قهرها و تهديدهاي مداوم همسرم در دوران عقد
سلام به همه دوستان تالار همدردي
من به تازهگي عضو اين تالار شدهام و دوست دارم با مطرح كردن مشكلم از شما مشورت بگيرم .
29 سال سن دارم و مدت 10 ماه است كه در دوران عقد به سر ميبرم . همسرم انتخاب خودم بود و اين انتخاب را براساس علاقه انجام دادم . اما از اول رابطه ما با مشكل شروع شد . ما طي يك خواستگاري سنتي با هم آشنا شديم و بعد از گذشت يك سال با نظارت خانواده ها اين آشنايي ختم به نامزدي شد . سه ماه نامزد بوديم و بعد به عقد يكديگر درآمديم . خانواده من به دليل تحقيقاتي كه انجام داده بودند و تفاوتي كه در شرايط من و همسرم بود با اين ازدواج مخالف بودند و اين مخالفتها بعد از عقد ما به صورت كش مكش بين طرفين و قهر و آشتيهاي مداوم ادامه پيدا كرد . بيشترين تنش بين مادر من و همسرم بود به طوريكه تمام هم و غم من و نامزدم ايجاد صلح با مادر و انجام كارهاي باب ميل ايشان شده بود تا بلكه همسر مرا به عنوان داماد خانواده بپذيرند . همسرم در ابتدا مردي آرام و خجالتي و مطيع بود و سعي ميكرد كه تمام وقتش را با من و خانواده من پر كند . اما رفتاري كه از ابتدا آشناييمان در او وجود داشت و هيچگاه از بين نرفت قهرهاي مداوم ايشان بود به طوريكه تا كوچك ترين مسالهاي پيش ميآمد بلافاصله راه قهر را در پيش ميگرفت و در همه حالتي من براي آشتي پيش قدم ميشدم و مساله را حل و فصل ميكردم . بعد از عقد حتي پاي خانواده من هم به اين قهرها كشيده شد و زمانيكه ايشان همه چيز را رها ميكردند و ميرفتند مادر يا پدر من براي برگرداندن او اقدام ميكردند . قبل از هر قهري هم پيشنهاد جدايي را ميدادند و بعد از عقد پيشنهاد طلاق توافقي هم اضافه شد . هميشه به او ميگفتم كه اين راه حل مشكلات نيست و نبايد اين كلمات به اين راحتي بينمان رد و بدل شود ولي خيلي زود فراموش ميشد . آخرين قهر ما يك ماه پيش صورت گرفت . بر سر مسالهاي كه خودش در آن مقصر 100٪ بود اما به جاي عذرخواهي ، به جاي جبران در برابر خانوادهام مرا تهديد كرد و قهر را پيشه كرد . با اين تذكر كه من حق هيچگونه تماسي را با او ندارم و او ديگر مرا به عنوان همسر قبول ندارد . در اين يك ماه هم تنها كاري كه كرد اين بود كه مدام به من اس ام اس و ايميل زد كه در حال انجام كارهاي قانوني طلاق است . بعد از جند وقت از خود من خواست كه براي طلاق اقدام كنم و آنقدر مرا تهديد و تحقير كرد كه من دل را به دريا زدم و اقدام قانوني كردم . اما باز هم هيچ تغييري در او ايجاد نشد جز اينكه تهديدها و توهينها و بيحرمتيهايش بيشتر شد . در اين فاصله از طرف خانواده او هيچ تماسي هيچ تماسي (حضوري يا تلفني) صورت نگرفت به طوري كه انگار تا به حال عروسي به نام من نداشتهاند . حالا بعد از گذشت اين روزها با وساطت يكي از بستگان من كه با او صحبت كرده بود با من تماس گرفت تا بگويد مرا طلاق نميدهد مگر اينكه از مهريه و حقوقم بگذرم و كليه هزينههايي كه او در اين دو سال متقبل شده پرداخت كنم . آنقدر در اين مدت رنج و عذاب كشيدهام كه ديگر به ادامه زندگي با اين آدم نميتوانم فكر كنم .
دوستان لطفا" مرا راهنمايي كنيد تا تكليف خود را در ادامه راه بدانم ...
