نگار جان
چی شد سه شنبه رفتید دادگاه چه خبر ؟ همسرت هم اومده بود ؟ قاضی چی گفت ؟ ما رو از خودت بی خبر نزار
نمایش نسخه قابل چاپ
نگار جان
چی شد سه شنبه رفتید دادگاه چه خبر ؟ همسرت هم اومده بود ؟ قاضی چی گفت ؟ ما رو از خودت بی خبر نزار
نگار جان سلام
از شرایط پیش اومده حالمون گرفته شده . واقعا ناراحت شدم امیدوارم که هرچی صلاحت هست پیش بیاد سعی کن درست تصمیم بگیری. بی خبرمون نگذار . موفق باشید.:323:
خواهر عزیزم فقط اینو بدون که اگر واقعا شوهرت رو دوست داشته باشی همه تلاشت رو برای اصلاحش و دوام زندگیتون می کنی و اینکه حتما از یک مشاور متخصص کمک بگیر گاهی با چند تا جمله خیلی چیزها تغییر می کنه موفق باشی
سلام نگار جان
من واقعا متاسفم که زندگیت به اینجا رسیده.
اما بیشتر از اون عصبانی شدم وقتی پستهای شما رو خوندم الانم خیلی دارم خودم و کنترل می کنم که بد صحبت نکنم. شما وافعا چی فکر کردی؟ به نظرت جواب میل به اون زیبایی همسرت این بود که براش شرط بذاری و اشتباهاتشو به رخش بکشی؟
واقعا برات متاسفم.
وقتی همسرت به این زیبایی نوشته یعنی برگرد.
وقتی در خونه اون موضوع رو نوشته یعنی این اموال صاحب داره و صاحبش من و نگاریم و کسی حق نداره به اینا دست بزنه.
خیلی از برخوردتون ناراحت شدم
متاسفانه ه باید بهت بگم بعد از اتمام زندگی همیشه این عذاب وجدان رو داشته باش که تو زندگیت و تموم کردی.
وگرنه همسرت به این موضوع اشاره کرده که شاید هر دومون مقصر بودیم پس یعنی زندگیش و شما رو دوست داشت .
ای کاش میتونستم زودتر بیام و از این نوع برخورد زشتی که داشتی منصرفت کنم.
افسوس که ما ادما دیر می فهمیم
متاسفم
موفق باشید:72:
سلام دوستای خوبم
سیسیلی عزیز
من اون میل رو در جواب میل اولش نزدم عزیزم
میل اولش از روی محبت بود و من هم همون روز از روی محبت جواب دادم و گفتم بیاد بریم پیش مشاوره و هر دو واسه زندگی بهتر تلاش کنیم
فرداش دوباره رضا میل زده بود که تازه برگه مهریه رو دیده و کلی با حالت عصبانی شرایط گذاشته بود
که یا باید بیای تهران تو یه خونه 40 متری زندگی کنی فقط خودت و لباسهات رو می خوام
یا توافقی یا دادگاه
من شرایطم رو در جواب میل دومش گفتم عزیزم
قرار بود 3 شنبه بریم دادگاه اما وکیلش واسه قطعی شدن زنگ نزد خودش هم دوباره میل زد که حالا که تصمیم به جدایی گرفتی
که دوباره من با ملایمت جواب دادم من تصمیم نگرفتم و تو باعث شدی و ازش خواستم منطقی فکر کنه و جواب بده و تصمیم آخرشو بگیره
دوباره در جواب میل محبت آمیز من دیروز میلی زد که بماند چه ها گفت
گفت تو ابروهات کم پشت بود ، شماره پات استتثنایی بود (شماره پام 36)وستون فقراتت انحراف داشتو...
رفتی تو سایت های مختلف از من نوشتی و...
اما دوستت دارم برگرد
ولی حرفهایی که در مورد ظاهرم نوشته بود داغونم کرد خیلی و هنوز مثل فیلم از جلوی چشمام رد م یشه
داغون شدم
د رجوابش فقط نوشتم با این حرفها که در مورد م زدی دیگه حتی حرفی برای گفتن ندارم
باور کنید خیلی شکستم با این توصیفاتی که از تک تک اعضای بدنم کرده چه طوری م یخواد دوباره من رو تو آغوشش بگیره ، و من چه طوری م یتونم یاد این حرفهاش نیوفتم
دوباره امروز میل زده دوستت دارم ، حاضرم بیام مشاوره و....
