آقايون شما بگيد چرا اين كارو مي كنه؟؟؟
سلام
تقريبا دو ماه پيش بود كه يه ماجرايي برام تموم شد ميگم ماجرا چون رابطه دوستي و از اين حرفها نبود. توي ارتباطات كاري منو اون طرف بهم نشون داديم و گفتيم كه به هم علاقه داريم . اون منو برا ازدواج مي خواست ولي به يه دلايلي مثل وجود شخصي كه اين وصلتو قبول نداشت و نمي دونم دلايله ديگه نشد.
خونوادش براش يه دختر پيدا كردنو اون رفت پي زندگيش.
منم تو اين مدت تمام سعيمو كردم كه همه چيو فراموش كنم . اين اولين تجربه عاطفي من و اولين باري بود كه دلبسته يه شخص شده بودم . هر چند سخت بود ولي ديگه سعي كردم تا وقتي فراموشش كردم نبينمش.
تا اينكه يه روز برا كاري خونمون اومد پشت پنجره ديدمش حلقه تو دستش و تيپ دامادمو گرفته بود!! تو دلم براش ارزوي خوشبختي كردم . اصلا تو اين دو ماه با خودم قرار گذاشتم كه اگه خاطراتش يادم اومد به اين فك كنم كه مهم اينه كه اون زنده و سر حال و خوشحاله . اگرچه ماله من نيست . و براش ارزوي خوشبختي كنم.
تو اين فكرا بودم كه مامانم گفت ميگه به كوردليا بگو فلان كتابو داره . از بد روزگار كتابم تو زيرزمين بود و بايد از حياط مي گذشتم كه اون اونجا بود . خواستم نرم ولي گفتم حالا ميگه تا حالا منو نتونسته فراموش كنه .
كتابو بش دادمو و تبريك هم گفتم . مامانم همش پيشمون بود چيزي نگفت و رفت.
حالا سوالم اينه
چرا ؟چه لزومي داشت منو ببينه ؟ فك نكرد منو داغون ميكنه ؟ چي ميخواست بگه؟ يعني كتاب اينقد مهم بود كه بخاطرش براش مهم نباشه من اذيت ميشم؟؟
شما جنسه خودتونو بيشتر ميشناسيد بگيد چرا اين كارو كرد؟؟؟؟؟؟؟/
RE: آقايون شما بگيد چرا اين كارو مي كنه؟؟؟
هيچكي نيست نظر بده؟؟؟؟/
فقط يه تشكر! چرا تشكر؟؟؟؟؟؟؟
RE: آقايون شما بگيد چرا اين كارو مي كنه؟؟؟
[align=justify]سلام عزیزم،
نظر خانم ها رو که نپرسیدی، ولی خب من نظرمو می گم:43:
به نظر من رفتار این آقا کاملا خودخواهانه بوده. و گویا از اون تیپ شخصیت هاییه که نه به احساسات شما اهمیت می ده، و نه به اون دختری که با هزار آرزو همسرش شده و مطمئنا از اینکه ایشون شما رو ببینه، ناراضیه.
ای کاش انسان ها اینقدر کوچک نبودند و "من" بزرگتری داشتند. اونوقت ایشون از خودش می پرسید:
من چه احساسی پیدا می کنم اگه خانمم بره از خواستگار سابقش کتاب قرض بگیره؟
و جواب این سوال باعث می شد به هیچ قیمتی حاضر به شکستن خط قرمز ها نشه. نه در مورد شما، و نه در مورد دختر های دیگری که حتما در آینده در مسیر زندگیش قرار خواهند گرفت.
کوردلیای عزیزم، من فکر می کنم شانس آورده باشی که رابطه ت با این شخص به نتیجه نرسیده. چون انسان مقیدی به نظر نمی رسه.
از همه اینها گذشته، اصلا مهم نیست که اون چی فکر می کنه، چه هدفی داره، یا چطور زندگی می کنه... مهم اینه که شما چه برنامه ای برای زندگیت داری. اگه تصمیم گرفتی کسی رو فراموش کنی، اینجا تصمیم تو مهمه، نه هیچ چیز دیگری.
