آخري هستم كه تفاوت سني زيادي با خواهر و برادرم داشتم . اونها هم شديدا اهل علم و مطالعه هستند . قطعا بي تاثير در روند شكل گيري بچگي من نبوده .
اما علاقه من به نجوم ، واقعا شخصي ، بدون دخالت كسي و از بچگي بوده .
عروسك بازي هم واقعا دوست نداشتم . مامانم برام توي حياط ، خونه درست ميكرد اسباب بازي مياورد ، من ول ميكردم ميرفتم يه عالمه مواد از آشپزخونه قاطي هم ميكردم تا ببينم چي ميشه . بعضي وقتها هم مواد رو قاطي ميكردم چند وقت جايي دور از دسترس همه ميزاشتم تا ببينم نهايتا چي ميشه . بعضي وقتها چيزهاي اسيدي و قليايي رو با هم قاطي ميكردم دود بلند ميشد كيف ميكردم . (اصولا هم كسي بابت اين چيزها تشويقم نميكرد )

باور كنيد چون من رو نديديد و كلمات واسطه بودن اين احساس رو پيدا كردين . آدم مغروري نيستم .
اما جايي هم اغراق نكردم . بالا بودن تحصيلي ؟ نسبت به كي ؟
اتفاقا بعضي جاها خيلي هم عقبم و انتظارم از خودم خيلي بالاتر بود .
همسرم تحصيلاتشون بالاتر از منه . پس غروري ندارم .

راستش پستتون رو كه خوندم يه كمي برافروخته شدم . من گفتم خيلي بلد نيستم زنانه رفتار كنم ، ميشه بگيد از كجا پي برديد كه من با واژه هايي مثل مرام و گذشت و ايثار بيگانه هستم ؟ جدا برام سواله . يعني از كدوم حرف من به اين نتيجه رسيدين ؟ بگيد منم آگاه بشم .:303:
من هميشه سعي كردم كاري كنم كه باري به دوش كسي اضافه نكنم ، حتي همسرم . هميشه بي نهايت مراعات كردم . واقعا ناراحت شدم به من اينطوري گفتين .

بابا منم آدمم . اختلال هورموني هم ندارم . به هيچ وجه . از زندگي زناشوييمون هم بي نهايت راضي هستيم . (اينو از دو طرف مطمئنم ) فقط درونگرا هستم و هميشه يه تفاوتي بين خودم و همسنهام احساس كردم . اين تفاوت هم فقط در ظاهر و رفتار بوده . شخصيتم رو زير سوال نبريد كه !!!! :311:

آقا مهرداد من نگفتم با پيجامه و بلوز آستين بلند ميشينم پاي درس ، عينك ته استكاني ميزنم به چشمم . اينطوري نيست ، اما خيلي هم وقتم رو پاي چيزهاي ديگه نميزارم . نه اينكه بخوام حتما اينطوري باشم . نه . گرايشي به سمت ديگه اي ندارم .
من توي عمرم به ندرت فيلم ديدم . به ندرت . باور كن يك دونه از شخصيتهاي سينمايي رو به چهره نميشناسم .
باور كن اگه 5 تا عكس جلوي من بزارن نميدونم برد پيت كدومه . اسمش رو هم از دوستهام شنيدم .
يعني اگر از بيكاري تو خونه بميرم به سمت فيلم نميرم . (آدم دگمي نيستم كه بگم تفكرات مذهبيم مانع ميشه )
همونطور كه بيكار هم باشم ذهنم به سمت فيلم ديدن نميره ، وقت هم داشته باشم ذهنم به سمت آرايش و اينها نميره . ميام بيرون بقيه رو ميبينم يادم ميوفته !!!!

درونگرا بودنم داره برام مشكل زا ميشه . مثلا وقتي ناراحتم نميتونم حرف بزنم . واقعا دست خودم نيست . چند روز كه فكر ميكنم بعد ميتونم حرف بزنم . تو اين چند روز اصولا كم حرف ميشم . همين .

اما به نكته جالبي پي بردم . 2 تا آقا برام كامنت گذاشتن و نظرشون اين بود كه آسيب زاست .
از آقايون ديگه هم خواهش ميكنم حتي اگه مطلب نمينويسن با امضاشون پاي پستهاي مختلف بهم كمك كنند .
و از دوستاني كه نظر ميدن خواهش ميكنم سنشون و شغلشون رو اگر صلاح ميدونند متذكر بشن .
ممنون بابت وقتي كه گذاشتيد .:72:
مخصوصا از آقاي مهرداد . چون ميدونم صريح نوشتن واقعا كار سختيه .

