RE: شوهرم مثل خانوادش خاله زنک شده
سلام خدمت مهسا جان دوستای خوبم
خب دیگه مشخصه که کلا مادر شوهرت از پایه و اساس ایراد داره.تو ولش کن بسپارش به خدا.به نظرم یه مدتی بیخیال همه چیز بشو.زمان خیلی چیزا رو حل میکنه.قرآن زید بخون.یا چله زیارت عاشورا بگیر.به خدا همچین امام حسین جواب میده که میمونی.
تو یکیم حساس شدی.این حسایت به ضرر زندگیتونه.میفهمم درکت میکنم.سخته ولی نباید حساس بشی.
RE: شوهرم مثل خانوادش خاله زنک شده
سلام بچه ها. حق با شماست. دیگه اونقدر همه جا به کارهای بیمارگونه مادر شوهرم فکر میکنم و توی ذهنم دنبال دلیل منطقی واسشون میگردم که بقول شما منم مثل اونا دارم خاله زنک میشم.
شاید مادرشوهرم بتونه با قرص اعصاب خودشو بیخیال کنه و همچنان به کاراش ادامه بده ولی حقیقتا من یکی بعنوان اولین عروس این خانواده حقیقتا کم آوردم دیگه............:302:
از مریم جون عزیز هم خیلی تشکر میکنم. میدونم باید همچین آدمایی رو سپرد به خدا. :323:
RE: شوهرم مثل خانوادش خاله زنک شده
مهسا جون
دوستان درست میگن .من یه راه حل پیش گرفتم . هر وقت مادر شوهرم با زخم زبوناش و بی احترامیاش اعصابمو به هم میریزه تو دلم میگم : از این موجود استثنای توقعی بیشتر از این نمیره . فرهنگ و سوادش در همین حده که عروس رو باید اذیت کنه . بذار دلش خوش باشه.
بعدم انگار نه انگار که حرفی شنیدم . میزنم به در نفهمی.اینجوری بیشتر میسوزه که واسم حرفا و کاراش مهم نیست:227:
در ضمن جاهایی که میبینم دیگه دخالتاش زیاد میشه مستقیم زنگ میزنم به پدر شوهرم و اعتراض میکنم و این خودش باعث میشه آبروش بره و تا یه مدتی دست برداره . ولی دقت کن که سر شوهرم کمتر غر میزنم و اعصابشو به هم میریزم.
به قولی باید جوابشونو به خودشون داد نه اینکه شوهر بد بخت رو اذیت کرد.(شوهرم میدونه تقصیر مادرشه ولی در هر صورت ازش دفاع میکنه)
به قول شوهرم با کدخدا بساز به شهر بتاز :305:
حالا تو هم سعی کن دل شوهرتو به دست بیاری و به اون مدیریت کنی کمکم تسلط تو به شوهرت بیشتر از خانوادش میشه.امتحان کن . جواب میده.
از گذشته هم حرفی نزن و یه آینده قشنگ رو واسه شوهرت ترسیم کن. امیدوارش کن . همش این تکیه کلامت باشه : من که با خانوادت مشکلی ندارم و دوسشون دارم ... اما نمیدونم چرا اینطور میشه!!!!! :163:همش سو تفاهمه و ...
RE: شوهرم مثل خانوادش خاله زنک شده
دوستان من چندروزيه كه عضوهمدردي شدم ميخواستم تاپيك ايجادكنم ولي وقتي ديدم مهساجون مشكلاتي شبيه مشكلات من داره خواستم هم همدردي كنم وهم اينكه برامسايلي كه برام پيش اومده وميادازتون كمك بخوام :316:باوركنيدچندين بارتامرزطلاق رفتم وبخاطربعضي علتهامنصرف شدم حتي تنهاهم كه هستم احساس ميكنم اونادارن منوميپان.به خودشون اجازه ي هرنوع دخالت توي زندگي ماروميدن شوهرم هم ازدستشون ذله شده وسرهمين كارهاشون چندبارباهاشون بثشون شده امااونابازادامه ميدن لطفابه من هم كمك كنيدممنون:223::101:
RE: شوهرم مثل خانوادش خاله زنک شده
سلام خدمت همه ی عزیزان
اشکالی نداره ستاره قطبی عزیزم. انشالله با کمک دوستای خوبمون مشکلات جفتمون حل میشه. ولی عزیزم راه حل مشکل ما جدا شدن و طلاق نیست...........