RE: قهرها و تهديدهاي مداوم همسرم در دوران عقد
شیرین عزیزم سلام .. به همدردی خوش اومدی
خانواده من به دليل تحقيقاتي كه انجام داده بودند و تفاوتي كه در شرايط من و همسرم بود با اين ازدواج مخالف بودند و اين مخالفتها بعد از عقد ما به صورت كش مكش بين طرفين و قهر و آشتيهاي مداوم ادامه پيدا كرد . بيشترين تنش بين مادر من و همسرم بود به طوريكه تمام هم و غم من و نامزدم ايجاد صلح با مادر و انجام كارهاي باب ميل ايشان شده بود تا بلكه همسر مرا به عنوان داماد خانواده بپذيرند . همسرم در ابتدا مردي آرام و خجالتي و مطيع بود و سعي ميكرد كه تمام وقتش را با من و خانواده من پر كند .
نقل قول:
عزیزم .. همسرت مردی ارام و خجالتی و مطیع بوده .. چی باعث شده که انقدر تغییر کنه ؟ تا به حال راجع به این تغییراتش فکر کردی یا باهاش صحبت کردی ؟
اما رفتاري كه از ابتدا آشناييمان در او وجود داشت و هيچگاه از بين نرفت قهرهاي مداوم ايشان بود به طوريكه تا كوچك ترين مسالهاي پيش ميآمد بلافاصله راه قهر را در پيش ميگرفت و در همه حالتي من براي آشتي پيش قدم ميشدم و مساله را حل و فصل ميكردم . بعد از عقد حتي پاي خانواده من هم به اين قهرها كشيده شد و زمانيكه ايشان همه چيز را رها ميكردند و ميرفتند مادر يا پدر من براي برگرداندن او اقدام ميكردند . قبل از هر قهري هم پيشنهاد جدايي را ميدادند و بعد از عقد پيشنهاد طلاق توافقي هم اضافه شد .
نقل قول:
فکر میکنی این که شما یا خانواده ت برای اشتی پیش قدم میشدین چه تاثیری داشته ؟ مسلما همسر شما رو بد عادت میکرده و حق به جانب ..
نقل قول:
بر سر مسالهاي كه خودش در آن مقصر 100٪ بود اما به جاي عذرخواهي ، به جاي جبران در برابر خانوادهام مرا تهديد كرد و قهر را پيشه كرد . با اين تذكر كه من حق هيچگونه تماسي را با او ندارم و او ديگر مرا به عنوان همسر قبول ندارد .
میِشه دلیل قهرتون رو بگی ؟
در اين يك ماه هم تنها كاري كه كرد اين بود كه مدام به من اس ام اس و ايميل زد كه در حال انجام كارهاي قانوني طلاق است . بعد از جند وقت از خود من خواست كه براي طلاق اقدام كنم و
آنقدر مرا تهديد و تحقير كرد كه من دل را به دريا زدم و اقدام قانوني كردم . اما باز هم هيچ تغييري در او ايجاد نشد جز اينكه تهديدها و توهينها و بيحرمتيهايش بيشتر شد . در اين فاصله از طرف خانواده او هيچ تماسي هيچ تماسي (حضوري يا تلفني) صورت نگرفت به طوري كه انگار تا به حال عروسي به نام من نداشتهاند . حالا بعد از گذشت اين روزها با وساطت يكي از بستگان من كه با او صحبت كرده بود با من تماس گرفت تا بگويد مرا طلاق نميدهد مگر اينكه از مهريه و حقوقم بگذرم و كليه هزينههايي كه او در اين دو سال متقبل شده پرداخت كنم . آنقدر در اين مدت رنج و عذاب كشيدهام كه ديگر به ادامه زندگي با اين آدم نميتوانم فكر كنم .
عزیزم همون طور که به اشتباه در جامعه ی ما جا افتاده که مهریه یه ابزاره برای زن حق طلاق هم برای مرد همین معنی رو میده ..
وقتی شما اقدام به طلاق کردی ایشون توهین ها و تحقیر هاش بیشتر شد .. چرا ؟؟ اگه واقعا خواستار جدایی بود باید از این اقدام شما خوشحال میشد .. و دوباره میگم اگه واقعا میخواست از شما جدا بشه خودش اقدام میکرد !!
شما گفتی همسرتو دوس داشتی و خودت انتخابش کردی .. همسرت هم اوایل مرد مطیعی بوده و هرکاری کرده که به خانواده ت و مادرت که قبولش نداشته رابطه ی خوبی برقرار کنه .. پس هنوزم میشه امیدوار بود .. ذات ادم ها هیچ وقت عوض نمیشه بلکه بنا به شرایط عکس العمل های مختلفی نشون میدن ..
