نوشته اصلی توسط
sama_t
خیلی ممنونم از گلاره جان, جناب بهزاد و کاملیای عزیزم
گلاره جان من هم همین تصمیمو دارم, قبلا هم گفتم که برای حفظ زندگیم هر کاری میکنم اما در صورت طلاق از حقوقم نمیگذرم.
آقای بهزاد ممنونم از توصیه هاتون , قبلا به اندازه کافی ابراز عشق و علاقه یکطرفه بوده از طرف من , فکر میکنم در حال حاضر بهترین کار پیشنهاد شما باشه. اما در مورد دادگاه رفتن شاید همین روزها مجبور باشم اینکارو بکنم , نه برای مهریه و طلاق , بلکه برای مسکن.. چون همسرم نه اجاره میپردازه نه حاضر خونه برام بگیره و من خودم توان مالی تهیه مسکن رو ندارم از طرفی هم حاضر نیستم تا قبل از طلاق جهیزیمو برگردونم خونه پدرم. شاید محبور شم برای نفقه و مسکن دادخواست بدم. چون همسرم به مشاورمون گفته تحت هیچ شرایطی حاضر به برگشت نیست و فقط به خاطر مهریه دادخواست نداده و انقدر منو رها میکنه به امون خدا تا خودم راضی شم به طلاق توافقی.
کاملیای عزیزم ممنونم.. درسته خیلی آرومترم . فکر میکنم با این شرایط کنار اومدم .. تا حد زیادی طلاقو پذیرفتم , مثله قبل نیستم که بگم تحت هر شرایطی میخوام باهاش زندگی کنم, الان بدیهای همسرم رو هم میبینم و این جدایی رو برام آسونتر میکنه, مخصوصا با این کارهایی که اواخر کرده و میبینم که به جای اینکه فکرزندگیمون باشه,غصه اون ماهی یه ربع سکه رو میخوره و برای ندادنش حاضر هر کاری بکنه. دیگه این زندگی برای منم آنچنان ارزشی نداره.
این سردو بی تفاوت بودن که گفتی پیشش داشته باشم واقعا احساس قلبیم هست بهش. تظاهر نمیکنم واقعا خیلی حسم بهش کم شده... دیگه خودمو سپردم به دست خدا. ان شاالله هر چی صلاحمونه برامون رقم بزنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)