در ضمن عزیزم اگه رفتارهای مشابه دیگری از این شخص دیدی، هیچوقت از زاویه دید خودت بهش نگاه نکن. بلکه از زاویه دید همسرش نگاه کن. اونوقت اونقدر مشمئز می شی، که می بینی این موضوعات اساسا ارزش فکر کردن ندارن.
نوشتی که این اولین تجربه عاطفیت بوده، قربونت تجربه خوبی بوده. باعث می شه بتونی آقایون رو از زوایای مختلفی نگاه کنی، و این تجربه مفیدیه اگه قدرش رو بدونی.:72:[/align]
RE: آقايون شما بگيد چرا اين كارو مي كنه؟؟؟
درود
شاید رابطه شما اونقدر جدی نبوده و تعهدی نداشتید به هم یا به هم قولی نداده بودید که برای هم هستید و فقط جهت آشنایی سطحی بوده؟که ایشون فکر کردن مهم نیست از شما کتاب رو بگیرن.
RE: آقايون شما بگيد چرا اين كارو مي كنه؟؟؟
اومدم تو سايت كه از همه گله كنم بگم حالا كه يه انسان نياز به همدردي داره چرا كسي جوابشو نمي ده هيچكس نميتونه منو درك كنه نمي تونه بفهمه از ديروز تا حالا چه حسي دارم .
ولي جواب ازرميدخت عزيز باعث شد يه كم نظرم عوض شه ولي ما دخترا و انگار فقط ما دخترا ميتونيم همديگرو درك كنيم. و البته نسبت به مشكلات ديگران و همدردي باشون دلسوزتريم.
[b]اگه گفتم اقايون بخاطر اين بود كه من اگه تو موقعيت اون بودم هيچ وقت و هيچ وقت چنين خيانتي نمي كردم گفتم شايد از نظر اقايون اين خيانت نباشه //// يا بخوان دليلي بيارن كه قانع كننده باشه[
با اين همه من نمي تونم اينقد زود دربارش قضاوت كنم . با اين كه خيلي ازش دلگيرم . خيلي ممنون ميشم اگه همه نظر بدن تا بلكه يكم اروم شم.
ما بهم ابراز علاقه كرده بوديم . اون به يكي از اعضاي خونوادمون نشون داده بود و همش مي گفت تقصيره اونه .يه نكته ديگه اينكه اون برا ازدواج خيلي عجله داشت و مي دونست من دختر كوچيكم و اگه واقعا منو بخواد بايد صبر كنه. اون منو دوست داشت ولي نه اندازه اي كه من دوسش داشتم. و اينو مي دونست.منظورم اين نيست كه همه رابطه از طرفه من بود حتي بار اخر كه باش حرف زدم گفت اصلا فكر نمي كردم اينجوري باشي تو خيلي مغرور بودي كه نشون ندادي.
يعني هر چندم بي توجه باشه متوجه ميشد كه من دقيقا بعد از نامزديش ديگه نخواستم ببينمش.
يعني مردا اينقد بي احساسن ؟؟؟؟
راستش شايد بگيد خيلي حساسي ماجرا كه تموم شده ديگه چرا بش فكر مي كني ولي من ذهن شديدا تحليل گري دارم تا كاملا داده جمع نكنم تا داده ها رو ارزيابي نكنم و به نتيجه نرسم آروم نمي شم. پس كمكم كنيد.
RE: آقايون شما بگيد چرا اين كارو مي كنه؟؟؟
[align=justify]خوشحالم که می بینم ذهن تحلیل گری داری. قدرت آنالیز از ستایش برانگیز ترین صفات انسانی هست.
حتما تو زندگیت متوجه شدی که این ویژگی چقدر تو رو از افراد سطحی نگر متمایز می کنه.
نکته قابل توجه اینه که این ویژگی اکتسابی هست و مسلما الکی به دستش نیاوردی، بلکه در مسیر رشدت با اراده خودت به این مرحله رسیدی.:104:
اما کوردلیای عزیزم می دونی یه پله بالاتر برای انسانی که قدرت تحلیل رو کسب کرده چیه؟
اینکه قدرت "سکوت" رو کسب کنه. سکوت ذهن...
و تو در موقعیتی قرار گرفتی که این فرصت (یا الزام) برات ایجاد شده که به ذهنت یاد بدی از تو فرمان ببره و وقتی که تو لازم می دونی، دست از تجزیه تحلیل، و آنالیز داده ها برداره.
