سلام.
پیشاپیش ممنونم از اینکه وقت می گذاریم و مطالب بنده رو می خونید و با من همدردی می کنید تا مشکلم حل بشه!

مادر من گزینه های زیادی رو بررسی کرده بود. از بین اونها یک گزینه ی خوب رو ما هم رفتیم و دو جلسه مقدماتی صحبت کردم، جلسه دوم قبل از عید نوروز بود برای جلسه سوم اونها زمان رو موکول کردن به بعد از تعطیلات نوروز و اینکه جلسه سوم رو بیان خونه ما تا اونها هم با ما آشنا شن!
حالا من نمی دونم که ایجاد تاخیر از سمت اونها واقعاً به خاطر مشغله های عید بوده یا نه بهونه ای برای تحقیق و ... بوده است.

مشکل از اونجا شروع شد که زد و پدر بزرگ من تو عید فوت کرد. خدا رحمتش کنه!
خب اونها هم ماجرا رو فهمیدن و ابراز همدردی کردند. خلاصه ما تا 40 روز بعدش هم که اساساً طرح مسئله امکان پذیر نبود و ...

این طوری شد که مادر بنده به دلش بد افتاد و گفت شاید این به صلاح ما نبوده، و رفت سراغ بررسی گزینه های بیشتر ، بعد از چهلم پدربزرگم که انگار 18 اردیبهشت بود تا همین الان که اول خرداد هست نه ما خبری به اونها دادیم نه اونها خبری به ما دادند.

علت این تاخیر دو هفته ای اسرار مادرم به بررسی گزینه های بیشتر هست! حتی می گه تا نیمه شعبان هم صبر کنیم تا شاید گزینه ی بهتری بدست بیاد که بعداً نگیم چرا بیشتر بررسی نکردیم.

تا الان گزینه ی خوبی هم یافت نشد ولی مشکل من اینجاست که می ترسم، اون گزینه ی خوبی که داشتیم از دست بره!
یعنی ممکنه این همه تاخیر موجه یا غیر موجه باعث بشه اونها فکر بد بکنند، عملا اگر فوت پدر بزرگم رو در نظر بگیریم حدود 2 ماه هست که از جلسه دوم ما می گذرد و این شاید حس خوبی را به اونها ندهد.

یک بحث دیگه ای هم که هست اینکه از شانس بد ما ، الان ایام امتحانات هست و یکی از دلایل عدم اصرار زیاد من هم همینه که خوب الان شاید وقت مناسبی برای باز کردن دوباره موضوع نباشه و دختر خانم رو از درس و امتحان بندازه!

از طرفی اگر بخوام تا آخر امتحانات صبر کنم میشه آخر خرداد و باز ماه رمضان شروع می شه!

مشکل اندر مشکل!

نظر دوستان چیه ، آیا قابل توجیه هست که بازهم صبر کنیم تا سر فرصت داستان رو از سر بگیریم؟