از اونجایی که از اول در جریان تا پیک شما هستم و با توجه به نوشته اخیر و توضیحاتتون نتیجه ای که به فکرم رسید این بود:
اتفاقات و صحبتهایی که اخیرا شده از جهتی میشه گفت بد هم نبوده و چون شما قلبا هم هنوز دودل هستی این اتفاق میتونه از جهتی ادامه کارو بصورتی بهتر پیش ببره. توضیح میدم
یعنی با این صحبتهایی که شده شما ضمن احترام به پدرتون و ارزش برای خودتون و زندگیتون و با توجه به اقدام و تلاش طرف مقابل شما مهره های شطرنج رو میتونی حتی بهتر از گذشته بچینی. به این صورت که:
به وکیل فعلا میگی اقدامی نکنه
با پدر و برادرتون صحبت میکنید و روشنشون میکنید که میخواید اگه طرف جدی هست زندگیتون رو ادامه بدید. اونها هم برای اینکه بعدا پشیمون نشن در نهایت به حرف شما عمل میکنند
با همسرتون تماس میگیرید و میگید که پدرتون میخوان بصورت خصوصی با خودت مثل 2 تا مرد صحبت کنند ببینن آیا صحبتها و وعده هایی که دادید مصداق عمل دارند یا خیر. و اینکه پدرم در درجه اول معیارش مصداق و تلاش و خواستن از طرف خودت براش مهمه.
در ادامه بگید که هر چند واسطه ها خوب بودند ولی پدرم چون خودت حضور نداشتی مجبور شده همچین جوابی بده چون خود شما حضور نداشتی و مصداق عمل تورو میخواد به چشم ببینه و ( در اول هم باید از زبون خودت بشنوه ). و اگر اطمینان لازم رو پیدا کنه نظر مساعد خواهد داد. بیشتر صحبت نکنید. دعوا هم نکنید . خیلی مودبانه و با خونسردی هم بگید. صحبت رو هم زیر 10 دقیقه سعی کنید تموم کنید و هماهنگ کنید که همسرتون بیان خونه شما و با پدرتون صحبت کنند.
اگه قبول نکنند که خوب این میتونه خودش محکی باشه برای عدم تلاش ایشون و تصمیم های بعدی شما
اگه قبول کنند. شما از قبل با پدرتون هماهنگ بشید. برادرتون رو هم راه ندید بهیچ عنوان. فقط پدرتون. پدرتون باید به ایشون بگن که ما باید صحبتهای شمارو مصداقشو در عمل ببینیم و همین الان مثل دو تا مرد که با هم صحبت میکنیم باید به من قول بدی که عمر و زندگی این دختر رو بازیچه نکنی و بجای اینکه واسطه بفرستی خودت وارد عمل بشی و من تلاش تورو ببینم. پدرتون برای ایشون زمان کوتاهی رو برای مصداق تلاش و کارشون تعیین کنند و از ایشون بصورت جدی تضمین و قول بگیرند.
تمام این مراحل و صحبتها باید کاملا با خونسردی و زبان نرم صورت بگیره. بدور از غرور. سعی کنید فضایی رو فراهم کنید که شوهرتون بتونه راحت بیاد و صحبت کنه. مثلا برادرتون حضور نداشته باشه. ترجیها همسرتون و پدرتون باشن و در نهایت فقط شما هم حضور داشته باشید. جو هم باید دوستانه باشه. بدور از غرور و عصبانیت. هر جا دیدید جو متشنج شد آروم کنید. و اگر دیدید جو خراب شد سعی کنید موکولش کنید به 2 روز بعد. نه کمتر نه بیشتر.
شخصا فکر میکنم این زندگی راه داره. نقش پدرتون مهمه. اگر مسلط نیستند مسلطشون کنید. خودتون و همسرتونم استرس و نگرانی رو دور کنید. به قصد موفقیت هر کاری میکنید انجام بدید. دلتون رو غرص کنید. از هیچی هم نگرانی و ترس نداشته باشید.
موفق باشید. منتظر نتایج بهترتون هستم