اما اون حرفهاش از هنم بیرون نمی شه چه طور ممکنه کسی رو دوست داشته باشی و این جوری به تفسیر بکشیش
خیلی داغونم
گفته بهش زنگ بزنم
اما حرفاش...:302::302:
رضا خیلی حرافه
13 صفحه برام میل زده بود
چشماش رو بسته بود و دهنش رو باز کرده بود
و در آخر هم گفته بود دوستت دارم برگرد
این چه دوست داشتنیه ؟
که این گونه به تصویرم می کشه و بعد میگه برگرد می خواد خوردم کنه ، شخصیتم رو ازم بگیره ، اعتماد به نفسم رو ازم بگیره
حالا من کسی ام که از نظر قیافه و همه چیز ازش بالاترم
وای خدای من با یاد آوری تک تک جملاتش دارم دیونه می شم
چه طور تونست این حرفهارو بزنه
سلام نگار گرامی:
ببخشید که دیر به تاپیک شما سر زدم هرچند کمک چندانی از دست من بر نمیاد ...
فکر می کنم از ابتدای قضیه شما و همسرتان راه را انقدر اشتباه رفتید و انقدر بر اساس احساسات آنی و خشم های لحظه ای و ارضا حس انتقام جویی عمل کرده اید که پرده هایی بین شما دریده شده است و این کاملا مشخص است که هرچه پیشتر بروید پرده های حرمت بیشتری دریده خواهد شد..پس خواهشا استاپ کنید.:160:.
به نظر من شما و همسرتان به جای این همه ایمیل دادن و ارتباط غیر مستقیم باید مدتی همه چیز را در سکوت و بدور از مشاجره بگذرانید..
من اگر جای شما بودم به همسرم می گفتم مدتی در سکوت از هم دور باشیم و به تحلیل رفتارهای خود و خودشناسی و اموزش مهارت ها بپردازیم و بعد از مدتی مثلا 2 ماه یا بیشتر با هم مستقیم صحبت کنید و بدور از حرمت شکنی هرکس اشتباهات خود را بپذیرد و دوباره کم کم اغاز کنید..
این روند با این طرز ادامه دادن جز تضعیف روحیه دو طرف هیچ سودی ندارد و حتی اگر خدای نکرده به طلاق ختم شود اثار روحی مخربی بر جای می گذارد...
دوست عزیزم کمی صبورتر باشید...
ارام تر..
یاد و توکل به خدا را هرگز فراموش نکن که به واقع تنها آرام بخش دلهاست..به خدا پناه ببر و شیطان را لعنت کن ببین چطور همه چیز با درایت خودت و هوشمندی و مدیریت صحیح به سرانجام می رسد..
موفق باشی..
بخند..
افرین...
:43::72:
سلام دوستای خوبم
با رضا صحبت کردیم قرار شد 2 تایی بریم مشاوره حتی 2 -3 ماه طول بکشه مهم نیست و تصمیم درست بگیریم
بهش گفتم اگه مشاور بگه کارات اشتباه بوده قبول می کنی ؟ گفت آره
البته قراره این مدت با هم زندگی نکنیم من خونه رو خالی کنم و پول پیش رو بگیرم پیش خودم
اون هم که تهرانه
دوره های مشاوره رو طی کنیم و اون وقت تصمیم بگیریم که می تونیم در کنار هم خوشبخت باشیم یانه
قراره من برم تهران که بریم مشاوره
مراکز مشاوره خوب رو می شه بهم معرفی کنید ؟
تصمیم درستی را گرفتید تبریک می گم
مرکز مشاوره آمنه هست که دولتی هست و در ضمن قیمت هاش مناسب هستند شماره تماسش 02188779355 در ضمن اگر می خوای بیای تهران اگر زمانشو می دونی از الان وقت بگیر چون خیلی دیر وقت می دهند تو اینترنت هم می تونی بگردی مراکز مشاوره زیادی هستند که می تونید برید.پیشنهاد می کنم که قبل از مشاوره ببین چه موضوعاتی را می خواهید مطرح کنید موفق باشید.
با عرض معذرت از ستاره1388
من یکبار به مرکز مشاوره آمنه مراجعه کردم. خانم مشاور انگار که اصلا به حرفهای من گوش نمی کند و وحتی یک خط هم برای ادامه روند به من نداد!
متاسفانه مثل خیلی جاهای دولتی که فقط برای رفع تکلیف کار می کنند و نتیجه هرچه باشد، حقوقشان را دریافت می کنند!
البته این صرفا یک تجربه از آن مرکز بود. اما فکر کردم بد نباشد حالا که نگار عزیز در مرحله یافتن مرکز مشاوره مناسب هستند، شاید نظرات منفی در کنار نظرات مثبت بیشتر بتواند ایشان را راهنمایی کند.
دوستای خوبم مرکز مشاوره دانشگاه بهشتی کسی رفته ؟
خوبه ؟
مشاوراش خوبند ؟