اگه هنوز به این زندگی علاقه داری میتونی خیلی اروم و منطقی باهاش صحبت کنی .. بگی عزیزم من تو و زندگیمونو دوست دارم و قصدم جدایی نیست اما تا زمانی که رفتارتو اصلاح نکنی نمیتونیم با هم زندگی کنیم ..
نقش خودت و خانواده ت رو هم در این ماجرا دست کم نگیر .. سعی کن علت کارهای همسرتو بفهمی ..
این نظر شخصی من بود عزیزم .. مطمئنم کارشناسا و دوستای عزیزمون بهتر راهنماییت میکنن... موفق باشی .. :72:
RE: قهرها و تهديدهاي مداوم همسرم در دوران عقد
دوست عزيز الف - ح . ضمن تشكر از توجه شما به مشكل بنده در پاسخ به سوالهاتون بايد بگم كه هميشه در حل هر مشكلي خودم پيش قدم ميشدم ، خودم راه حل ميدادم و خودم به همسرم دلگرمي . هيچ وقت از نظر احساسي براش كم نذاشتم و سعي كردم هميشه حمايتش كنم . راجع به تغيير رفتارش باهاش صحبت كردم و اون اين اواخر از فشارهايي كه روش بود حرف ميزد . از توقعات خانواده من ، از كم كارهاي هاي خانواده خودش ولي خوب در بيشتر موارد همين توضيحات و جوابهاي خودش يادش ميرفت و حالت تهاجمي پيدا مي كرد . پيش قدم شدن من و خانوادهام براي آشتيهاي مداوم واقعا" اونو بد عادت كرده به طوريكه همين الان بعد از يك ماه قهرش حرفش اينه كه چرا پدر من كه مصلح كل اقوام است براي آشتي به او پيشنهادي نداده و براي داماد و دخترش كاري نكرده است !!!!!!
و دليل قهر آخرمون اين بود كه همسرم يك مساله مالي رو به مدت 8 ماه از من مخفي نگه داشته بود . به خاطر شرايط خانوادهاش و به توصيه خواهر بزرگش از يك خانم بيوه 21 ساله پولي رو قرض ميگيره و هر ماه بهره اون پول رو به حساب اون خانم واريز ميكرده . من به طور اتفاقي فيش بانكي رو در جيبش ديدم و وقتي از اون توضيح خواستم ، به من دروغ گفت . بعد هم به خودش حق داد كه به دستور خواهرش هر كاري ميكنه چه من راضي باشم و چه نباشم !!!!!
RE: قهرها و تهديدهاي مداوم همسرم در دوران عقد
سلام شیرین جان
به همدردی خوش امدی...
نکته اول اینکه من هم اگر جای همسر شما بودم و هربار قهر میکردم زنم و مادر زنم و پدر زنم نازم رو میکشیدند قطعا خیلی زودتر از اینها کلاس میذاشتم و خودمو میگرفتم.
با این کار همسر شما نه تنها ذره ای احساس گناه در مواردی که واقعا مقصره نمیکنه بلکه کلی هم به خودش مغرور میشه که ببین من چه دامادی هستم که خانواده زنم کلی نازم رو میکشن...
دومین نکته و کار اشتباه شما اقدام قانونیتون بوده
مگر میشه زندگی رو که به دادگاه و شکایت کشی برسه به همین راحتی جمع و جور کرد؟
کسی که شریک زندگیش رو در ابتدای راه و با وجود اینکه خودشو خانوادشم مقصر هستن به دادگاه میکشونه زخم بزرگی به زندگیش میزنه و ممکنه این زخم تا مدتها بر زندگیش باقی بمونه
شاید ایشون با این کار قصد امتحان کردن شما رو داشتن...و قطعا هم نباید انتظار داشته باشی از خانواده همسرت که پا پیش بذارن چرا که شما رفتی و از بچه شون شکایت کردی
بهتر بود شما کسی رو فعلا واسطه نمیکردید
.چون دوباره شد همون آش و همون کاسه
همون قهرهای ایشون و همون منت کشی های شما
خو ب بود مدتی صبر و سکوت میکردید.
من نمیگم به شما جدا بشید اما برخی مواقع محکم ایستادن هم راه بدی نیست.