از دوست خیلی خوبم سارا واقعا ممنونم. عزیزم شوهر و پدر شوهر من برعکس پدرشوهر شما کاملا طرف مادرشوهرم هستند. با اینکه خیلی با کاراش مخالف هستند ولی در ظاهر باهاش مخالفتی نمیکنند.شاید لذت میبرند میبینند داره انتقامشونو از من میگیره.:302:
حالا واقعا به این تنیجه رسیدم که کلا سیستم خانواده شوهر من اینجوریه که همیشه هروقت یکی از اعضای خانواده با کسی مشکلی پیدا کنه، در هر شرایطی و بدون استثنا اون طرف مقابل مقصره. :160:
RE: شوهرم مثل خانوادش خاله زنک شده
سلام خدمت دوستای خوبم
با نظر مهسا جان موفقم.طلاق راه درستی نیست.اصلا اونا این کارا رو میکنن که کار ماها به طلاق بکشه.به قول مادر شوهر من از وقت علی(شوهر من) ازدواج کرده عیدا نمیاد خونه تکونی کمکم کنه.مادر شوهرم جلو من ادای تمیزا رو درمیاره و دائما میگه من وسواس دارم(نمیدونه وسواس یه بیماری روانیه.فکر میکنه کلاس داره و شیکه).ولی بچه ها هر بار سرزده رفتم خونه شون...با یه خونه کثیف و بهم ریخته و..مواجه شدم.بگذریم.
ستاره قطبی عزیز درکت میکنم.نمیدونم چرا بعضی ادما اینجورین.به خدا بابا تو یه وجب جا میخوان بذارنمون.کی میخوایم بفهمیم.مادر شوهر من 63 سالشه.ولی به خدا از یه آدم 10 ساله هم کمتر میفهمه.
بارها بهم گفته فکر کردی چادر سرت میکنی خیلی مثلا زن موفقی هستی تو زندگی؟زندگی رو از دخترای من یاد بگیر!!!
بچه ها انقدر یکی از خواهر شوهرام اذیتیم کرد.که من شب قدر تا صبح فقط گریه کردم.انقدر اعصاب شوهرمو ریخت بهم که برای بار اول شوهرم رو من دست بلند کرد.منم تا صبح گریه کردم.و فقط میگفتم خدایا به این زن درد بی دوا و درمون بده.زندگی خودشو بپاشون.
یک ماه بعد فهمید سرطان سینه خیلی خیلی پیشرفته داره و 15 ساله که متوجه نشده.دو ماه بعدشم فهمید که شوهرش معتاد شده.نمیگم من ادم خوبی هستم و اهم میگیره.میگم خدا جای حق نشسته.
بسپرید به خدا
RE: شوهرم مثل خانوادش خاله زنک شده
سلام مهسا جون
پدر شوهر منم همچین مهربون نیست و کلا طرف اوناست اما حرفای من باعث میشه به خودش بیاد و یه تکونی به خودش بده.جلو من که ازشون شدیدا طرفداری میکنه ولی میدونم پشت سر به خاطر اینکه جلوی من کم آورده (منطقی صحبت میکنم) و آبروش رفته و میدونه که مقصره ، یکم دست و پاش جمع میکنه و با بقیه هم برخورد میکنه.
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی گفتی مریم جان
منم قبول دارم و کاملا باهات موافقم. مادر شوهر من هم اوایل منو خیلی اذیت میکرد و شوهرمو چپ و راست بر علیه من میشوروند و دعواهای اساسی راه مینداخت . یه شب که دلم شکست از خدا خواستم به حال خودش رهاش نکنه .نفرین نکردم . چند وقت بعد خواهر شوهر جوانم عمل قلب باز شد. البته بیمار بود ولی دیگه عمل شد. خون از چشماش میامد این زن . انقد زجر کشید. با خودم گفتم چوب خدا صدا نداره . البته دلم واسش سوخت . ولی هر کی بدی کنه بی شک بدی هم میبینه.
منم به خدا واگذار کردمشون.
RE: شوهرم مثل خانوادش خاله زنک شده
سلام
با تشکر از دوستای گلم. حق با شماست عزیزان. از هر دستی بدی از همون دست پس میگیری. من که همه چیزو به خود خدا سپردم فقط. امیدوارم خودش هرجوری که میدونه جوابشون رو بده........:323: