-
بی انگیزه
سلام دوستای خوبم اگه درکم میکنین کمکم کنین ٫ من به خاطر بی توجهی های همسرم به زندگیم هیچ انگیزه ای ندارم و از همه چیز سیر شدم حتی دیگه ارایشگاهم نمیرم دیگه طرز لباس پوشیدنم برام مهم نیس دیگه به هیچ امید ندارم و امیدمو کاملا از دست دادم ٫ اخه تو تلگرامش چتاشو دیدم و خیلی غمگینم دیگه نمیدونم چیکار کنم اصلا بهم اهمیت نمیده اصن نمیبینتم خیلی خسته ام کاش همه چی تموم میشد یه روزی
-
سلام
دوست عزیزم دقیقا اینروزهایی که همسرت بهت بی توجه شده باید بیشتر از همیشه به خودت برسی
بهترین عطر بهترین لباس رو براش استفاده کنی
بهترین غذا رو براش استفاده کنی
تو خونه خوشحال باشی
غر نزنی ایراد نگیری
من نمیگم که مدام بهش زنگ بزنی و مدام نزدیکش بشی اینم اصلا درست نیست
من دارم میگم بله خودت برس الان
داری اشتباه ترین کارممکن رو میکنی و وضعیت رو بدترین میکنی
چندوقتی بیشتر از همیشه به خودت اهمیت بده و به اون،
وقتی رابطتتون گرم شد باایشون صحبت کن و بپرس چه توقعاتی ازت داره از زیر زبونش بکش
چی تموم بشه دوست من ؟
معجزه ای قرار نیست اتفاق بیوفته
زندگیتون تو دست خودتو
پس بلند شید لطفا دیگه ام آیه یاس نخونید
-
سلام دوست خوبم ممنون از همدردی که باهام کردین نمیدونم چه جوری ازتون تشکر کنم! والا من همه این کارارو میکردم و حتی حرف هم زدم باهاش اما بی فایده بود خیلی خیلی... ! خلاصه دیگه نمیدونم باید چیکار کنم من حتی یه نامه ۴ صفحه ایم واسش نوشتم و گفتم اگه میشه اونم واسم بنویسه که چه کارای من اونو ناراحت میکنه و اینا اما گفت من باتو مشکلی ندارم و همه چی خوبه ! اینکه دوست خوبم من حس میکنم همه کارو رو انجام دادم اون دیگه دوسم نداره ! تو تلگرام چتاشو دیدم وبهشم گفتم گفت من نمیشناختمش خواسم ببینم کیه ! مگه میشه همچین چیزی! نوشته بود چند ساله به پات نشستم تا مال خودم باشی ...شکر ! و حتی هکس میخواس ازش دارم دیونه میشم
-
دوست عزیزمشکلی که شماداری متاسفانه خیلی از ماداریم.بیتوجهی همسر،شب وروزشونو توشبکه های اجتماعی گذراندن و...
بنظرت تاکی میتونیم مثل یه بچه مواظبشون باشیم که دست ازپا خطا نکنن این باید توخونشون باشه که به همسرشون متعهد باشن.پس تنها کاری که ازدستت برمیاد وابستگیتو بهش کم کنی یعنی خوشیهات به خوشی اون وناخوشیهات به ناخوشیش بند نباشه.سعی کن خودتو دوست داشته باشی به خودت برسی تریپ افسردگی برندار چون ازت دورترمیشه.
تامیتونی شادباش محبت کن بهش بدون چشمداشت اینطوری بخوای نخوای انرژی مثبت بهت برمیگرده.این چیزاییه که من خودم ازهمدردی یاد گرفتم مشکلات اصلیم حل نشدند ولی خودم آرامش بیشتری پیدا کردم.
-
سلام عزیزم چند سال ازدواج کردین ؟از ابتدا چطور بودین؟
چندسالتونه؟خصوصیات خوب و بد خودت و همسرت رو کامل بنویس منتظرم
شما هم شبکه اجتماعی دارین؟
شماتو خونه چطوری بودین از لحاظ ظاهری و عاطفی؟
تو دعواهاچیکار میکنین؟
-
سلام دوست خوبم ممنون ٫۸ ساله ازدواج کردیم الان من ۲۹ سالمه همسرمم۳۶ سالشه اولاش خوب بود همه جوره بهم میرسید حتی حمومم میکرد حوله برام میپوشند مثل یه بچه بهم میرسید اب میوه واسم میگرف اما من بهش مشکوک بود یه جوری حس میکردم زنارو نگا میکنه خلاصه تا یه روز یه زنه بهش زنگید گه تو فلان اقا ریشو نیستی و فلان جا به من تل دادی؟بعد شوهرم گف نه من به شما تل ندادمو ... خخلاصه من از اون روز به بعد خیلی مشکوک شدم یبارم اس هاشو دیدم دوتا اس اومده بود که دلم برات تنگ شده و فلان جا منتظرتم ٫ گفتم اینا کین قسم خورد که نمیشناسمشون مزاحمن و این حرفا که من مغازه دارم مزاحمم میشن ٫ و من باور کردم ! باز سه سال پیش به زنه رنگید بهم که من باشوهرت دوس بودم و ابن حرفا من داغون شدم و روز به روز دیونه تر بازم قسم خورد پاپوش بوده نمیشناسه ! تا یه ماه پیش تو تلگرام چتاشو دیدم و تا پری شب دوباره چقد اسم دختر تو تلگرامش سیو شده بود با شمارشون! یه بچه سه ساله دارم ٫ بعد از لحاظ ظاهری میرسیدم به خودم اما تا اینکه بچه دار شدم یکم کم میرسیدم و اونم خیلی سرد میشد روز به روز ما حتی سلام هم زوری میدادیم به هم ٫ شوهرم خصلت خوب چی بگم اما بدش ای که قهرمیکنه یه هو ده روز یا یه ماهم شده ! و من هم عصبی میشم سر این قضیه ها فوش میدادم میشکوندم همه چیو اما الان ترک کردم خیلی اروم شدم و کاری به کارش ندارم دیگه اما اون همچنان به اخلاقای بدش ادامه میده ! من تموم تلاشمو میکنم و کردم اما اون هیچ فدمی برنمیداره قشنگ معلومه که دیگه دوسم نداره ! خیلی ازم سرد شده دیگه حتی بغلمم نمیکنه و فوق العاده به زناشوییمون سرد شده و ماهی یبار میاد سمتم ! دیگه حتی نگامم ننمیکنه چه برسم به خودم چه دوماهم ارایشگاه نرم نمیگه چیزی بهم یا به لباسام و ارایشم توجه نداره ! دیگه خستم مجبوری زندگی میکنم به خاطر بچم خیلی خستم!
- - - Updated - - -
دیگه حوصلشو ندارم خیلی سمتش رفتم مث بچه ها قهر میکنه ! اون حتی یه زنگ یا یه پیام به ادم نمیده اون هیچ محبتی به ادم نداره از زندگی سرم و به هیچی انگیزه ندارم اصلا دیگه به خودم نمیرسم من دیگه زندگیم داغون شد حیف به ۸ سال عمرم تو اوج جونیم رفت به باد فنا خیلی حیف شد من ادم احساساتی و اون سردو بی احساس ! دارم ذره ذره اب میشم قلبم دیگه داره پیر میشه اینقد که شادی و خنده نبوده همش قهر و جنگ و دعوا بود البته الانا من فقط سکوت میکنم و هیچی نمیگم !