دو سال و نیم عقد به خاطر کار شوهرم،آخرش هم این شد!!!

سلام دوستان

کم و بیش با مشکلاتم آشنا هستین.دیگه انقدر این مشکلات زیاد شده که اصلا نمیدونم چیکار کنم.

تو تایپیک های قبلی در مورد فحاشی همسرم،خیانتش گفته بودم که دوستان توصیه کردن جدا شم

ولی همسرم منو طلاق نمیده.فعلا از این موضوعات خبری نیست.الان تقریبا با همسرم خوبم.

مساله جدید اینکه شوهر من قبلا پیش برادرش کار میکرد.برادرش هم حقوق درست و حسابی نمیداد.

هم اینکه برادرش (متاهله) با دخترا و زنای دیگه ارتباط داشت،شوهرم هم از وقتی رفته بود اونجا

هوایی شده بود.برادرش پول هم نزول کرد.یه جورایی ورشکسته هم هست.خیلی بدهکاری داره.

من هم اصرار کردم از مغازه داداشش بیاد بیرون ،بره جای دیگه کار کنه.

الان اونجا کار می کنه،قرار بود پدرش پایین خونشون مغازه بزنه که همسرم بره اونجا ولی منتظر مجوز پایان کار خونه بودن،بالا خونه اس،پایین مغازه.

من هم همش پیگیر بودم ببینم کی پایان کار میگیرن.حدود یک سال و نیم.

امشب متوجه شدم برادرش هم میخواد مغازه خودشو ول کنه،بیاد اونجا!!!وای دیگه اصلا نمیتونم.

اصلا دلم نمیخواد شوهرم با اون یه جا کار کنن.

من برا کار شوهرم خیلی سختی کشیدم،دو سال و نیم عقد هم بخاطر کارش بود.

یعنی اگه بخواد اینجور بشه کلا دلم میخواد این زندگی رو ببوسم بذارم کنار.

الان نمیدونم چیکار کنم!پدرشوهرم و خانوادش به برادرشوهرم خیلی اهمیت میدن.یعنی اگه تصمیم

بگیره بیاد،هیچ کس هیچ حرفی نمیزنه!!

خب با توجه به چیزایی که تا حالا ازتون شنیدم به نظرم یه جوری کنار بیاید با این قضیه و غصه خوردن چیزیو درست نمیکنه الان برای ادامه زندگی مصمم هستید دیگه خداروشکر؟شاید اگه خودتون پیشش باشید و سرش به کار باشه دیگه رفتارای برادرش روش تاثیر نزاره البته این فقط احتماله اگه میدونید این احتمال ضعیفه خب لازمه برای اولین بار تو این زندگی یه تصمیم جدی بگیرید نه اینکه طلاق بگیرین ها ولی خب بشینید ببینید چرا تو این زندگی نه به نظر شما نه به شخصیت شما کوچکترین احترامی گذاشته نمیشه اگه میبینید اینا کلا همینطورین خب دیگه به خودتون برمیگرده که چقدر ظرفیت پذیرش این موضوعو دارید چون تا حالا من ندیدم یه بار راجع به یه نکته مثبت از همسرتون بگید برام سوال بود که دلیل ادامه دادنتون چی هست؟

ممنون آقای عباسپور

من با این قضیه مشکلم اینه که دلم نمیخواد پول حروم وارد زندگیم شه،
برا اینکه برادرشوهرم پول نزول کرده،بعدشم بخواد با همسرم‌شریک‌شه.

تو زندگی به نظرم توجه میشه ولی این برمیگرده به تربیت پدر شوهرم،

کلا اصلا سیاست پدرانه نداشته،حالا برعکس ما.

الان برادرشوهرم کلا ورشکست شده،مغازشو از دست داده،کلی هم بدهی داره،راهی که برادرشوهرم میرفت از اول اشتباه بود،من کاملا

واقف بودم که این شکست میخوره ،بقیه هم میدونستن ،پدرشوهرم میگفت اشکال نداره،درست میشه،الان که ورشکست شده هم میگه اشکال نداره،پولش رو هم داره جور میکنه،یکبار به پسرش نگفت که این راهی داری میری اشتباهه،یا مثلا یه بار برادرشوهرم یک هفته رفت

مسافرت،گوشیش رو هم خاموش کرد،گفتم که یه کم سرو گوشش میجنبه،خانومش هم خیلی ساکته،وقتی اومد پدرشوهرم یکبار نگفت تو کجا بودی؟میدونه که خانومش از پسش بر نمیاد.به همه هم گفت

ولش کنین،من چی بگم!

یعنی اصلا خونسرد خونسرد!

شوهر من هم اوایل کم و بیش اینجوری بود ولی الان خداروشکر بهتر شده.
اولین دلیلی که باعث میشه تو این زندگی بمونم اینکه شوهرمو دوست دارم،نمیدونم به خاطر چی ولی خیلی دوسش دارم،درسته که تو عصبانیت ازش متنفر میشم ولی در کل دوسش دارم.

نکات مثبت همسرم:

مهربونه،منو دوست داره،تلاشش برا زندگیمون زیاده.وقتی رضایت منو

میبینه از ته دلش خوشحال میشه،یعنی رضایت من براش مهمه،البته

بعضی وقتا خودسر خیلی کارا انجام میده که من ناراحت میشم.

۷۰٪ منطقیه.خانوادشو دوست دارم.از نظر مالی اگه چیزی بخوام ،سعی

می کنه برام فراهم کنه.محبتشو ابراز می کنه.دلش صافه.دغل بازی نداره،گفتم که شیطنت کرده بود،البته من میگم شیطنت ولی در اصل

خیانت،حتی این این کارو نتونست طوری انجام بده که من متوجه نشم.

این خصوصیاتش به ذهنم اومد،ممکنه خیلی هاش هم مثبت نباشه.

اگه واقعا اینایی رو که میگید داره خب خیلی خوبه چون قبلا تاپیکاتونو میخوندم یا الان نگاه میکردم هیچکدوم از اینارو نداشت !!!خب وقتی میگی رضایتت براش مهمه دیگه مشکل چیه خب بهش بگو فکر یه کار دیگه باشه

ممنون آقای عباسپور.

این خصوصیات رو داره ولی یه وقتایی یه کارایی میکنه که خوبیاش اصلا به چشمم نمیاد!

فقط یاد کارای بدی که کرد می افتم.

برای کار دیگه،کار دولتی که اصلا دوست نداره،کار آزاد هم که سرمایه ،مثل اجاره مغازه و ... اینا

میخواد.مغازه پایین خونشون خوبیش اینکه لازم نیست پول اجاره بده.هزینه اجاره هم اینجا خیلی بالاست،

نمیدونم چه پیشنهادی بهش بدم!