فكر كنم منم يكي از اقايوني بودم كه براتون كامنت گذاشتم اما نگفتم رفتارهاي شما اسيب زاست

من حدود سي سال دارم و دانشجو هستم

به نظر من انچه براي همه اقايون مهمه اينه كه با همسرشون بهشون خوش بگذره و همسرشون بتونه ارامش روحي و رواني براشون ايجاد كنه

حالا برا يكي ممكنه اين ارامش تو چهره جذاب باشه برا يكي تو رفتار سنجيده برا يكي ...

به نظرم اگه همسرتون با شما احساس ارامش داره و با هم بهتون خوش ميگذره به ابن مسائل خيلي گير نديد و انرژيتون را بيشتر صرف ارامش دادن به شوهرتون كنيد

اينكه ميگيد درونگرا هستيد و رفتاراتون هم نشون دهنده اينه به نظرم هيچ عيبي نيست ... ما هممون با هم متفاوتيم اين تفاوت شخصيتي هم مث تفاوت ظاهري يا جنسيتي هست

اگه همسرتون شما را با ابن خصوصيات ديده و پسنديده خوب حتما باهاش مشكلي نداره مثلا احتمالا همسرتون هم اسم هنر پيشه ها را بلد نيست و خيلي وقت نداشته فيلم ببينه

نكته ديگه اينه كه با توجه به اينكه شما ادم موفقي دو زمينه تحصيلي هستيد خوب معلوم وقت خيلي كارا را نداشتيد :) اون خانمهايي كه از خيلي از اين چيزهايي كه شما حسرتش را ميخوريد سر در ميارند در بقيه امور كم تر از شماند

بك نكته بي ربط بگم يه سايتي هست نميدونم فيلتره يا نه ted اين سايت ايده هاي جديد را پرزنت ميكنه ... يكي از سخنراني هاش يه خانمي است كه ميگه بار عمده پيشرفتهاي علمي ما بر دوش درونگراها بوده و هست چون انهاند كه عميقا فكر ميكنند و به جستجو ميپردازند

موفق باشيد

درست ميگيد .
كاملا درست ميگيد .
شما اولين نفري بودين كه به من پاسخ دادين .
بايد مچ ذهنم رو بگيرم كه چرا فقط نظرات مخالف تو ذهنم موند !!!!!
البته صفحه اول اين تاپيك جلوم باز نبود . اما خوب تلنگر خوبي بود . ممنون .
راستش انگاري يه پيش فرض ذهني داشتم و اين تاپيك رو زدم .
الان خوشحالم .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mehrdad_m

مطمئن باش هیچ پسری دوست نداره شب بیاد خونه ببینه همسرش با یه پیرهن آستین بلند و یه پیجامه نشسته سر میز،یه عینک به چشمش زده، و در حال مطالعه یک مقاله علمی و دانشگاهی هست!! باور کن چنین زندگی دوام نمیاره(مگر اینکه شوهر شما استثناء باشه!!)

---

فکر کنم ازدواج نکردید! احتمالا علاقه ای هم به مطالعه نداشته باشید. و زن را هم یک موجود فرادنیوی میدونید که کارش فقط دلبری کردنه. نمیدونم کجای این قضیه اشکال داره که یک زن شب هنگام توی خونه خودش راحت باشه و یک پیژامه بپوشه و بشینه پشت میز مطالعه کنه؟ مگه عروسکه که 24 ساعت با سرخاب سفیداب و لباسهای فشن وایسه پشت در ببینه موجود متعالی به نام همسر کی میاد خونه براش شو اجرا کنه؟
در ثانی، چرا فکر میکنید اهل مطالعه بودن یعنی نشستن پشت میز با یک پیژامه گشااااااااد (احیانا طرح کاغذ کادو :311:) و سر و روی نشسته و شونه نکرده با مقداری فراوان بوی بد ؟:311:

خانوم رهنورد گفت دامن دوست نداره و شلوار رو ترجیح میده. بنظر من بعضی شلوارها بسیار هم شیک تر از بعضی دامنهاست. اصلا هر مدل لباسی اگر درست انتخاب بشه زیبایی خودش رو داره. امروزه هم که الحمدالله انواع ساق شلواری و... در اومده که صد رحمت به دامن!