نه داد و بی دادوونه لجبازی....نه توهین...نه دادگاه...نه واسطه..نه ایمیل..نه اس ام اس
فقط و فقط سکوت.طوری که بفهمه شما دلخوری
اما شما با فرستادن واسطه به صراحت مقصر بودن خودت رو اعلام میکنی و این وضع رو خیلی بدتر میکنه
اگر شما میخواد برای طلاق اقدام کنید بگید من زندگیمو دوست دارم و سرم هم بره برای طلاق اقدام نیمکینم.
کسی باید برای طلاق اقدام کنه که خودش پیشنهاد اونو میده
در نهایت شیرین جان
همه ما مثل شما مشکلاتی در زندگی داریم.اگر چند روز در تالار باشی میبینی که چقدر بچه ها با مشکلات مشابه شما و خیلی وقتا بدتر از اون میان تاپیک باز میکنن
شیرین جان خواهر خوبم
قبح دادگاه و شکایت رو برای همسرت نریز
بذار اون سلاح آخرت باشه
کمی صبور باش و فعلا باهاش تماسی شما نداشته باش.اگر اون تماس گرفت شما صحبت بکن اما شما تماسی نگیر
بارو کن علاج شما صبوری و حفظ آرامشه
موفق باشی
RE: قهرها و تهديدهاي مداوم همسرم در دوران عقد
شیرین گلی عزیز سلام...
به قهرهای همسرت دقیقا همون جوابی رو دادی که انتطارشو داشته... منت کشی...
اونم مغرور از اینکه با این راهکار دوباره میتونه خودش رو ثابت کنه مدام تکرار میکنه....
اما شما باید صبور باشی... ناز از شماست و نیاز از آقا اما انگار برای شما برعکس شده...
دوست داری پدرت واسطه شه و دوباره همون اشتباه قبلی رو تکرار کنی؟
RE: قهرها و تهديدهاي مداوم همسرم در دوران عقد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shirin goli
دوست عزيز الف - ح . ضمن تشكر از توجه شما به مشكل بنده در پاسخ به سوالهاتون بايد بگم كه هميشه در حل هر مشكلي خودم پيش قدم ميشدم ، خودم راه حل ميدادم و خودم به همسرم دلگرمي . هيچ وقت از نظر احساسي براش كم نذاشتم و سعي كردم هميشه حمايتش كنم . راجع به تغيير رفتارش باهاش صحبت كردم و اون اين اواخر از فشارهايي كه روش بود حرف ميزد . از توقعات خانواده من ، از كم كارهاي هاي خانواده خودش ولي خوب در بيشتر موارد همين توضيحات و جوابهاي خودش يادش ميرفت و حالت تهاجمي پيدا مي كرد . پيش قدم شدن من و خانوادهام براي آشتيهاي مداوم واقعا" اونو بد عادت كرده به طوريكه همين الان بعد از يك ماه قهرش حرفش اينه كه چرا پدر من كه مصلح كل اقوام است براي آشتي به او پيشنهادي نداده و براي داماد و دخترش كاري نكرده است !!!!!!
و دليل قهر آخرمون اين بود كه همسرم يك مساله مالي رو به مدت 8 ماه از من مخفي نگه داشته بود . به خاطر شرايط خانوادهاش و به توصيه خواهر بزرگش از يك خانم بيوه 21 ساله پولي رو قرض ميگيره و هر ماه بهره اون پول رو به حساب اون خانم واريز ميكرده . من به طور اتفاقي فيش بانكي رو در جيبش ديدم و وقتي از اون توضيح خواستم ، به من دروغ گفت . بعد هم به خودش حق داد كه به دستور خواهرش هر كاري ميكنه چه من راضي باشم و چه نباشم !!!!!
عزیز دلم ..
خیلی خوبه که به این نتیجه رسیدی که پیگیری های شما برای اشتی همسرتو بد عادت کرده .. اگاهی اولین قدم برای حل مشکله ..
:104::104::104:
وقتی برای یه بچه ی کوچیک همه چیزو فراهم میکنی و به طور افراطی حمایتش میکنی اون دیگه زحمت ِ بزرگ شدن و مستقل بودن رو به خودش نمیده .. ! من اصلا این کار شما رو تائید نمیکنم .. شما با این کارت که برای تمام مشکلات خودت راه حل میدادی و حل میکردی و غیره به همسرت ظلم کردی چون نذاشتی سختی بکشه و معنی زندگی مشترکو سختی هاش رو بفهمه و با هر مشکلی به طلاق رو نیاره ..
