سلام
من بلاخره تصمیم گرفتم که جدا بشم...
من 11 ماهه عقد کردم حدود10سال با شوهرم تفاوت سنی دارم اوایل عقد علاقه ای به ایشون نداشتم و همین باعث شد یکسری رفتارا و حرف ها داشته باشم که باعث شد ایشون خیلی ناراحت بشن ولی باور کنید بعدش ازش عذرخواهی کردم و همه ی تلاشمو کردم تا ناراحتی که براش به وجود اوردمو جبران کنم ولی ایشون با این همه همش به سرم میزدند که تو منو بدبخت کردی کاش نمیومدی تو زندگیم از ازدواج با تو پشیمونم و ... تا اینکه با وجود داشتن احترام زیاد به خانوادش بی توجهی بیش از حدشون روز به روز بیشتر میشد و توی جمع و تنها هم همش منو تحقیر میکردن و یه جوری حرف میزدن که انگار من خودمو چسبوندم به داداشش از دو ماه قبل عید هم دیگه کلا تماسش با من قطع شد و از عید به بعد هم همش حرف جدایی میزد منم رفتم پیش مشاور گفت حرفایی که اوایل ازدواج بهش زدی حرفای عادی بوده شوهر شما بی دلیل ناراحت شده خلاصه شوهرمم پیش خانوادش یکی دوبار من تحقیر کرد منم با خودم گفتم اشکالی نداره شاید بازم بخاطر اوایل ازدواج واسه اون حرفا ناراحته خلاصه من خودم تمام تلاشمو کردم تا رابطم درست بشه ولی....یه چند بارهم گفتم کارا و حرفای اشتباه منو بذار پای بی تجربگی و بچگیم ولی اون ازین حرفمم استفاده میکرد و همش میگفت تو بچه ای و یه چندبارم گفت ببین من اصلا دوست ندارم بهم میگفت مهرت از دلم رفته بیرون چیکار کنم بهم گفت از تو دلزده شدم و تو آرامشمو ازم سلب کردی و ازین جور حرفا ولی من بازم صبر کردم بازم ازش معذرت خواهی کردم وقتی حرف جدایی میزد گفتم بیا مشکلمونو حل کنیم گفتم درسته تو منو دوست نداری ولی من واقعا عاشقتم ولی اون گفت زندگی با عشق یکطرفه نمیشه و از این جور حرفا خلاصه منم هرچی فک میکنم میگم دلمو به چی شوهرم خوش کنم به خانواده ی خوب و فهمیدش که اصلا اینطوری نیستن به اینکه از صب تا شب سرکاره به این حرفاش به داشتن یکسری ویژگی های شخصیتی شوهرم مثل خسیس بودن،دهن بین بودن،زود رنج بودن(باور کنید سر حرفا و مسائل خیلی عادی و کوچیک سریع ناراحت میشد و همش بهم میگفت تو منو بدبخت کردی جالبه که خودش آدم رکی هست و خیلی از حرفارو بهم میزد بدون اینکه من چیزی بگم)،خودبرتر بین بودن و غرور بیش از حد ایشون،بی منطق بودن ایشون و... خب به چی دلمو خوش کنم از همون اوایل عقد همش ناراحتی بوده الان که تو دوره عقد هستیم هیچ دل خوشی و آرامشی نداریم چه برسه به اینکه بریم زیر یک سقف .... کمکم کنید بنظر شما چیکار کنم؟ تصمیم درستی گرفتم؟
اونقد دلم از بعضی آدما میگیره خودشون با هزار التماس میان تو زندگیت هر طوری دلشون بخواد باهات رفتار میکنن و از آخر میگن ما با هم تفاهم نداریم و باید جدا بشیم...الان سه هفته همو ندیدیم اصلا انگار نه انگار که زن و شوهریم نه من دلم تنگ شده نه ایشون هیچ تماس تلفنی و حتی اس ام اس هم با هم نداریم!
علاقه مندی ها (Bookmarks)