خانوم رهنورد جان! باور کنید به تعداد مردان روی کره زمین سلیقه وجود داره. هستند مردانی که حسرت به دلشونه بیان خونه ببینند که زنشون داره مطالعه میکنه. چه اشکال داره اگر که وظایف همسری رو به نحو درست انجام بدهی، بقیه اوقات به مطالعه و تفریح بگذره؟
قطعا شما از نظر همسرتون زیبا بودید و واجد شرایط ازدواج، که ایشون شما را پسندیدند. و این خیلی عالیست که شما بیرون از خونه اهل بزک دوزک نیستید. اما یک تغییرات جزیی مثل کمی دست به سرو رو کشیدن توی خونه (آرایش ملایم و مرتب بودن مو و وضع ظاهر) دیگه کار شاقی نیست که نتونید انجام بدید. حتی بدون آرایش هم چنانچه سرو وضعتون مرتب باشه و یک عطری به خودتون بزنید باز هم خوبه دیگه! بعیده که از عهده این کار بر نیاید.

شخصیت خانم رهنورد جالب بود برام !! والبته یه کمی حسودیم شد نسبت به همسرتون!

من 29ساله/مجردم. اینطور که خانم رهنورد خودشون رو توصیف کردن مثل آقایون بیشتر واقع بین و درونگرا هستن و بیشتر تمایل دارن در مواجهه با مشکلات به غار خودشون پناه ببرن تا اینکه راه حلی برای مشکل پیدا کنن ! بعد احیانا اگه لازم دونست مشکل و راه حل رو بیان میکنن !

من به شخصه از رفتار های متفاوت و طرز فکر متفاوت بیشتر خوشم میاد تا اینکه همسرم دختری باشه که عشقش فیلم دیدن و آرایش و دید زدن بوتیک و حرفای خاله زنکی و لباس پوشیدن شبیه فلان هنرپیشه و ... باشه! البته اینو هم بگم که این خصوصیتی که شما دارین شاید در بعضی مواقع آسیب زا هم بشه ! چون مرد هرچقدر هم مرد باشه بازم به عشوه های زنانه و ناز کردناش احتیاج داره ! سعی کنین بیشتر حرف بزنین ! هرچی که تو ذهنتون هست رو به زبون بیارین نشینین گوشه ای هی تو ذهنتون مسائل و مشکلات رو بپیچونین آخرش یه راهکار بدین بیرون ... آقایون بیشتر دوست دارن چیزی رو که همسرش نیاز داره چه مادی و یا فکری مستقیم بشون بگین! مطمئن باش دوست نداره که ببینه یه دفعه تغییر روحیه دادی، رفتی تو خودت و بعد چند مدت دوباره درست شدی !
.
و اینکه بعضی دوستان میگن که شما رو با این روحیه دیده و پذیرفته 100% دلیل بر این نیست که از این روحیه خوشش میاد شاید ملاک های دیگر شما براش اولویت دار بوده و پیش خودش فکر کرده که به مرور و با حرف زدن این خصوصیت شما برطرف میشه !

اینکه ایشون با فلان معیار شما رو انتخاب کرده، دلیل نمیشه که با همون معیار هم مقایسه کنه. الان مسئله ی شما انتخاب نیست... :324:

این که چه چیزی رو همسرتون می پسندده خیلی شخصیه و باید غیر مستقیم از خودشون بپرسین، ولی اکثر مردها یک زن با خصوصیات زنانه رو به یک زن با خصوصیات مردانه ترجیح می دن :303:

اگر می خواید در بلند مدت همیشه نگران این باشید که شوهرتون جذب کس دیگه بشه، حتما به توصیه های "بی دل" عمل کنین. :305:

اینکه نمی تونم و توی ذاتم نیست و حوصله ندارم، بیشتر بهانه س، در واقع این مسئله (جذب شوهر) برای شما اونقدر ارزش نداره که وقت بزارین روش :324:

سلام بهار رهنورد عزیز

من تا حدودی میفهمم چی میگی؟چون بعضی ازخصوصیات شما رو با شدت و ضعف متفاوت منم دارم.
مثل درونگرایی...یا مثلا منم از دامن متنفرم باشلوار خیلی راحتترم...منم دقیقا وقتی اون دوست عزیز گفت موهاشو هر روز اتو میکنه به خودم گفتم بهار نگاه کن اما تو اصلا موهاتو اتو نمیکشی..جالب اینجاست که من چند مدل اتو انواع کرمها و...رو خریدم اما تا یه ذره استفاده میکنم میذارم کنار...در واقع چیزی که راحتیمو ازم بگیره خوشایندم نیست..مثلا اتو موی هر روز یا کرم که حس میکنم پوستم سنگین شده یا دامن...اما عوضش از چیزای دیگه استفاده میکنم مثلا ارایش چشم کلا ارایش دوست ارم اما تو خونه دلم میخواد راحت و بدون ارایش باشه.(خوب قیافمم خوبه و موهام هم نیازی به اتو نداره البته من مجردم)

تو هم اصلا خودتو تحت فشار نذار چون بعد یه مدت خسته میشی...حالا لازم نیست موهاتو هر روز اتو کنی کارای دائمی انجام بده مثلا موهاتو مش یا کراتینه کن دیگه تا چند وقت کافیه...اگه میتونی مثلا موهای صورتتو لیزر کن که نیاز به اصلاح نداشته باشی
شلوارای خوشگل بپوش...من اینکارا رو میکنم هیچکس هم نه بهم گفته ظاهرت مردونه است تازه هم بهم میگن خیلی قشنگی.