اونوقته که قادر خواهی بود از یه زاویه دیگه نگاه کنی، و ببینی که موضوع هرچی که بوده و نبوده، دیگه تموم شده و دلیلی نداره در این برهه خاص که دچار برانگیختگی احساسی هستی، انرژیت رو روی آنالیز رفتارهای شخصی بگذاری که به احتمال زیاد رفتارش از انسجام لازم برخوردار نیست. و ممکنه اساسا یه کارهایی رو بی دلیل انجام بده.
اینکار مثل سبزی پاک کردنه.... وقتی سبزی ها رو پاک می کنی، می گذاریشون روی یک جسم ثابت، مثل میز آشپزخونه. اما نمی ری وسط یه رودخونه مواج بشینی و سبزی پاک کنی، درسته؟
پس حالا که هم اون شخص رفتار منسجمی نداره، و هم خودت آرامش احساسی و روانی نداری، دست از استدلال و آنالیز بردار.
حالا اولویت اینه که به هر وسیله ای که می دونی، کوردلیا رو شاد کنی و اجازه ندی تو شرایطی قرار بگیره که تو فکر بره، یا قلبش غصه بخوره.
چند ماه دیگه که همه چی فروکش کرد، خیلی راحت می تونی برگردی و وقایع رو تحلیل کنی، و با صرف انرژی خیلی کمتر، به نتایج قاطع تر و درست تری برسی.:72:[/align]
RE: آقايون شما بگيد چرا اين كارو مي كنه؟؟؟
خيلي قشنگ نوشتيد ممنون
انگار انعطاف پذيري، كنار اومدن با مسائل دردناك قسمت منه . بايد بازم منطقي كنار بيام و توي اين درياي مواج اينقدر
خودمو نگه دارم تا بلاخره به ساحل برسم. و بازم بگم خدايا راضيم به رضاي تو .:323:
RE: آقايون شما بگيد چرا اين كارو مي كنه؟؟؟
عزیزم گیرم که ایشون خواسته کتاب بگیره، شما چرا رفتی و ایشونو دیدی؟ فرق یه آدم متاهل با مجرد جیه؟ آیا فرقی ندارن؟ خودتون می گید گذشته؛ یعنی تموم، شما از بچه های تالار گلایه نکن، اینجا مردم صد تا مشکل جدی دارن، گفتنی ها قبلا به تو گفته شده و فکر نکنم اینجا کسی بعت بگه خوب کوردلیا دوستت داره دیگه برو اونو از دست همسرش بگیر!!!! همه می گن اگر دوستت داشت نمی رفت با کس دیگه ای ازدواج کنه، همین
RE: آقايون شما بگيد چرا اين كارو مي كنه؟؟؟
چرا با شما ازدواج نکرده؟ چرا با یک نفر دیگه ازدواج کرده؟ چرا اومده و از شما کتاب گرفته؟
عزیز من اینها می تونن صد تا جواب داشته باشند. جواب اینها مهم نیست. مهم اینه که ایشون الان ازدواج کرده (و حتی شاید برای شما بهتر هم شده که با شما ازدواج نکرده) و دیگه نباید بهشون فکر کنید. باید فراموشش کنید.
RE: آقايون شما بگيد چرا اين كارو مي كنه؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط كوردليا66
خيلي قشنگ نوشتيد ممنون
انگار انعطاف پذيري، كنار اومدن با مسائل دردناك قسمت منه . بايد بازم منطقي كنار بيام و توي اين درياي مواج اينقدر
خودمو نگه دارم تا بلاخره به ساحل برسم. و بازم بگم خدايا راضيم به رضاي تو .:323:
به کدوم مسائل دردناک اشاره می کنی عزیزم؟
اگه دوست داشتی برامون تعریف کن که بیشتر بشناسیمت.:46:
من معتقدم انسان های قوی همیشه زندگی پر فراز و نشیبی رو پشت سرشون دارن. چون اساسا مسیر های هموار، روح رو رشد نمی دن...
این سختی ها هستند که انسان رو می سازن، نیست؟
من خیلی وقتها به خودم می گم: هر مجسمه زیبایی با ضربات مداوم تیشه ساخته شده. پس اگه می خوای زیبا بشی و لایق ملاقات پروردگارت، از زیر ضربات تیشه جا خالی نده...