یه مسئله ی مهمی که برای من سوال ایجاد کرد دلیل همین قهرتون بود .. چرا نباید همسر شما انقدر خیالش از بابت شما راحت باشه که از اول صادقانه همه چیز رو بگه ؟ و عکس العملش هم هرچقدر اشتباه اما طبیعی بوده .. خودت فکر کن که ۸ ماه یه چیزی رو از همسرت مخفی کردی .. و بعد ۸ ماه اون میفهمه و ازت توضیح میخواد ( با دعوا و طلبکاری - یا اروم و منطقی ؟) تو اون لحظه شما برای اینکه خودتو تبرئه کنی همه حرفی میزنی !!
روابط صمیمانه ی بین شما و همسرت خیلی اهمیت داره .. باید انقدر با هم راحت باشید که تمام مسائلتونو به همدیگه بگید و این اطمینان بینتون شکل بگیره ..
میشه عکس العملهای خودتو تو دعوا و جر و بحث ها بگی ؟
وقتی درباره ی خانواده ت حرفی میزنه شما طرف همسرتو میگیری یا خانواده تو ؟
بیشتر سر چه چیزایی با هم به مشکل میخورید ؟
RE: قهرها و تهديدهاي مداوم همسرم در دوران عقد
دوستان عزيز متشكرم به خاطر پاسخها و حرفهاي نابتون .
تازه دارم ميفهمم كه اشتباه خودم چقدر فاحش بوده كه با ذكر چند جمله از زندگيم همه به اون اشاره ميكنن ( منت كشيهاي مداوم من و پرتوقع شدن همسرم )
در پاسخ به سوالات دوست خوب الف - ح ميخوام به ذكر چند نكته ديگر هم بپردازم . من شاگرد اول رشته خودم در دانشگاه بودم و سابقه 9 سال كار در يك سازمان دولتي مهم رو دارم . پست خوبي دارم و به الطبع روابط كاري گسترده و موفق . در محيط كار آدمي شناخته شده هستم . از لحاظ مالي هم هيچ كمبودي ندارم و تك دختر يك خانواده هستم . همسرم تحصيلاتش كارداني حسابداري است و در يك كارخانه خصوصي كار ميكند .از نظر مالي تفاوت بسيار فاحشي با من داره . به عنوان نمونه حقوق ماهيانه من سه برابر حقوق اونه ولي با تمام اين اوصاف و با داشتن خواستگاران متعدد در هر طبقهاي به اين آقا علاقمند شدم . در واقع براي اولين بار عاشق شدم . براي همين از همون اول تمام محبتم رو نثارش كردم هم به خاطر عشقم و هم به خاطر اينكه اون از كمبودهاش در برابر من رنج نبره. جالب اينجاست كه حتي در خانواده خودش 90٪ فاميل به ازدواج اون در حضور خودمون غبطه ميخوردند و خوش شانسي اونو به روش مياوردن ولي خودش تقريبا" در اكثر موارد بيتفاوت بود .
آدم بسيار مغروري هست به طوريكه در اين مدت دو ساله فقط 4 بار به خاطر اشتباهاتش عذرخواهي كرده . انتظارش اينه كه همه در هر حالتي به اون احترام محض بذارن و اون هميشه تاج سر باشه .
بيشتر مشكلات ما خانواده اون و فرهنگ خاصشون بود به اضافه مسائل مالي كه همسرم هميشه سعي در پنهان كردن آن داشت . خانوادهاش از نظر عاطفي بسيار سرد هستند . طوريكه وقتي من براي اولين بار به خانه خواهر بزرگش رفتم كه حكم مادرش رو داره حتي يك دونه ميوه هم براي پذيرايي نياورد !!!!! با يه قورمهسبزي سرد اولين شام رو تو خونشون خوردم .
تو دعواها و جر و بحثهامون من هميشه سعي داشتم كه با منطق و آروم برخورد كنم . اگر توهين ميكرد مؤدبانه ازش ميخواستم كه ادبياتشو تغيير بده يا اونو به آرامش دعوت ميكردم ولي اون تو خيابون با صداي بلند به من و خانواده من توهين ميكرد و من نهايتا" از شدت خجالت و تحقير اشك ميريختم .