راحت راحت باش.

-------------------------------------------------------
اما درباره درونگرایی
این خیلی بده...من چون خودم اینجوریم و قبلا بیشتر بودم بهت میگم...منم یه مشکل برام پیش میمومد انقد تو ذهنم بهش ور میرفتم تا بلاخره راه حلشو پیدا کنم شاید میشد شب نمیخوابیدم تا به جواب مشکل برسم.

اما این ادمو فرسوده میکنه...یه کم خودتو رها کن...اولش واقعا واسه ادم سخته که دردل کنه امابه مرور عادت میکنی مثلا همین که تو این تالار دردل کردی نشونه خوبیه.

منم وقتی با کسی رابطه عاطفی داشتم اهل لوس بازی نبودم اینکه میخوام برم دکتر پاشو با من بیا..اما وقتی طرفم این کارارو با رضایت خاطر برام انجام میداد کم کم یخ من هم اب میشد و خوشم میمود...

مثلا من یه بار باید دو تا بخیه میکشیدم طرفم زنگ میزد گریه میکرد صبر کن من بیام ببرمت.من بهش میخندیدم برو بابا مگه میخوام چیکار کنم؟و اون تا رفتم و برگشتم صد بار بهم زنگ زد و کارای دیگه.
کم کم ازاین کارا خوشم اومد...منم تازه داشتم یاد میگرفتم این کارا یعنی چی؟

تو هم اگه همسرت میخواد بهت محبت کنه پذیرا باش...بذار اون یکمی ازاین لوس بازیا رو برات انجام بده به مرور یخ تو هم اب میشه.

---------------------------------------

بهار عزیزم واقعا برای مردا دخترایی که خیلی لوس باشن جذاب نیستن اما دخترایی مثه ما اگه اجازه بدی روح زنانگی هم تو وجودت ازاد باشه بخاطر ترکیب شیرین مردانه زنانه جذابتر میشن.اینو از رو تجربم میگم
---------------------------------------

یادت هم باشه تو شاید یه روزی مادر یه دختر بشی که باید بفهمی چی میخواد؟چی میگه؟وچی حس میکنه؟
پس تعادل رو یادت نره
موفق باشی

بهار خانم اول اینکه باید بگم اینجا 99٪ از ما کارشناس و مشاور نیستیم(حتی اونایی که 10 تا ستاره و درجه و لقب زیر اسم کاربریشون هست!)البته به جز تعداد اندکی از دوستان.بنابراین حرفهامون فقط نظرات شخصی هست.و خیلی وقتا از دل همین نظرات کلی و شخصی شاید حرفی زده بشه که مراجعه کننده رو به فکر فرو ببره یا تلنگری باشه.و بیشتر تاپیک ها هم بیشتر یه جور نظرسنجی هست تا مشاوره تخصصی.پس به دل نگیرید.کسی قصد توهین یا جسارت نداره.فقط بیان نظرات شخصی هست با احترام متقابل.

ببینید یه چیزایی توی ذات زن و مرد هست که اونها رو از هم متمایز میکنه و به سمت هم میکشونه و باعث میشه مکمل هم بشن.اگه قرار بشه زن و مرد خیلی شبیه به هم بشن دیگه چطور میتونن مکمل باشند!؟
آیا همین زنهایی که میگن زن نباید برای شوهرش عروسک باشه براشون قابل قبول هست که شوهرشون رفتار مردونه نداشته باشه!؟ مثلا مردی که با ناز و عشوه حرف بزنه یا لباسای صورتی و رنگارنگ بپوشه،یا زیر ابرو برداره و آرایش کنه، یا اینکه هیچ اراده و جنمی و جذبه مردونه ای نداشته باشه،مردی که نتونه هیچ تصمیم قاطعی بگیره، مردی که کاملا خنثی و منفعل عمل کنه...آیا اینها برای یه مرد خوب هست؟ شما خودتون از همچین مردی خوشتون میاد!؟ آیا هرگز زندگی با مردی که ویژگی های مردونه نداره برای شما جذاب خواهد بود!؟

نظرات "بی دل " هم جالب بود.ایشون فرمودن که "قرار نیست زن مثل عروسک بزک کنه و منتظر بشینه تا شوهرش بیاد خونه و براش show اجرا کنه!"
به نظر من که این طرز فکر کاملا مخرب هست.یک طرز فکر فمنیستی که زندگی مشترک رو آتیش میزنه!
مطمئن باشید مرد به همون به قول شما "show" خیلی نیاز داره.وگرنه اونرو در جای دیگه جستجو خواهد کرد.حالا یا پای ماهواره یا توی کامپیوتر و سایتهای ....(که شاید این تازه حالت خوبش باشه،)یا بدتر از همه خارج از دنیای مجازی و در دنیای واقعی!!

