-
آقای نیست به نظر من شاید خانمتون در حالت عصبانیت یه چیزی گفته و قضیه خواستگاری جدی نبوده!!!
درسته خیلی خیلی حرفش بد بوده و شما باید دلشکستگیتون را از این بابت با احساس بیان کنید.(با کلماتی که او را شرمنده کند و متوجه شود که برای مردی که خانمش را اینقدر دوست دارد این جمله چقدر سنگین است.کاملا احساساتتان را صادقانه بیان کنید و از جملاتی که لج دربیارن بپرهیزید!)سعی کنید این مساله را بین خودتون تموم کنید و دیگه هیچ وقت بهش نپردازید.
-
تنها دلیل اینکه خانومت این حرف ر زد این بود که یم خواست جلب توجه کنه . شک نکن . می خواد به خودش ثابت کنه که بهت وابسته نیست و واسش مهم نیست که تو بهش توجه نمی کنی . این روز مشخصه . دیگهمطمئنم شما توجه کافی به همسرت نمی کنی.
یک چیز دیگه هم بگم ، ما ختر ها خیلی احساسی تر از شما پسر ها هستیم . مثال خودم رو می زنم وقتی می رم شهر همسرمون تا 1 هفته حالم خوبه اما بعد یک هفته که دلتنگی خانواده ام میاد سراغم می خوام به هر دری بکوبم.مخصوصا وقتی در این دلتنگی ها حس کنم همسرم پناهگاه خوبی برام نیست .
وقتی خانومت رو میاری خونه خودتون اون هم به مدت طولانی اون هم در کنار خانواده اتون باید 10 برابر بیشتر بهش محبت کنی .
هر روز بگو دوستش داری . تا احساس نکنه اگه بیاد تو شهر شما و دور از خانواده اش بی پناهه .
ای کاش شما مرد ها یک کم ما زن ها رو درک می کردید .
همسر شما شرایط خاص تر هم داره اون پدر ننداشته . اون هیچ قت نخواسته از شما جدا شه . فقط با این حرف هاش می خواسته بدونه شما چقدر دوستش داری و واقعا حاضری ازش جدا شی یا نه .
حس می کنم خانوم شما یکم خصوصیات اخلاقیش شبیه منه . اما من از این حرف ها نمی زنم . بهش بفهمون که دوستش داری .یک چیز دیگه هم بگو خصصیات بعضی از زن ها انحصار طلب یعنی دوست دارند شوهرشون فقط مال خودشون باشه حتی به محیط کاری که شوهرشون توشه حسودیشون میشه . البته این از دوست داشتنه زیادی . این رو هم اگه در خانومتون می بینید باید کنترلش کنید . بهش غیر مستقیم بفهمونید در هر مکانی هستید به یادش اید . با یک اسمس .
مثلا سر کارید یک اسمس بدید که دلتون براش تنگ شده و منتظرید که ببینینش
موفق باشید
زندگیتون رو خراب نکنید
-
سلام آقای نیست ،منم کاملا با حرفای سارا جون موافقم ،همسرتون فقط میخواسته با این حرفش توجه شمارو جلب کنه (ولی درمورد این که گفته خواستکار دام باهاش جدی حرف بزنید و بگید که این حرفت خیلی بهمبرخورده حالا هرچی بوده دیگه تموم شد اما سعی کن دیگه وقتی ناراحتیم و از هم دلگیریم از این مدل حرفانزنی چون فقط باعث میشه ازهم دورتر شیم ولی اصلا دباره این موضوع با کسی دیگه حرف نزنید ) ، منم واقعا از اینکه شوهرم پیش خونوادش به بقیه بیشتر از من توجه میکنه خیلی ناراحت میشمو عذاب میکشم و کم کم میرم رو دنده لج ولی الان دارم به کمک دوستان خوبم توو همین سایت این وابستگیمو و حساسیتمو کم میکنم .. یکم درکش کنید پیش خونوادتون یا هرجایی که هستین بیشتر از هرکسی به همسرتون توجه کنید باور کنید جواب میده.... من خودم خیلی به میزان توجه شوهرم وقی پیش خونوادش هستیم حساسم فکر میکنم همسر شمام همین طور باشن و با توجه به اینکه پدر هم ندارن حساس تر هستن ،آقای نیست چندین سال با خونوادتون بودید و همسری نداشتید و همه محبتتون رو خرج خونوادتون میکردید خالا همسرتون تازه وارد زندگیتون شده چیز زیادی نمیخوادازتون فقط میخواد بیشتر از هرکسی بهش توجه کنید اون شمارو متعلق به خودش میدونه شمام هم سعی کنید دیگه بیشتر بهش توجه کنید چندین سال به خونوادتونمحبت کرید حالا یه مدتی هم تا وقتی که برید خونه خودتون به همسرتون توجه کنید فکر نمیکنم مشکل باشه