حتي وقتهايي كه از خونواده من دلخور بود من به اون حق ميدادم تا اونو آروم كنم و به خاطر اون تو روي خونوادم ميايستادم تا احترامشو نگه دارن ولي اون هيچ وقت اين كارو براي من نكرد . وقتي بياحترامي خواهراشو نسبت به من ميديد سكوت ميكرد و نهايتا" با ذكر يه جمله كه "فهم اونا در اين حده" سر و ته ماجرا رو هم مياورد .
تو اين مساله آخر كه باعث اين قهر شد من متوجه شدم كه 4بار اين بهره پول رو به عناوين مختلف از خود من قرض گرفته و از من مخفي نگه داشته ( مثلا" گفته واسه شهريه دانشگاه ميخواد ! واسه تعميرگاه و تعمير ماشين ميخواد ! ميخواد به يه نيازمند كمك كنه و ... ) و من به خاطر اعتماد شديدي كه بهش داشتم پول رو بهش ميدادم و پيگيري هم نميكردم .
همسرم منو مجبور كرد كه براي جدايي اقدام كنم چون صبر منو به انتها رسونده بود ... از تهديدهاي مداومش براي جدايي خسته شده بود م .. از سكوت خونوادش و بي مسئوليتي اونا در برابر رفتارهاي پسرشون خسته شده بودم ... از اين شكست اعتماد و اينكه چطور با چنين كسي با تمام امتيازاتم زندگي كنم خهسته شده بودم ... در حال حاضر هم بعد از يك ماه سكوت تصميمم براي جدايي تقريبا" قطعي است . گمان ميكنم زندگي حتي به صورت تجرد براي من موفقيت آميزتر از اين زندگي مشتركه ... نميدونم تصميمم درست هست يا نه ؟؟؟!!!!!
از همدلي و هم فكري شما دوستان خوب تالاري هم كمال تشكر رو دارم .
RE: قهرها و تهديدهاي مداوم همسرم در دوران عقد
شیرین جان سلام.به همدردی خوش اومدی
شما برای اینکه طلاق بگیری یا نه مختاری اما تو اینجور مواقع بهتره صبر کنی..میدونم حس غم داری اما صبر داشته باش
نقل قول:
خانواده من به دليل تحقيقاتي كه انجام داده بودند و تفاوتي كه در شرايط من و همسرم بود با اين ازدواج مخالف بودند و اين مخالفتها بعد از عقد ما به صورت كش مكش بين طرفين و قهر و آشتيهاي مداوم ادامه پيدا كرد . بيشترين تنش بين مادر من و همسرم بود به طوريكه تمام هم و غم من و نامزدم ايجاد صلح با مادر و انجام كارهاي باب ميل ايشان شده بود تا بلكه همسر مرا به عنوان داماد خانواده بپذيرند
احتمالا شروع این مشکلات از اینجا بوده..وقتی خونوادت نتونستن اونو بعنوان دامادشون بپذیرن و ضربه محکمی به غرور و شخصیت همسرت وارد شده و شما برای جبران این ضربه از روش منت کشی استفاده کردی و همسرت هم برای ترمیم زخمی که خورده ازسلاح قهر و ناز..
اما همونطور که شربت معده برای درد قلب بیفایده است این قهر ومنت کشی هم نتونسته اون عدم پذیرش و خدشه دار شدن غرور و شخصیت همسرت رو جبرا کنه و الان هر دوتون خسته اید..
اگر واقعا میخواید به زندگی مشترکتون ادامه بدید بهتره روی این مسئله پذیرش خیلی کار کنید و هم خودتون و هم خونوادتون اونو بپذیرید.پذیرش یعنی برای شما دیگه ناراحت کننده نباشه که اون کاردانیه یا حقوقش یک سوم شما..چون شما با علم به این مسائل انتخابش کردید.و همینطور خونوادتون.اما نیازه موقع اشتباهش رفتار جرات مندانه همراه با همدلی باهاش داشته باشید.
دوست من به نظر میاد جا برای ترمیم زندگیتون باز هست..اگه با هم بطور مداوم پیش یه مشاور مجرب برید حتی اگه دفعات اول تنهایی یا با خونواده خودت بری میتونین یاد بگیرید کجا چه برخوردی داشته باشید.