اون کسی که هر روز موهاش رو اتو میکشه و آرایشگاه هست داره افراط میکنه، کسی هم که زیاد به خودش نمیرسه داره تفریط میکنه.من با جفتش مخالفم!

درضمن توجه داشته باشید(خصوصا کسانی که مثل بی دل جان فکر میکنند) این عروسک شدن و ناز و عشوه کردن و به خود رسیدن صرفا و صرفا برای همسرتون هست ، برای شریک زندگیتون ، نه برای مردان غریبه در کوچه و بازار. و گرنه من هم با این نگاه تحقیر آمیز به زن که زن موجودی عروسکی و برای لذت بردن مرد خلق شده کاملا مخالفم!!

بهار جان ،جالبه شما خواستی که مراجعه کننده ها سن و شغلشون رو هم بنویسند.این هم باز یه مشکل دیگه در طرز فکر شماست.بیشتر از اینکه براتون مهم باشه که "چی" داره گفته میشه.براتون مهم هست که "کی" داره این حرف رو میزنه!:72:

منم موافقم.اره دیگه مشخصه هر چیزی در حد تعادلش خوبه.توجه به درس،توجه به ظاهر و...
هیچ کدوم نمیتونه خلا اون یکی رو پر کنه.نه بار علمی خلاء توجه به ظاهر رو پر میکنه نه توجه به ظاهر خلاء بار علمی و فهم و شعور رو.

سلام دوباره .
فعلا چيزي كه سريع و اجمالي نت برداشتم اينه :
saeeded اشاره به غار تنهايي كردن . متاسفانه يا خوشبختانه همينطوره . بايد روي خودم كار كنم تا بيشتر حرف بزنم .
راستش من هميشه سنگ صبور دوستهام بودم و هستم . اما هيچ كس ذره اي از مشكلات من نميدونه . هيچ وقت نتونستم خيلي با كسي دردودل كنم .
نميدونم شايد حس ميكنم من قويتر هستم . من تحمل كنم و به حرف بقيه دوستانم گوش كنم .
در مورد همسرمم هميشه ميگم اينهمه زحمت ميكشه ، چرا زماني كه من ناراحتم حرفي بزنم . چرا اون بنده خدا رو هم نگران كنم . تنهايي از پسش بر ميام . حتي زمانهايي كه از دستش ناراحتم خودم تنهايي حل ميكنم . انقدر توجيه ميكنم تا حل ميشه . دلم نمياد باري به دوشش اضافه كنم .
اما واقعا روند انرژي بري هست . شايد خودش با 1 جمله بتونه آرومم كنه ، اما من يك روز تلاش كنم تا آروم بشم .

rude boy من نگفتم حوصله ندارم . دنبال بهونه نبودم و نيستم . اگر بودم تاپيك نميزدم . من گفتم تو ذاتم نيست . خوب واقعا نيست . روي ميز توالت من بيشتر از يك آرايشگاه وسايل هست هر بار ميگم از امروز ، چند روز ادامه ميدم و بعد به راحتي فراموش ميشه . 6 ماه بعدش دوباره يادم ميوفته .اما چيزي كه برام لذت بخشه هيچ وقت فراموش نميكنم .

بهار 66 ميدوني چه حس عجيبيه ؟ يكي تو ترافيك تهران عمرش رو هدر كنه كه من ميخوام برم دكتر ؟؟؟
اما اينكه خودم رو رها كنم . چشم . سعيم رو ميكنم .

و اما آقا مهرداد خيلي كوچيك ناراحت شدم ، اما به دل نگرفتم . همين كه منت گذاشتيد و برام مطلب نوشتيد يك دنيا ميرزه . يك دنيا . بدون تعارف ميگم . من محيط اينجارو دوست دارم . انگار خواهر برادر آدم نظر ميدن .
واقعا مرد به show احتياج داره ؟ واقعا ؟ چه جالب .
خيلي بايد روي اين موضوع فكر كنم .
اما اينكه گفتم بگيد چند ساله و چي كاره هستيد منظورم اصلا اوني نبود كه تحليل كرديد .
شما خودتون زماني كه 18 ساله بوديد تفكر 25 سالگي يا 30 سالگيتون رو داشتيد ؟
اگه يه پسر 15 ساله اينجا نظر بدن (من دست تك تك عزيزاني كه لطف كردن و كامنت گذاشتن ميبوسم ) شايد نظرشون خيلي در راستاي بهبود زندگي من نباشه . چون ايشون سراسر احساس هستند . نوع شغل هم بپذيريد كه در نگرش آدمها اثر داره . اگر بهترين آدم دنيا به خواستگاري من ميومد كه همه شرايط ok بود اما مثلا ايشون صاحب بوتيك لباس زنونه بود ، من به خاطر اخلاق و روحيات خودم كه سرتاسر تاپيك بيان كردم مطمئنا ميدونستم كه توان اين زندگي و برخورد رو ندارم و جواب منفي ميدادم .
(قصد جسارت به هيچ صنفي رو ندارم ، بابت ايرادهاي خودم ميگم )
فقط و فقط ازين زاويه گفتم . اين كه بدونم شايد در دنياي عادي هم من با صاحب اون نظر اشتراك چنداني نداشته باشم . فقط همين .

باز هم از همتون ممنونم . منتظر پيغامهاتون هستم . دلتون شاد ، لبتون خندون ، تنتون سالم و محبوبتان در كنار .:72:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

فکر میکنم تو این تاپیک احساسات بعضی از مشاوران با کارشون و منطقشون قاطی شد.
‏_____
دوست عزیز هر چیز در حد تعادل و میانه خوبه.
لازم نیست مدام برای همسرتون عشوه گری کنید چون همسرتون از این رفتار زده میشه و صد البته خشکی و سردی رفتارتون هم باعث دلزدگی همسرتون میشه.
سعی کنید تو این قضیه میانه روی کنید.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

شاید کارم درست نباشه ولی این حرف رو کاملا تجربی میگم.
به نظر من همسرتون لذت میبره که بتونه کمی از درونتون آگاه بشه و بتونه مشکلاتتون رو حل کنه.
توصیه من اینه هیچ چیز رو از همسرتون مخفی نکنید و نگران هیچ چیز هم نباشید.

سری به دادگاههای خانواده بزنید ببینید چه مانکن هایی از توی فشن تی وی اومده اند اونجا برای طلاق.

زندگی زناشویی فاکتورهای زیادی را نیاز دارد که بتواند سالم و شاداب به دوام خود ادامه دهد. از جمله صداقت، احترام و اعتماد زوجین، احساس مسئولیت، وفادار بودن زوجین به یکدیگر و به تعهداتشان، چشم و دل پاک بودن و رعایت وقار و حجب و حیا، مهارتهای گفتگو، مهارتهای ارتباط سازنده یعنی اینکه زوجین با شناخت صحیحی که از انتظارات یکدیگر دارند و بر آن توافق کرده اند بتوانند با رفتار صحیح و سازنده در قبال یکدیگر رضایت طرفین را ایجاد کنند. همانگونه که مرد نیاز دارد حس مردانه اش ارضا شود، زن نیاز دارد عواطف اش بدرستی شناخته شود و تامین شود. و صد البته نیازهای جسمی و جنسی نیز در این میان نقش خاص خود را دارند.
ظاهر آراسته یک چیز است عشوه های دلبرانه چیز دیگر.
عشوه دلبرانه، صد البته با عشوه شتری فرق دارد. شاید حتی اخم خانمی برای مردش جذاب باشد، اما اگر همین خانوم بخواهد عشوه شتری بیاید حال همه را به هم بزند. اینگونه رفتارها باید از درون بجوشد و به شخص بیاید و قواره تن او باشد وگرنه چه بسا بسیار نچسب و نازیبا باشد.
حالا شما تا حدی سعی کنید روی خودتون کار کنید اما دیگه اینطوری نشه:
کلاغ اومد راه رفتن کبک رو یاد بگیره راه رفتن خودش رو هم فراموش کرد.
بنظرم اراده و تمرین زیادی میخواهد که شخصی بتواند لطافت کلام و گفتار را در خود درونی کرده و به یک عادت بدل کند. اما ظاهر سازی و لباس مرتب پوشیدن همانطور که در پست قبلی هم عرض کردم منافاتی با اهل مطالعه بودن و... ندارد.