موفق باشی
RE: قهرها و تهديدهاي مداوم همسرم در دوران عقد
دوست نازنين بهار 66 از توجهت به مساله من متشكرم .
در پاسخ به شما لازم است بگم كه من اصلا" از وضعيت همسرم ناراضي نبودم ( اينكه مدرك تحصيليش چيه و يا حقوقش چقدر از من كمتره يا چه چيزهايي رو نداره ) و هميشه سعيام بر اين بود كه با عشق و همدلي اونو تشويق به پيشرفت در همهي زمينهها كنم . مثلا" جستجو براي يك كار خوب براي همسرم جرء كارهاي روزانهام شده بود .
ما قبل از ادواجمون پيش مشاور رفتيم براي مشاوره قبل از ادواج ، يعني براي اين انتخاب و صحت اون خيلي وقت گذاشتم و خيلي كارها كردم . در طول اين مدت هم چند باري به خاطر اختلافاتمون به مشاوره مراجعه كرديم ولي همسرم پس از بازگشت از مشاوره حرف خودشو منطقيتر ميدونست و به راهكارهاي مشاور اهميت نميداد.
اين صبر و تحمل و چشم پوشي از ماسئل كه برام در زندگي مشترك خيلي مهمه منو به شدت تحريكپذير و افسرده كرده ... من آدم بسيار شاد و فعال و پرانرژي و مثبت انديش بودم ولي در طول مدت عقدم تغيير كردم و ار اين خصوصيات فاصله گرفتم چون خيلي وقتها به انتخابم فكر ميكنم و عدم همكاري همسرم با من بر شرائط روحيم تأثير گذاشته .
احساس و آرامش در زندگي برام خيلي مهمه اما همسرم نتونسته اونو تأمين كنه . مدام ترس اينو دارم كه اين ازدواج به كجا ختم ميشه؟ اگر اين زندگي ادامه پيدا كنه چه چيز حاصل ميشه ؟ آرامش ؟ پيشرفت ؟ در حال حاضر اعتمادم رو به اون از اين نظر كه ميتونيم زندگي سعادتمند و سالمي داشته باشيم از دست دادم .
من هميشه خوبيهاي همسرم رو جلوي ديگران بزرگ ميكردم ، نميگذاشتم كسي متوجه حمايتهاي من از اون بشه تا غرور مردانهاش حفظ بشه اما اون به شدن زودرنجه . خيلي وقتها وسط خوشي الكي ناراحت ميشه و اخماش ميره تو هم و سكوت اختيار ميكنه طوريكه همه متوجه حالت اون ميشن .
چون هنوز متوجه نقش اون تو زندگيم نشدم براي ادامه اين زندگي دچار ترديد شدم !!!!!!!!!!!!!
RE: قهرها و تهديدهاي مداوم همسرم در دوران عقد
چون ذهنتون الان داره اون تفاوتها رو وارسی میکنه گفتم..اگه براتون مهم نبود قطعا اینجا نمینوشتین.
اگه با هر دعوایی تفاوتها توی ذهن پررنگ بشه..ممکنه شما به روش نیارین اما همین که تو ذهنتون هست پالسهای انرژی رو به سمتش میفرستین.بهتره الان به این مسائل فکر نکنید.
نقل قول:
احساس و آرامش در زندگي برام خيلي مهمه اما همسرم نتونسته اونو تأمين كنه
متوجه نقش اون تو زندگيم نشدم
پس بهتره یه بار دیگه توقعاتت رو بررسی کنی..من ازدواج نکردم اما این تالار بهم یاد داده اگه ازهمسرمون توقع داریم بهمون ارامش بده یا خوشبختمون کنه و ...اشتباهه.
شما فعلا بیشترین تمرکزت رو بذار رو قضیه پذیرش خونوادت و یادگیری اینکه کی چه رفتاری باید باهاش داشته باشید.
دوست من میتونم الان به راحتی همسرت رو محکوم کنم اما به این کار علاقه ای ندارم چون میدونم هر رویداد زناشوییدو طرفه است و قطعا طرف مقابل هم حرفایی برای گفتن داره اما باید یاد بگیریم چطور حرفامونو بگیم و چطوری حرفای طرف مقابل رو بشنویم.این خودش واقعا یه هنره.در واقع هم حق با شماست هم با همسرت اما نمیخوایم قضاوت کنیم دنبال راه حل هستیم.
موفق باشی