دوستی گفتند "هیچ چیز را مخفی نکنید!" با این جمله موافق نیستم! حلال همه مشکلات هم طبعا همسر نیست.
البته نباید شرایطی را به وجود بیاوریم که مجبور بشویم به پنهان کاری اما بصورت کلی:

جز راست نباید گفت
هر راست نشاید گفت

موفقیت و شکست یک زندگی به عوامل متعددی بستگی داره، اما خیلی وقتها که زن و شوهر زندگیشان به سراشیبی سقوط میافتد، و دنبال بهانه منطقی میگردند که محکمه پسند (بخصوص برای خیانت مردان) باشد، دم دست ترینش میتواند همین باشد که مثلا آره خانمم به خودش نمیرسه!
مردی را میشناسم که خانمش را طلاق داد، رفت یک زن دیگر گرفت طلاق داد، زن دیگری گرفت، طلاق داد، و همه دورهاشو که زد و تجارب متعدد که بدست آورد برگشت پیش خانوم اولش و مجددا باهاش ازدواج کرد. جالب اینکه: خانم دوم و سومی که توسط این مرد طلاق داده شدند، هم زیباتر و جذاب تر و فشن تر بودند و هم موفق تر و با تحصیلات بالاتر. حالا شما خود حدیث مفصل بخوان...

من فرصت نکردم تمام پاسخ ها رو بخونم . اگر حرفهام تکراری بود منو ببخشید.
خوب شد بی دل عزیز اشاره به عشوه شتری کرد

اینم لینکی که می تونی طرز عشوه کردن را تا حدودی یاد بگیری. بحث های خوبی هم در اون شده که به دردتون می خوره:

http://www.hamdardi.net/thread-16258.html

ولی من فکر می کنم مساله شما دو قسمت داره: یکی ظاهر و پوشش شماست یکی رفتار و خلقیات شماست.

در مورد ظاهر به نظر من بهتره به طریقی غیر مستقیم سلیقه همسرت رو جویا بشی که چه طور ظاهری رو بیشتر می پسنده و گاهی اوقات به دل همسرت پیش بری. البته هنوز عقد کرده ای و مطمئنا بعد از کمی زندگی با همسرت متوجه سلایقش میشی. زیاد نگران نباش. فقط کمی انعطاف پذیری نیاز داره.

اما در مورد خلقیات ، حتما همسرت شما رو همینطوری دوست داره . ولی به نظر من هم سعی کن در مورد دنبال کارهای خونه و بقیه کارها به نحوی کارها را تقسیم کنید. به هر حال درسته که شما الان احساس ناراحتی از این موضوع نمی کنید اما دو نکته رو در نظر بگیرید:

1- آیا می تونید به این روندتون برای طولانی مدت ادامه بدید؟
2- ممکنه اگر شما کارهای مربوط به مرد خونه رو انجام بدید کم کم مردانگی مردتون براش زیر سوال بره (اگر مسولیت پذیری بالایی داشته باشه) و در غیر اینصورت ممکنه از مسولیت پذیری ایشون کم کنید.

در دو صورت بالا است که ممکنه در اینده براتون مشکل ایجاد بشه.

سلام خدمت دوستان

در تکمیل صحبتهای اقای مهرداد روایتی رو ذکر میکنم که شنیدنش خالی از لطف نیست

قابل توجه دوستانی که آماده بودن همیشگی زن رو قبول نداشتن....

حضرت محمد (ص) فرمودند:

زن باید در خانه خود را به بهترین بوها خوشبو کند و زیباترین لباسش را بپوشد و خود را به بهترین شکل ارایش کند و هر صبح و هر شب خود را برای همبستری با شوهرش عرضه کند.
وسائل الشیعه ج 2 ص 158

موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی دل

سری به دادگاههای خانواده بزنید ببینید چه مانکن هایی از توی فشن تی وی اومده اند اونجا برای طلاق....

---

اتفاقا همه جور آدمی در این مکان ها دیده میشن ،از فشن گرفته تا کاملا محجبه، پس با قاطعیت حکم صادر نکنید!

بیدل جان شاید حرفهای شما تا حدی درست باشه ولی لطفا دقت کنید بحث سر آراسته و دلربا و عشوه گر بودن زن در منزل و برای شوهرش هست!

در اینکه مانکن و فشن بودن در خیابان و برای مردان کوچه و بازار {و با توجه به شرایط جامعه ما،}میتونه برای زن و بنیان خانواده آسیب زا باشه که شکی نیست و یک امر بدیهی هست!

سلام خانم رهنورد،

اول از همه باید بگویم که خوشحالم که از زندگیتون راضی هستید و مشکلاتی که در تاپیک قبلی مطرح کرده بودید رو حل کردید. برای شما در کنار همسر محترمتون آرزوی خوشبختی می کنم.

یک مسئله ای که باید گفته شود این است که شما توضیحی مختصر از خود دادید، و یک نوع نظرسنجی آغاز کردید و خواستید که اعضای این تالار راجع به شما قضاوت کنند.
دقیقاً همین کار رو خود من یک سال پیش در این تالار انجام دادم. از اون تاپیک به نتایجی رسیدم، ولی آخرش متوجه شدم که می توانستم نتایج خیلی بهتری بگیرم، اگر طور دیگری سوالم رو مطرح می کردم.

واقعیت این است که ما نمی توانیم راجع به شما قضاوت کنیم، و همینطور اینکه نظرهای افراد محدودی که اینجا حضور دارند بیانگر واقعیت های جامعه نیست. و مسئله ی دیگر اینکه فرضاً شما به این نتیجه برسید که از دید عموم مردم رفتارهای شما فاقد جذابیت های زنانه و آسیبزا هستند! این کمکی به شما نمی کند، چون در اینجا نظر ما مهم نیست. بلکه نظر همسر شما مهم است! او باید شما رو بپسندد و باید ببینید که او چه نظری راجع به رفتارهای شما دارد.

به خصوص دوستان متاهل و باتجربه تر از من به نکته های مهمی اشاره کردند. از همه مهم تر این هست که همسر شما، شما رو دیده و پسندیده و همینطور می خواهد. پس رفتارهای شما با سلایق همسر شما در تضاد نیست. حالا ممکن است که در مواردی هنوز با هم هماهنگ نباشید. ولی این به مرور زمان و با وقت و حوصله ای که می گذارید و تلاشی که در این راه می کنید حل خواهد شد. خانم های تالار نظرهای خوبی دادند. به هر حال می توانید در آینده به صورت صحیح و درست از همسرتون نظرش رو جویا بشوید و با سلایقش آشناتر بشوید و تا اونجا که در توانتون هست هر دو خواسته های یکدیگر رو برآورده کنید.

من روانشناس نیستم و نمی توانم تشخیص بدهم، ولی صحبت هایی که کردید کمی من رو یاد کمالگرایی انداخت. چون در تاپیک قبلی هم گفتید که همه چیز الآن عالی هست، ولی من می خواهم که یک راه دیگری بروم تا از این که الآن هستم موفق تر و خوشبخت تر بشوم. و همینطور الآن هم تاپیک رو اینطور شروع کردید که رابطه تون با شوهرتون عالی هست، ولی نگران هستید که مبادا با این روند به مشکل بخورید و می خواهید شرایط رو بهتر از اینی که هست بکنید.
شاید اینها ریشه در کمالگرایی داشته باشد. تاپیک های زیادی در این رابطه داریم. جدیدترین اونها این تاپیک بود که توصیه می کنم اون رو بخوانید: کلیک کنید

یک شعری که من خیلی دوستش دارم و نکاتی درش نهفته هست که به تاپیک شما هم مربوط می شود:

در آن زمین که نسیمی وزد ز طُره دوست *** چه جای دَم زدن نافه‌ های تاتاریست؟
لطیفه‌ایست نهانی، که عشق از او خیزد *** که نام آن نه لبِ‌ لعل و خط زنگاریست
جمال شخص نه چَشم است و زُلف و عارض و خال *** هزار نکته در این کار و بار دلداریست
قَلَندران حقیقت به نیم جو نخرند *** قَبای اَطلَس آن کس که از هنر عاریست

این شعر رو آوردم، چون خواستم بگویم اون عشقی که بین شما و همسرتون هست و ان شا الله عمیقتر و قوی تر خواهد شد، بر پایه ی چیزی هست که فراتر از مسائل ظاهریست. برای مثال مسائلی که بی دل بهشون اشاره کرد.
و البته مسائل ظاهری رو هم نباید فراموش کرد و همه چیز باید در حد تعادل خود نگه داشته شود.

شاد و موفق باشید.

خيلي مطلب نوشته بودم .
مقاله اي كه آقاي حامد لينك دادن رو خوندم ، نوشته هام رو پاك كردم .
تو تك تك مطالبي كه نوشته بودم رد كمالگرايي رو ديدم .
چقدر به خودم ظلم ميكنم كه انقدر به خودم فشار ميارم . دلم گرفت !!!!

تمام تلاشم رو ميكنم . فقط همين . خسته شدم انقدر همه جا خواستم بهترين و بي عيب ترين باشم .

ممنون . به نتيجه اي كه ميخواستم رسيدم .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نتيجه گيريم رو نهايتا تا 24 ساعت توي تاپيك مينويسم تا به يادگار بمونه .